"پندانه"
گناه باده پرستان به توبه نزدیک است
خدا پناه دهد از غرورِ هُشياران !
#صائب_تبریزی
دور کنید مرا ، از آن عقلی که گریستن نمی داند و آن فلسفه ای که خندیدن نمی شناسد و آن غروری که در برابر کودکان سر خم نمی کند .
#جبران خلیل جبران
هوالعزیز💐
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
حضرت حافظ👌
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
درودها بر صاحبدلان خرداندیش
عشق به انسانیت سرلوحه وجود سبزتان
عاقبی سبز و خوش داشته باشید ...
عصربخیر🌱✋
نامه ام را می بری قاصد
زبانی هم بگو...
نامه را آهسته بگشا !
دل در آن پیچیده است
؟
«فضیلت؛ خود پاداشِ خویش است»
#نیچه
گل گفت:تصور کردهای من میشکفم تا دیدهشوم؟
من برای خودم میشکفم نه برای دیگران، چون شکوفایی خرسندم میکند.
سرچشمهی شادی من در وجود خودم و در شکوفاییام است.
ما غیر از این چه داریم؟
غیر از لحظات اعجابآور و مقدس حاصل میان بودن، خودآگاهی و شکفتن؟
اگر قرار است چیزی شایستهی احترام و تقدس باشد باید همین باشد ...
"موهبت گرانبهای هستی ناب."
#دکتر اروین د. یالوم
این کـه بدانى در راه درستی هستی یک چیز است و این که فکر کنى راه درست فقط همین است یک چیز دیگر!
ما هرگز نمىتوانیم دربارهى "زندگى دیگران" قضاوت کنیم، هرکس رنجها و چشم پوشی هاى خودش را دارد!
#کنار_رود_پیدرا_نشستم_و_گریستم
#پائولو_کوئلیو
خاطراتت ز آنسوی آفاق ، آوازم دهند
تا در آبی های دور از دست پروازم دهند
رفته ام زین پیش و خواهم رفت زین پس بازهم
با صدای عشق از هر سو که آوازم دهند
آنچه را با چشم گفتم با تو ، خواهم گفت نیز
با زبان گر شرم و شک یارای ابرازم دهند
شام آخر را نخواهم باخت همراهش اگر
لذت صبح نخستین را دمی بازم دهند
تا سرانجام است امید سر آغازم به جای
گر چه هم بیم سرانجام ، از سرآغازم دهند
یک دریچه از نیازی مشترک خواهم گشود
با تو وقتی مشترک دیواری از رازم دهند
در قفس آزاد ،زیباتر که در آفاق اسیر
گو در بازم بگیرند و پر بازم دهند
#حسين_منزوى
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه ی شهر به چاه افتادند..
مددی یوسف زهرای همه!!
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى"
نترسيد، همانا من با شما هستم (و همه چيز را) مىشنوم و مىبينم.
طه/۴۶
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
جان ِجانان ِمن!
صبر می کنم و با آرامش می پذيرم كه بعضى از چيزها با ترتيبى متفاوت از آن چه در ذهنِ من است اتفاق بیفتد....
می دانم یادگیری نادیده گرفتنِ خیلی از چیزها، یکی از بزرگترین راه ها به سمت داشتن آرامشِ درون است.
این به معنی تسلیم شدن نیست بلکه پذیرش چیزهایی ست که من نمی توانم تغییرشان دهم ،صبر و پذیرش برایم فصل عبور از سختی و پرواز را می آموزد....
سپاسگزارم ای عشق!
سپاسگزارم🙏
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
شبِ دراز، به امّید صبح بیدارم
مگر که بوی تو آرَد نسیمِ اَسحارم
عجب که بیخِ محبت نمیدهد بارم
که بر وی اینهمه بارانِ شوق میبارم
از آستانهی خدمت نمیتوانم رفت
اگر به منزلِ قربت نمیدهی بارم
به تیغِ هجر بکشتی مرا و برگشتی
بیا و زندهی جاوید کن دگربارم
چه روزها به شب آوردهام در این امّید
که با وجود عزیزت شبی به روز آرَم
چه جرم رفت که با ما سخن نمیگویی؟
چه کردهام که به هجران تو سزاوارم؟
هنوز با همه بدعهدیات دعاگویم
هنوز با همه بیمهری ات طلبکارم
من از حکایت عشق تو بس کنم؟ هیهات!
مگر اجل که ببندد زبانِ گفتارم
هنوز قصهی هجران و داستانِ فراق
بهسر نرفت و به پایان رسید طومارم
اگر تو عمر در این ماجرا کنی #سعدی!
حدیث عشق به پایان رسد؟ نپندارم
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
یکی تمام بُود مطّلع بر اسرارم...
#کلیات سعدی، غزلیات، به تصحیح محمد علی فروغی، نشر هستان، ۱۳۷۸، ص ۵۹۴
https://eitaa.com/TAMASHAGAH