eitaa logo
سربازان ولایت
459 دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
15.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی که خود را خفیف وخار می داند و در باطن ، احساس پستی و حقارت می کند، از شر او ایمنی نداشته باش. " علیه السلام " تحف العقول ص۴۸۳ 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir
حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃 دوران متوکل عباسی زنی برای اینکه حس ترحم مردم را تحریک کند تا به او کمک مالی کنند، در شهر سامرا ادعا کرد: من دختر امام حسین (ع) (یا دختر علی (ع)) هستم 2 . به او گفتند: از زمان زینب تا به حال سالها گذشته و تو جوانی؟ گفت: پیامبر(ص) دست بر سر من کشید و دعا کرد در هر چهل سال جوانی من عود کند. مامورین او را دستگیر کرده و نزد متوکل آوردند، و او همچنان بر ادعای خود پافشاری می کرد. متوکل به حاضران گفت: ما از کجا و به چه دلیل دریابیم که این زن راست می گوید یا دروغ؟ فتح بن خاقان وزیر و رئیس ارتش متوکل گفت: ابن الرضا (یعنی امام هادی(ع)) را در اینجا حاضر نماید، او حقیقت را در این راه به تو خبر می دهد. گفت دنبال (ع) بروید تا بیاید و ادعای او را باطل کند. امام هادی (ع) تشریف آوردند حکایت زن را برای امام عرض کردند. امام فرمودند: او دروغ می گوید و زینب(ع) در فلان سال وفات کرد. متوکل گفت: دلیلی بر بطلان قول او بیان کن. امام فرمودند: گوشت فرزندان حضرت فاطمه(ع) بر درندگان حرام است، او را نزد شیران ببرید اگر راست می گوید! متوکل به آن زن گفت: چه می گویی؟ گفت: می خواهد مرا به این سبب بکشد. امام فرمود: اینجا جماعتی از اولاد حضرت فاطمه(ع) می باشند هر کدام را می خواهی بفرست. 2. حکایت های شنیدنی، ص531. راوی گفت: صورتهای جمیع سادات تغییر یافت. بعضی گفتند چرا حواله بر دیگری می کندو خودش نمی رود. متوکل گفت: شما چرا خودتان نمی روی؟ فرمود: میل تو است می روم، متوکل قبول کرد و دستور دادند نردبانی نهادند، حضرت داخل در جایگاه شیران شدند و آنها از روی خضوع سر خود را جلو امام به زمین می نهادند و امام دست بر سر شیران می مالید، بعد امر کرد کنار روند و همه درندگان کنار رفتند! وزیر متوکل گفت: زود امام هادی (ع) بطلب که اگر مردم این کرامت را از او ببینند بر او رو می آوردند. در این هنگام نردبان نهادند و امام بالا آمدند و فرمودند: هر کس ادعامی کند اولاد حضرت فاطمه (ع) هستم برود در میان درندگان. آن زن گفت: امام، ادعایم باطل است، من دختر فلان مرد فقیر هستم، بی چیزی سب شده که این گونه نیرنگ بزنم 1 . 1. اقتباس یکصد موضوع، 500 داستان، ص250. 🌷کانال (یس)🌷 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔹نامش هادی بود، در راه دفاع از حرم امام هادی (ع) هم به شهادت رسید. حالا، ششمین سالگرد شهادت آقا هادی، مصادف شده با سالروز شهادت آقاجانمان (ع) آقای هادی ذوالفقاری، برسان سلام ما را... 👤حاج حیدر 💚اللهمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌ِالفَرَج‌❤️ ┏━☆🍃🌸🍃☆━┓ 📡 @yasin36ir ┗━☆🍃🌸🍃☆━┛
✳ امام هادی با «زیارت جامعه» کل قرآن را تفسیر کرد! 🔻 فقط همسان و همتای عصمت و طهارت(ع) است. قرآن، تفسیری دارد که مفسران فراوانی به این نعمت نایل شدند اما ، تفسیر می‌خواهد. آن روایت‌ها و جمله‌های کوتاه که و ولایت را شرح می‌دهد آن‌ها لازم بود ولی کافی نبود. وجود مبارک امام دهم (ع) امامت و ولایت را تفسیر کرده است. این زیارت نورانی به منزله‌ی تفسیر امامت است. یعنی همان‌طوری که قرآن، احتیاج به تفسیر دارد، امامت هم احتیاج به تفسیر دارد که هر کدام از ائمه(ع) یک آیه یا چند آیه‌ی قرآن را تفسیر کردند، ولی وجود مبارک امام هادی کل قرآن را تفسیر کرد، چون عترت و قرآن همتای هم هستند. 👤 📝 🌺 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) 💚اللهمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌ِالفَرَج‌❤️ ┏━☆🍃🌸🍃☆━┓ 📡 @yasin36ir ┗━☆🍃🌸🍃☆━┛
🌹 نیروهای مسلح حضرت امام هادی (ع) ♦️ متوکل عباسی برای تهدید و ارعاب امام هادی علیه السلام او را احضار کرد و دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه (و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنند و در جای خاصی بریزند. ♦️تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود، خاکهای کیسه های شان را روی هم ریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجاد کردند. متوکل با امام هادی علیه السلام روی آن خاکها قرار گرفتند و سربازان و لشکریان او در حالی که به سلاح روز مسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند. ♦️خلیفه ستمگر عباسی از این طریق می خواست آن حضرت را مرعوب سازد و از قیام علیه خود باز دارد. حضرت برای خُنثی نمودن این نقشه، به متوکل رو کرد و فرمود: ♦️«آیا می خواهی سربازان و لشکریان مرا ببینی؟» ♦️متوکل که احتمال نمی داد حضرتش سرباز و سلاح داشته باشد، یکوقت متوجه شد که میان زمین و آسمان پر از ملائکه مسلح شده، و همگی در برابر آن حضرت آماده اطاعت می‌باشند. آن ستمگر از دیدن آن همه نیروی رزمی، به وحشت افتاد و از ترس غش کرد. ♦️چون به هوش آمد، حضرت فرمود: ⬅️ «نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛(8)  ♦️ در دنیا با شما مناقشه نمی کنیم [چرا که] ما مشغول امر آخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی، درست نیست.» 