هوالعزیز🌱
ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
چون ساغرت پُر است بنوشان و نوش کن
در راه عشق وسوسهٔ اهرمن بسیست
پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن
برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند
ای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کن
تسبیح و خرقه لذّت مستی نبخشدت
همّت در این عمل طلب از میفروش کن
پیران سخن ز تجربه گویند گفتمت
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشق
خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن
با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست
صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن
ساقی که جامت از می صافی تهی مباد
چشم عنایتی به من دردنوش کن
سرمست در قبای زرافشان چو بگذری
یک بوسه نذر #حافظ پشمینهپوش کن
تفال دیوان #خواجه ی شیراز
تقدیم به یاران جان❤️
@TAMASHAGAH
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن را
#خیام_نیشابوری
@TAMASHAGAH
چشم انداز تو تنها زمانی آشکار می شود که به #قلبت می نگری.
آنهایی که به #بیرون می نگرند در رویا بسر می برند و آن هایی که به #درونشان می نگرند #هوشیارند...
#گوستاویونگ
@TAMASHAGAH
ماموریت تو در زندگی تغییر جهان نیست
تو مامور تغییر خویشتنی و تمام راه حل ها در درون خود توست.
#آندره متیوس
🌱🌱🌱
@TAMASHAGAH
گفت: شبی دل خویش میطلبیدم و نیافتم.
سحرگاه ندایی شنیدم که:
ای بایزید!
به جز از ما چیزی دیگری میطلبی!
تو را با دل چه کار است...
#بایزید بسطامی
@TAMASHAGAH
اگر '"عشق'"
آخرین عبادت ما نیست،
پس آمدهایم اینجا
برای کدام درد بیشفا
شعر بخوانیم و باز به خانه برگردیم...؟
#سیدعلی_صالحی
@TAMASHAGAH
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کنج خرابات مقام است
#حافظ
@TAMASHAGAH
🍂🍁
ممکن زتوچون نیست که بردارم دل
آن به که به سودای تـــو بسپارم دل
گر من به غم تــو نــــسپارم دل
دل را چکــنم بهــر چه میدارم دل
#حضرت_مولانا
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو هست او هست
دو هست شرک است
خود را از میان بردار
شیخ ابوسعید ابوالخیر
@TAMASHAGAH
یکی گفت که: اینجا چیزی فراموش کردهام
(خداوندگار) فرمود که:
در عالم یک چیز است که آن فراموش کردنی نیست. اگر جمله چیزها را فراموش کنی و آن را فراموش نکنی باک نیست و اگر جمله را به جای آری و یاد داری و فراموش نکنی و آن را فراموش کنی هیچ نکرده باشی. همچنانکه پادشاهی تو را به ده فرستاد برای کاری معین، تو رفتی و صد کار دیگر گزاردی چون آن کار را که برای آن رفته بودی نگزاردی چنان است که هیچ نگزاردی. پس آدمی در این عالم برای کاری آمدهاست و مقصود آن است، چون آن نمیگزارد پس هیچ نکرده باشد.
امانت را بر آسمانها عرض داشتیم نتوانست پذرفتن. بنگر که از او چند کارها میآید که عقل در او حیران میشود، سنگها را لعل و یاقوت میکند، کوهها را کان زر و نقره میکند، نبات زمین را در جوش میآرد و زنده میگرداند و بهشت عدن میکند، زمین نیز دانهها را میپذیرد و بر میدهد و عیبها را میپوشاند و صدهزار عجایب که در شرح نیاید میپذیرد و پیدا میکند و جبال نیز همچنین معدنهای گوناگون میدهد، این همه میکنند اما از ایشان آن یکی کار نمیآید آن یک (کار) از آدمی میآید
#فیه_مافیه
@TAMASHAGAH
🤍🕊
بر سرِ سجاده
میافتاد چشمم تا به مِی
شیشهی مِی با دهان باز میپرسید:
کی...؟!
کاش از اول
بر درِ میخانه میخواندم نماز
حیف از آن عمری که شد
در گوشهی محرابْ طِی
نالهی جانسوز من بود
آنچه میآمد به گوش
آهِ من بود آنچه عمری زیر لب
میخوانْد نی
کاش با ساقی حسابم پاکمیشد،
سالهاست...
او به من جامی بدهکار است
و من جانی به وی
من خطایی
کمتر از بخشایشت دارم،
ببخش!
با توام ای یار! ای غمخوار!
ای «بسیار ای»!
✍ #فاضل_نظری
@TAMASHAGAH