🕊🕊
🕊چرا وفات حضرت مولانا را روز عُرُس می نامند:
حضرت مولانا در روز یکشنبه، ۲۶ آذر ماه سال ۶۵۱ خورشیدی
که مطابق بود با ۱۷ دسامبر ۱۲۷۳ میلادی و همچنین مطابق بود
با پنجم جمادی الثانی سال ۶۷۲ هجری قمری، در حالی که
آفتاب جهانتاب دامن زرنگار خودش را از پهنه زمین برمی چید،
این آفتاب معرفت و حقیقت هم پرتو خودش را از این جهان خاکی
برگرفت و در واقع این سرای فانی را ترک گفت.
البته این آفتابْ به ظاهر غروب کرد ولی آثار گرانقدر او همچنان
خورشیدوار به جهانیان نور می تاباند. از آنجایی که مولانا
نگاهش به مرگ یک نگاه وجودی است،
هیچ موقع نگاه سوگ و ماتم نسبت به مرگ نداشته است.
برای همین مولانا و یاران او را “ابناء السرور” می گفتند
یعنی فرزندان شادی و شادمانی و دلیل این شادمانی هم این بوده
که می گفتند وقتی که ما با مرگ به اصل خودمان باز می گردیم،
این رفتن به سوی محبوب و پیوستن به معشوق و کوچیدن
از سرای ناپایدار دنیا، ماتم و عزا ندارد به همین دلیل
شیخ صلاح الدین زرکوب، از یاران خالص مولانا، وصیت کرد که
پیکرش را با برپایی جشن و رقص و سماع تشییع کنند.
در ولد نامه، بها ولد نوشته است که شیخ فرمود در جنازه من
دُهُل آرید و کوس با دف زن. مولانا سفارش می کرد که برای هریک
از یارانش که از دنیا می رفتند، ابتدا آیاتی از کلام الله مجید
را تلاوت و قرائت کنند و بعد از آن آیین سماع را
درباره آن متوفی اجرا کنند. در مناقب العارفینِ شمس الدین افلاکی
آمده است که وقتی بعضی از افراد به مولانا اعتراض کردند
که چرا در تشییع پیکر درگذشتگان آیین سماع برپا می کنی،
جواب می داد که قاریان در پیشاپیش مرده نشان می دهند
که این مرده مومن بوده است و اما قوّالان و سماع کنندگان
هم گواهی می دهند که او هم مومن بوده و هم عاشق.
به همین جهت است که به روز درگذشت مولانا هم روز عُرْس یا عُرُس
یا عَروس می گویند چون عُرس و عُرُس به معنی سور و عروسی است.
می گفتند که این مرگ پلی است که ما را متصل می کند
و پیوند می دهد به معشوق ازل و لم یزل. مولانا می گوید که:
کبوترم چو شود صید چنگ باز اجل
ازان سپس پَرِ عَنقای روح بگشایم ...
باز نشر سخنرانی استاد کریم زمانی در روز عرس مولانا
آن یکی میگفت خوش بودی جهان
گر نبودی پای مرگ اندر میان
آن دگر گفت: ار نبودی مرگ هیچ
کَه نیرزیدی جهان پیچ پیچ ...
سالها این مرگ طبلک می زند
گوش تو بیگاه جنبش می کند
گوید اندر نزع از جان: آه! مرگ
این زمان کردت زخود آگاه مرگ؟
این گلوی مرگ از نعره گرفت
طبل اوبشکافت از ضرب شگفت...
آن طرف که عشق میافزود درد
بوحنیفه و شافعی درسی نکرد
تو مکن تهدید از کشتن که من
تشنهٔ زارم به خون خویشتن
روز عُرس (وصال حضرت مولانا با معشوق) است.
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🌼🌼
نشسته ای و بستـه ای
به خاڪ این زمین مرا ...
بهانـــه هـای مــــاندنم
تویی در این دیار ، تـو ...
در یچه ای به جانب ِ گل و ستاره و نسیم
گشوده از فضای این سیاه روزگار ٬ تو ...
بهروز منزوی
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
درود و سلام
یاران مهربان
عصرنوشتان گوارا از عشق
و همدلی
به نوازش نسیم خرد و آگاهی
خوش عاقبت
باشید ...💐✋
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
سخنی چند ...💎
آرامش را انتخاب کنید
عشق به هر چیز و هر کس را
انتخاب کنید
با جریان زندگی در
هماهنگی باشید
تا جهان هستی را دوست و
یار خود کنید
تا همیشه به شما یاری برساند ...
وقتی هماهنگ باشید و
ارتعاش های عالی بفرستید
کل هستی با شما هماهنگ میشود و
چرخ فلک به کامتان میچرخد ...
صبور باشید
توان خود را از دست ندهید
گاهی خداوند سختی میدهد
تا شما شرایط فعلی تان را رها کنید
چرا که شما لایق بهترین ها هستید ...
پس ، از شرایط سخت آزرده نشوید
بلکه سپاسگزار باشید تا
در زمانی عالی
خواسته های خود را
بطرزی عالی دریافت کنید ...
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨🍃✨🍃✨
نی آب ِ روان ز ِ ماهیان سیر شود
نی ماهی از آن آب روان سیر شود
نی جان ِ جهان ز ِ عاشقان تنڪَ آید
نی عاشق از آن جان جهان سیر شود
حضرت عشق مولانا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH