ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
باز آ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
ای جویبار جاری! زین سایه برگ مگریز
کاینگونه فرصت از کف دادند بیشماران
گفتی به روزگاری مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زینگونه یادگاران
این نغمه محبت، بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
۱ خرداد ۱۴۰۰
۱ خرداد ۱۴۰۰
عشق همیشه توأم با غم است اصلاً #عاشق بیغم نداریم،
عاشق بیدرد شما تا حالا در این عالم دیدهای؟
#عشق توأم با دردمندی است اما عشق ملک توأم با دردمندی نیست ملک هم خدا را میشناسد در حد خودش تنزیهی است آنها عُباد حقند هم خدا را عبادت میکنند و هم خدا را دوست دارند و به یک معنی عاشق حق اند
اما #دردمند نیستند ملائکه #درد_فراق را حس نمیکنند همیشه در یک مقام معین هستند همیشه یا در حال رکوع یا در حال سجود یا در حال تشبیه یا در حال ورد هستند یا در حال ذکرند در یک حالت هستند.
ترقی هم ندارند #فرشته تعالی و ترقی ندارد همونی که هست از ازل تا ابد همان است جبرئیل از ازل تا حالا یک ذره ترقی نکرده و مقامش بالاتر نرفته، انسان تعالی دارد مرتب این تعالی مسألهی مهمی است یعنی انسان برعکس فرشته توقف ندارد فرشته همواره در یک حال است و مقام معلوم دارد همیشه در یک مقام است اما انسان مقام معلوم ندارد
مقامش نامعلوم است و همیشه در حال تعالی است و انسان کاملی که عاشق حق است دردمند است
#عشاق تمام اولیا تمام عرفا.
سُلاک راه حق دردمندند
#درد فراق دارند اصلاً گاهی چنان ناله میزند که اون ناله عالم را میسوزاند.
نالهی هجران، عطار از هجران ابدی صحبت میکند این درد غم است درد فراق است البته وصال هم هست
اما #فراق هم هست.
یک لحظه وصال است یک لحظه فراق است اینکه #حافظ میگوید فرشته عشق ندارد، عشق بدون درد را میگوید میخواهد بگوید دردمندانه از آن انسان است و عاشق هم همیشه دردمند است حتی عشق مجاز هم توأم با درد است و اگر عاشقی درد نداشت او شیاد و دروغگوست.
انسان سلوکش و عشق الهیاش توأم با دردمندی و هجران است همان است که موجب تعالی میشود و الا اگر یک مقام و معین داشت و راحت بود در یک مقامی تا ابد میماند مثل فرشته که تعالی نداشت، تمام این مسأله تعالی انسان است تعالی هی بالا و بالا و بالاتر تا چه حد؟ تا بیپایان.
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
همچنان میرو ....
به پایانش مَرَس✋❤️
#دکتر دینانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
۱ خرداد ۱۴۰۰
۱ خرداد ۱۴۰۰
وصل تو خلاصهٔ وجود است
درد تو دریچهٔ عیان است
یک ذره غم تو خوشتر آید
از هر شادی که در جهان است
#حضرت_عطار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
۱ خرداد ۱۴۰۰
۱ خرداد ۱۴۰۰
#مثنوي_بخوانيم
يكى از آموزههاى بنيادين عرفان مولانا اينست
كه همه ي عناصر طبيعت ، حتى جمادات
نيز داراى بهرهاى از هوش و حيات و عشقاند:
جمله اجزاى جهان پيش عوام
مُرده ، و پيش خدا دانا و رام
از اين رو مولانا به آيه ٤٤ سوره إسراء علاقهاى خاص دارد و بارها در آثار خود به آن استناد مىكند، همان آيه اى كه
مىگويد : همه ي اجزاى جهان در حال نيايش هستند.
طبق آئين توحيد و نظريه ي وحدت وجود ، همه ي موجودات، آينههايى هستند كه جمال حضرت معشوق را نشان مىدهند .
بنابراين سنگ، خاك، آب، گياه و حيوان، آينهها و آيتهاى حقاند، و روشن بينان در اين آينهها ؛ وجه الله را تماشا مىكنند.
مگر نه اينست كه آيه ١١٥ سوره بقره مىگويد:
به هر سمت و سويى روى كنيد،
حق تعالى در آنجا ظهور دارد.
#مولانا گويد :
هر كه را باشد ز سينه فتح باب
او ز هر شهرى ببيند آفتاب
#كريم_زمانى
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
۱ خرداد ۱۴۰۰
۱ خرداد ۱۴۰۰
#داستانی_از_منطق_الطیر
و جمیع پرندگان، با شور و شوق آماده حرکت به سوی "مقام سیمرغ "که والاترین مقام قرب حق است شدندولی در کمال شگفتی، راه را بدون هیچ سالک و رونده ای یافتند. در این هنگام یکی از رهروان از "هُدهُد" که مُرشد و راهبر آنان بود، پرسید: چرا این راه خالی است و کسی از آن گذر نمیکند؟
هُدهُد گفت: این از عزتِ مقام سیمرغ است که هر بیگانهای بدان راه قدم ننهد و چنین ادامه داد...داستانی از بایزید در شبی آرام بگویم بایزید شبی از شهر بیرون آمد. شبی مهتابی با آسمانی پرستاره و سکوتی کامل. نه جنبشی و نه صدایی..بایزید، جوشان و خروشان به خداوند گفت: چرا درگاه عزت تو خالی از مشتاقان است؟
هاتفی ندا داد: پادشاه هر کسی را به حریم کبریایی اش راه ندهد و ناشسته رویان را در بارگاهش جایی نیست
"بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود"
"خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست"
۱ خرداد ۱۴۰۰
۱ خرداد ۱۴۰۰
#خانه_دوست_کجاست
گفت: به چه کار آمدهای؟
گفت: تا از تو آسایشی یابم و مؤانستی.
عطار، در این مکالمهٔ ساده،...
رازِ دوست داشتن را برملا میکند: در دوستداشتن اُنسی هست که آسایش به ارمغان میآورد.
به همینخاطر، وقتی، به تعبیر عطار، «اندوهی طویل» داریم، سراغ خانهٔ دوست را میگیریم: به امیدِ انس و آسایش.
۱ خرداد ۱۴۰۰
۱ خرداد ۱۴۰۰