تماشاگه راز💐
"فطر"، شکافتن است...
شکافتن هسته سخت جهل، تعصب و خرافات .
"فطر" ؛ گشودن است...
گشودن چشمها، گوشها، ذهنها و دلها
"فطر"، باز شدن است...
باز شدن و شرح صدرِ سینهها
"فطر"، به فطرت رسیدن است...
رهایی از قید و بندها، نقابها و القابها و رسیدن به ذات پاک احدیت است.🕊
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
وا فریادا ز عشق ؛ وا فریادا
کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد دل شکسته دادا ، دادا
ورنه من و عشق هر چه بادا ، بادا
#ابوسعید ابی الخیر
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖
در کنار تو
در کوچه اردیبهشت
چهار فصل سال ناگهان گل دادند:
نرگسى در چشمان تو
گل سرخى بر لبان تو
شقایق بر گیسوان تو
اقاقیایى در دستان تو
و من در پیشگاه تو عاشق شدم
احمدرضا احمدی
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
35.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅چگونه میشود اغلب اوقات
در نشاط و انبساط باشیم
و از نومیدی به نو_امیدی برسیم؟
برگرفته از کتاب"من آنِ توام"
نوشتهی سید عبدالحمید ضیایی
(روایتی تازه و دلنشین از زندگی شمس تبریزی
و دیدار او با مولانا)
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
تماشاگه راز
🔅چگونه میشود اغلب اوقات در نشاط و انبساط باشیم و از نومیدی به نو_امیدی برسیم؟ برگرفت
تماشاگه راز💐
🔅
عشق، در کمینِ مولانا بود، عاشق شد آن خداوندگار
و باید از عاشقی عبور میکرد
تا از رَمیدگی به آرمیدگی برسد.
دلتنگی، شٲنِ ناگزیرِ عاشقان است!
پرسیدی چگونه شمس،
مدام در نشاط و انبساط است؟!
تاجِ لااله الا الله بر سر دارد شمس، دلتنگِ کِه و چِه بشود آخر؟ شمس از نومیدی به نو اُمیدی رسیدهاست!
ما را نیافریدهاند که گریان باشیم...
شاید از مکرهای خداوند یکی هم این است که به ابر و باد و مَه و خورشید و فلک امر میکند تا آن قدر معشوقهها و الهههایت را جلوی چشمت پرپر کنند
که خسته شوی و ناگزیر نظر کنی به معشوقِ یگانه!
زهرِ جُدایی میچشانَندَت،
مِهر کسی را به دلت میاندازند تا دلت را بشکنند...
و سهم و سرمایهی هر دلی،
رهایی از همین شکستنها و گسستنهاست.
حُکماً تو هم شنیدهای که وقتی کاسهی سفالی بشکند،
پارههای شکسته را با طلا بند میزنند.
مینوازند کاسهی شکسته را،
مرهم میگذارند بر اندوهش، زرنگارش میکنند
تا مشرّف شود به بودنی تازهتر!
هیهات! ترس، خودخواهی و نیاز عاشق، کاسهاش را میشکند! سنگ هم از این همه بیوجودی میترکد،
دلِ آدمیزاد که پارهای گوشت است!
انبارِ زخمهای متعفّن مکن دلت را،
بگذر از قُراضههای این همه یاد و یادگار!
میشکند دل! میشکنَند دلی را که موحّد نیست،
تا مقامِ عشق شود...
دکتر #عبدالحمید_ضیایی
📚من آن توام
پارهی نوزدهم
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
و ...
سهم و سرمایهی هر دلی،
رهایی از همین شکستنها و گسستنهاست.
حُکماً تو هم شنیدهای که
وقتی کاسهی سفالی بشکند، پارههای شکسته را با طلا بند میزنند.
مینوازند کاسهی شکسته را،
مرهم میگذارند
بر اندوهش، زرنگارش میکنند
میشکند دل!
میشکنَند دلی را که موحّد نیست،
تا مقامِ عشق شود..
دکتر #عبدالحمید_ضیایی
📚من آن توام / پارهی نوزدهم
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