۲۵ آبان ۱۴۰۱
درویشی مستجاب الدعوة در بغداد پدید آمد.
حجاج یوسف را خبر کردند ، بخواندش و گفت: دعای خیری بر من کن.
گفت: خدایا! جانش بستان .
گفت :از بهر خدای این چه دعاست؟!
گفت: این دعای خیرست تو را و جمله مسلمانان را..
ای زبردست زیر دست آزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چه کار آیدت جهانداری؟
مردنت به که مردم آزاری..
#گلستان_سعدی
@TAMASHAGAH
۲۵ آبان ۱۴۰۱
۲۵ آبان ۱۴۰۱
صیّادان ، ماهی را به یک بار نمیکَشَند. چَنگال در حُلقوم چون رفته باشد ، پارهای میکَشَند تا خونش میرود و سُست و ضعیف میگردد ، بازش رَها میکنند و همچنین بازش میکَشَند تا به کُلّی ضعیف میگردد .
چَنگالِ عشق نیز چون در کامِ آدمی میافتد ، حق تعالی او را به تَدریج میکَشَد که آن قوّتها و خونهای باطل که در اوست ، پارهپاره از او برود .
#مولانای جان ، فیه ما فیه
@TAMASHAGAH
۲۵ آبان ۱۴۰۱
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیالِ تو چو مهتابِ شبانگاه
گر دامنِ وصلِ تو گرفتن نتوانم
با پرتوِ ماه آیم و چون سایه ی دیوار
گامی ز سرِ کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها
چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ
چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم
ای چشمِ سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@TAMASHAGAH
۲۵ آبان ۱۴۰۱
⭕️ حضورِ دائمی معشوق در دلِ عاشق
هر جا که باشی و در هر حال که باشی، جَهد کُن تا مُحِبّ باشی و عاشق باشی. و چون مُحبّت مُلکِ تو شد، همیشه مُحِبّ باشی، در گور و در حَشر و در بهشت اِلی ما لا نِهایَة ( تا بی نهایت).
چون تو گندُم کاشتی، قطعاً گندم روید و در انبار همان گندم باشد و در تَنور همان گندم باشد.
مجنون خواست که پیشِ لیلی نامهای نویسد. قلم در دست گرفت و این بیت گفت:
خَیَالُکِ فِیْ عَیْنِیْ وَاِسْمُکِ فِیْ فَمِی
وَ ذِکْرُکِ فِیْ قَلْبی اِلی اَیْنَ اَکْتُبُ؟[۱]
خیالِ تو مُقیمِ چشم است و نامِ تو از زبان خالی نیست و ذِکرِ تو در صَمیم(ژرفا) جان جای دارد. پس نامه پیشِ که نویسم؟! چون تو در این مَحلّه میگردی.
قلم بشکست و کاغذ بدرّید!
#مولانای جان /فیه_ما_فیه
[۱] خیالت در چشمم و نامت بر زبانم و ذکرت در قلبم جای دارد، پس نامه به کجا نویسم؟!
@TAMASHAGAH
۲۵ آبان ۱۴۰۱
۲۵ آبان ۱۴۰۱
آنان که بیشتر می دانند ، بیشتر رنج میکشند.
گم گشتگی در خویش و افسردگی ها بهاییست که انسانها برای شناخت خویش میپردازند .
هرچه عمیقتر به زندگی بنگری،
به همان مقدار هم عمیقتر رنج میبری !✋
@TAMASHAGAH
۲۵ آبان ۱۴۰۱
۲۵ آبان ۱۴۰۱
چون زلف توام جانا، در عین پریشانی
چون بادِ سحرگاهم، در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که تو را در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم تو را مانم، تو اشک مرا مانی
در سینۀ سوزانم مستوری و مهجوری
در دیدۀ بیدارم پیدایی و پنهانی
من زمزمۀ عودم تو زمزمهپردازی
من سلسلۀ موجم تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمیبینی، دردی که نمیدانی
دل با من و جان بیتو، نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من، نستانم و بستانی
ای چشم #رهی سویت، کو چشم رهی جویت؟
روی از منِ سرگردان شاید که نگردانی...
#رهی_معیری🍃
@TAMASHAGAH
۲۵ آبان ۱۴۰۱
بزرگی میگوید: "موقعیتی را که در آن قرار دارید #بپذیرید.
بدون شک برای شما مناسب است که در آن قرار گرفتهاید."
باید بدانید که این #خداوند است
که شما را در موقعیت خاصی قرار میدهد.
بنابراین نباید آن را #رد کنید، زیرا #فرصتی است برای رشد و پیشرفت شما.
اگر در صدد #فرار برآیید،
امکان رشد را از خود #میگیرید.
هستی از شما #مواظبت میکند.
بدون دلیل و به طور اتفاقی چیزی به شما داده نمیشود.
هیچ چیز #اتفاقی نیست.
آنچه را که نیاز دارید به شما #داده میشود.
هر چیزی که در راه پیشرفت مورد نیاز است،
همیشه برایتان فراهم میگردد.
هستی چون مادری دلسوز از شما #حمایت و نگهداری میکند.
بنابراین #نگران نباشید.
در عوض فرصتها را #مغتنم بشمارید.
باید از این دنیای پر کشمکش و هیاهوی دائمی بیرونی بهره #بجویید.
باید #ناظر و شاهد رویدادهای آن باشید،
و یاد بگیرید که از آنها تأثیر نپذیرید.
اگر بتوانید در حین #گرفتاریهای عادی زندگی،
سکوت خود را حفظ کنید،
هیچ چیز نمیتواند بر شما اثر بگذارد.
و این یک پیشرفت #واقعی است...
@TAMASHAGAH
۲۵ آبان ۱۴۰۱
چندان دعا كن در نهان چندان بنال اندر شبان
كز گنبد هفت آسمان در گوش تو آيد صدا
#حضرت_عشق_مولانا
@TAMASHAGAH
۲۵ آبان ۱۴۰۱