کسی که برای تو چشم آفریده، بینا است.
کسی که برای تو گوش آفریده، شنوا است.
کسی که برای تو احساس آفریده،
تو را حس می کند.
پس
او را ناظر بر کارهایت
شنوای حرف هایت
محرم احساساتت بِدان
و با او رفیق باش.
و به قول مولانا:
بهای نعمت دیده
سپاس و شکر خدا دان
🌻🌹🌻
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔰 پنهان بودن پیروزی ها در شکست ها، نعل وارونه دنیا و لزوم انتخاب یار در راه
🍃🍃🍃🍃
خَندهها در گِریهها آمد کَتیم
گنجْ در ویرانهها جو ای سَلیم
ذوقْ در غَم هاست، پِیْ گُم کَردهاند
آبِ حیوان را به ظُلْمَت بُردهاند
بازگونه نَعْل در رَهْ تا رِباط
چَشمها را چار کُن در اِحْتیاط
چَشمها را چار کُن در اِعْتِبار
یارْ کُن با چَشمِ خود دو چَشمِ یار
#مثنوی_مولانا
🌼🌼🌼
خنده ها در گریه ها پنهان شده است. ای ساده دل، باید در ویرانه ها به جست و جوی گنج باشی.
شادی واقعی در غم ها قرار داده شده است ولی این را پنهان کرده اند
(یا جویندگان این راه را گم کرده اند).
آب حیات ابدی را در ظلمت ها قرار داده اند.
در راه سلوک تا رسیدن به کاروانسرا (حقیقت)، نعل های وارونه زیادی قرار دارد و تو باید چهار چشمی مراقب و مواظب باشی.
چشم هایت را چهار تا بکن تا عبرت ها را بیاموزی.
(چگونه می توان چهار چشم داشت؟)
دو چشم یار و دوستت را با چشمان خودت دوست کن.
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨عَقْبهیی زینْ صَعْبتَر در راه نیست
✨ای خُنُک آن کِشْ حَسَد هَمراه نیست
#مثنوی_مولانا
هیچ مانعی در راه ما به اندازه حسد سخت تر نیست. خوشا به حال کسی که حسادت ندارد....
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔰 دلخوش نبودن به امور فانی
🌼🌼🌼🌼
حُسنِ فانی میدهند و عشقِ فانی میخَرند
زین دو جویِ خُشک بُگْذر، جویبارِ خویش باش
#غزل_مولانا
نه چشم به خوبی ها و زیبایی های گذرا و فانی خود داشته باش و نه دلخوش به عشقها و محبت هایی که به سبب این خوبی ها نثارت می شود .
این دو ( خوبی های عاریه نزد تو و عشق های ناپایدار ناشی از آنها ) دو جوی آبی هستند که از خود آبی ندارند، از این رو دیر یا زود خشک خواهند شد.
ثروت و شهرت و زیبایی و توانایی ذهن و اندیشه ... همگی فروگذاردنی و از دست دادنی اند، لذا شایسته دلبستن نیستند.
به آنِ خودِ اَصیلت چشم بدوز و خوبی های ذاتی و عاشقانِ حقیقی خود را بیاب.
عاشقِ آن عاشقانِ غَیْب باش
عاشقانِ پنج روزه کَم تَراش
#مثنوی_مولانا
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
قضاوت و پیش-داوری در مورد یک شخص، مشخص نمی کند که او کیست، بلکه مشخص می کند شما چه کسی هستید....
پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود
زان سبب عالم کبودت مینمود
#مثنوی_مولانا
✨✨✨✨
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
سیمرغِ دلِ عاشق در دامْ کجا گُنجد؟
پرواز چنین مُرغی از کَوْن بُرون باشد
#غزل_مولانا✨
🦅
دل عاشق همچون سیمرغی است که در هیچ دامی نمی افتد زیرا پرواز او در فضایی خارج از مکان و زمان است
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔰 امید از حق نباید بریدن
مگو که کژی ها کردم.
تو راستی را پیش گیر، هیچ کژی نماند
اگر بدی کرده ای با خود کرده ای،
جفای تو به وی کجا رسد؟
#فیه_ما_فیه مولانا
🌼🌼🌼🌼
فکر نکن لطف او به قدر بدی توست.
لطف او به قدر خود اوست.
بی اندازه, بی کران، بی حساب.