📚 الخرائج و الجرائح، راوندی، ص 400، شماره 6 علیه السلام 🍃🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸🍃 ✅کانال سربازان ولایت 🆔 @Svelayat_313
🌹 (ع): 🔴 آنکه از خودش راضی شود، ناراضیان از او زیاد می‌شوند! ‌ 📗 بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۱۶ ‌ 🍃🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸🍃 ✅کانال سربازان ولایت 🆔 @Svelayat_313
🌹 نیروهای مسلح حضرت امام هادی (علیه السلام) ♦️ متوکل عباسی برای تهدید و ارعاب امام هادی علیه السلام او را احضار کرد و دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه (و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنند و در جای خاصی بریزند. ♦️تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود، خاکهای کیسه های شان را روی هم ریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجاد کردند. متوکل با امام هادی علیه السلام روی آن خاکها قرار گرفتند و سربازان و لشکریان او در حالی که به سلاح روز مسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند. ♦️خلیفه ستمگر عباسی از این طریق می خواست آن حضرت را مرعوب سازد و از قیام علیه خود باز دارد. حضرت برای خُنثی نمودن این نقشه، به متوکل رو کرد و فرمود: ♦️«آیا می خواهی سربازان و لشکریان مرا ببینی؟» ♦️متوکل که احتمال نمی داد حضرتش سرباز و سلاح داشته باشد، یکوقت متوجه شد که میان زمین و آسمان پر از ملائکه مسلح شده، و همگی در برابر آن حضرت آماده اطاعت می‌باشند. آن ستمگر از دیدن آن همه نیروی رزمی، به وحشت افتاد و از ترس غش کرد. ♦️چون به هوش آمد، حضرت فرمود: ⬅️ «نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛(8)  ♦️ در دنیا با شما مناقشه نمی کنیم [چرا که] ما مشغول امر آخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی، درست نیست.» 📚 الخرائج و الجرائح، راوندی، ص 400، شماره 6 علیه السلام 🍃🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸🍃 کانال سربازان ولایت ┏━━ 🍃🌸🍃━━┓ 🇮🇷@Svelayat_313 ┗━━ 🍃🌸🍃━━┛
🌹 شرح روایت (علیه السلام) در مورد حضرت (علیه السلام) توسط آیت الله خوشوقت 🍃🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸🍃 ✅کانال سربازان ولایت 🔴@Svelayat_313
🌹 نیروهای مسلح حضرت امام هادی (ع) ♦️ متوکل عباسی برای تهدید و ارعاب امام هادی علیه السلام او را احضار کرد و دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه (و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنند و در جای خاصی بریزند. ♦️تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود، خاکهای کیسه های شان را روی هم ریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجاد کردند. متوکل با امام هادی علیه السلام روی آن خاکها قرار گرفتند و سربازان و لشکریان او در حالی که به سلاح روز مسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند. ♦️خلیفه ستمگر عباسی از این طریق می خواست آن حضرت را مرعوب سازد و از قیام علیه خود باز دارد. حضرت برای خُنثی نمودن این نقشه، به متوکل رو کرد و فرمود: ♦️«آیا می خواهی سربازان و لشکریان مرا ببینی؟» ♦️متوکل که احتمال نمی داد حضرتش سرباز و سلاح داشته باشد، یکوقت متوجه شد که میان زمین و آسمان پر از ملائکه مسلح شده، و همگی در برابر آن حضرت آماده اطاعت می‌باشند. آن ستمگر از دیدن آن همه نیروی رزمی، به وحشت افتاد و از ترس غش کرد. ♦️چون به هوش آمد، حضرت فرمود: ⬅️ «نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛(8)  ♦️ در دنیا با شما مناقشه نمی کنیم [چرا که] ما مشغول امر آخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی، درست نیست.» 📚 الخرائج و الجرائح، راوندی، ص 400، شماره 6 علیه السلام 💚اللهمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌ِالفَرَج‌❤️ ✅کانال سربازان ولایت 🟢@Svelayat_313
🌹 شرح روایت (علیه السلام) در مورد حضرت (علیه السلام) توسط آیت الله خوشوقت 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج❤️ ✅کانال سربازان ولایت 🟢@Svelayat_313