گمان مبر اگر کژی ای کردی، لطف او دیگر شامل حال تو نمی شود. حاشا که کژی تو چیزی از لطف او کم کند .
تو راستی پیش گیر ، کژی نمی ماند...
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"حکایت "
یکی از ملوک بی انصاف پارسایی را پرسید ...
از عبادتها کدام فاضل تر است؟
گفت :تو را خواب نیم روز
تا در آن یک نفس ..
خلق را نیازاری.
ظالمی را خفته دیدم نیم روز
گفتم این فتنه است خوابش برده به
وآنکه خوابش بهتر از بیداری است
آن چنان بد زندگانی مرده به
#گلستان سعدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
باران محبت🍃 حق تعالی چون اصناف موجودات میآفرید، وسایط گوناگون در هر مقام بر کار کرد. چون کار به
باران محبت🍃
لطاف الوهیت و حکمت ربوبیت به سرّ ملایکه فرو میگفت
؟اِنّی اَعلَمُ ما لا تَعلَمون؟
شما چه دانید ما را با این مشتی خاک چه کارها از ازل تا ابد در پیش است؟ معذورید که شما را سر و کار با عشق نبوده است.
☄☄
لطفِ خداوندی و دانشِ الهی ،به قلبِ فرشتگان الهام میکرد که من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
ای فرشتگان، شما چه آگاهی دارید که ما (خداوند) از روزِ نخستِ آفرینش(ازل) تا انتهای آن(ابد)، با این یک مشت خاک (انسان)، چه کارهایی پیشِ رو داریم. عذرِ شما پذیرفته است، زیرا شما سرو کاری با عشق نداشته اید.
🌼🌼🌼🌼
روزکی چند صبر کنید تا من بر این یک مشت خاک، دست کاری قدرت بنمایم تا شما در این آینه نقش های بوقلمون بینید.
اول نقش آن باشد که همه را سجده او باید کرد.
☄☄
چند مدّتی صبر کنید تا من قدرتِ خود را در این یک مشت خاک به شما نشان دهم تا شما جلوه های گوناگون و نقش های رنگارنگ در آیینه ی آفرینش انسان، ببینید.
نخستین نقش و جلوه آن است که همه ی شما (فرشتگان) باید به او(انسان)، سجده کنید.
🌼🌼🌼🌼
پس از ابر کرم باران محبّت بر خاک آدم بارید و خاک را گل کرد و به ید قدرت در گل از گل دل کرد.
عشق ، نتیجه ی محبّتِ حق است
☄☄
پس خداوند از ابرِ کرم و لطفِ خود، بارانِ محبّت را بر خاکِ آدم بارید و آن خاک را به گل تبدیل کرد و با دستِ قدرتمند خود از گل، دل را خلق کرد.عشق، حاصلِ محبّتِ حضرتِ حق است
از شبنمِ عشق خاک آدم گــــــل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصـــــــــل شد.
🔸وجودِ خاکیِ انسان را با عشقی که همانندِ شبنم بود درهم آمیخت(سرشت). به همین سبب عشق، فتنه ها و شورها در جهان پدید آورد.
🌼🌼🌼🌼
سرنشترِ عشــــــــــــق بر رگ روح زدند
یک قطـــــــــــــــــره فرو چکید و نامش دل شد.
🔸 از آمیزشِ عشقِ الهی و روحِ انسانی ،قطره ای حاصل گردید که دل نام گرفت...
(روح و روانِ آدمی را
بانشترِ عشق ، رگ زدند که حاصلِ آن قطره ای شد به نامِ دل.)
مرصاد العباد من المبدا الی المعاد، نجم الدین رازی (معروف به دایه)
ادامه دارد...
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اگه هنوز مادر کنارتون هست
و روزی هزار بار طوافش نمی کنید
ودورش نمی گردید،
یعنی دارید برای یک عمر ،
حسرت پس انداز می کنید....
🍏🍎
برای مادر عزیزم دعا بفرمائید
امشب توفیق پرستاری از مادر نصیب من شده
میگه مادر شرمنده ام امشب بی خواب شدی
عزیز دلم، نمیدونه چه برکتی از این بیداری نصیبم میشه الهی شکر
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃🍏
✨نیایش
✨بارالها! از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
نه من آنم که زفیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدارا ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد،
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
بازکن در!
که جز این خانه مرا نیست پناهی
#خواجه_عبدالله_انصاری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃🌼🍃🌼
یا الله🌹
جهان در سلسله مراتبی در پی خواست و ارادت الهی، ایجاد گردید؛
آسمانها بر فراز یکدیگر ایجاد شد
که هر آسمان مرتبه ای از عالم هستی را حکایت است، مرتبه ای که طیِ دوران نموده و در سیرِ تکاملی هستی به خلقِ این مرتبه از عالمِ هستی،(عالمِ خاک) انجامیده؛یعنی هر یک از آسمانهای هفتگانه، بر مرتبه ای از مراتبِ عالمِ هستی، دلالت دارد
که از آغاز هستی، در پیِ یکدیگر در گذر زمان،ایجاد شدند تا آن حقیقت برآمده از ذاتِ خداوندی به ظهور درآید، در پیِ گذرِ زمان در سیری منتظم و رو به تعالی.
پس از آسمانها، زمین در این سیرِ هستی، ظهور یافت ودر گذر ایّام، مخلوقاتِ گوناگون و بسیاری بر آن حاضر گردید، که هریک جلوه ای از آن حقیقتِ حق بود؛ که صورت می یافت و در این سیرِ هستی، با "بودِ"خود، بروسعت و انبساطِ این عالم می افزود، تا آن گاهی که انسان نیز، به عنوان مخلوقی در این خاک، در سیری که داشت ارتقاء مرتبت یافت و در میانِ مخلوقاتی که پیرامونش حاضر بودند به رتبه ای برتر نسبت به سایرین،حاضر گردید( به سبب آنکه تجلّیِ وسیعتری از حقیقتِ نهانِ الهی بود)
در واقع انسان مخلوقی بود که در سیرِ خود، نسبت به سایرِ مخلوقاتِ زمین در مرتبه ای بالاتر قرار داشت و به همین علّت تکلیفی متمایز از سایرین بر او واقع می گشت.
او ( انسان) اکملِ مخلوقاتِ زمین بود
و سلطه بر سایرین برایش ممکن بود،
و چون در سیرِ تکاملی به چنین مرتبه ای رسید، میوه ی عقل در او رسیده گردید،
و ظهور یافت
و در حقیقت جهانش به سبب قوه ی تعقّل، دگرگون شد
زیرا که به مرتبه ای ورود پیدا کرد که تا مرتبه ی خلیفه اللهی، او را امکان می بخشید،
به عبارتی انسان صاحبِ تفکر و تعقّل گردیدو در ظلمتِ عالمِ مادّه، به نورِ عقل، امکان کشفِ حقیقت، برای او فراهم گردید؛
حقیقتی که هستی از آن برآمده بود و کشفِ این حقیقت به اسبابِ عقل، مُیسّر می گردید.
این ظهورِ عقل و فکرت در انسان همان حکایتِ "آدم" است؛
که حق بر او با اسمائش تجلّی نمود و او را خلیفه ی خود بر زمین خواند و
در هبوطی از عالَمِ عقلِ الهی، به عالمِ مادّه، بارقه ای از نور و حقیقتِ الهی اش را، به این عالمِ خاکی و ظلمانی، نازل نمود
تا
از دریچه ی وجودیِ مخلوقی به نامِ آدم، جهان را در این سیرِ تکاملی اش، وسعت بخشیده و فیض رساند، به صورتی گسترده تر و موءثّرتر.
پس هبوطِ آدم بر زمین به نزولِ آن مرتبه یِ ملکوتی بر این مخلوقِ خاکی اشاره دارد،
به آن گاهی که "انسان" ، آدم شد و
آغازی گردید برای بودنی متفاوت، از مخلوقی که به عقل و اختیار مُجَهّز بود و مُستعدِ حق شدن در این مرتبه ی نازل از عالمِ هستی.
باشد که انسان باشیم و به قوّه ی عقل بهترین انتخاب را اختیار کرده و عمل کنیم تا "آدم" شویم
و به اسماءِ حق عالم گردیم
و از خاک بر آفاق برآییم،
آنجا که حقیقتِ نهانِ هستی عیان است
که هم اوّل است و هم آخِر است،
که سرآغاز بوده و سرانجام هم اوست.
آمین یا رب العالمین🙏
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
در عشق توام نصیحت و پند چه سود؟
زهراب چشیدهام مرا قند چه سود؟
گویند مرا که بند بر پاش نهید
دیوانه دلست پای در بند چه سود؟!
#مولانای جان