⭐️
«یک روز میگذشت با جماعتی،
در تنگنای راهی افتاد، و سگی میآمد.
بایزید بازگشت، و راه بر سگ ایثار کرد
تا سگ را باز نباید گشت،
مگر این خاطر به طریق انکار برمریدی گذشت
که حق تعالی آدمی را مکرم گردانیده است
و بایزید سلطان العارفین است با این همه پایگاه،
راه بر سگی ایثار کند و بازگردد. این چگونه بود؟
شیخ گفت: ای جوانمرد! این سگ به زبان حال با بایزید گفت در سبق السبق(عهد ازل) از من چه تقصیر در وجود آمده است، و از تو چه توفیر حاصل شده است که پوستی از سگی در من پوشیدند و خلعت سلطان العارفین در سر تو افگندند؟ این اندیشه در سر ما درآمد تا راه بر او ایثار کردم.
تذکرة الاولیاء
یکی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق در حیاتش نیافت
کله دلو کرد آن پسندیده کیش
چو حبل اندر آن بست دستار خویش
به خدمت میان بست و بازو گشاد
سگ ناتوان را دمی آب داد
خبر داد پیغمبر از حال مرد
که داور گناهان از او عفو کرد
الا گر جفا کردی اندیشه کن
وفا پیش گیر و کرم پیشه کن...
بوستان سعدی
⭐️
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چون از عشق خدا بمیری؛
از عشق زنده شوی
قائم و رقصان و جنبان به جان بودی؛
بعد از آن به عشق زنده باشی،
زیرا که عشق نمیرد، قدیم است،
ازلی است که:
«یُحبّهم و یُحبّونه»
سلطان ولد
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق
🌹❤️🌹
تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان
نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق
# سنایی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌹❤️🌹
تو می گویی
بلای جان عاشق،
شب هجران و
غمهای فراق است؟
ولی چشمان بی تاب تو گوید،
بلای جان عاشق،اشتیاق است...
فریدون مشیری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
سنبل افندی مریدان را برای
تزیین خانقاه به دنبال جمعآوری گل فرستاد.
همه آنها با دستههای بزرگ گل بازگشتند،
به جز فردی به نام مرکز افندی که فقط
یک گل کوچک پژمرده با خود آورد.
از او پرسیدند که چرا
چیزی در شأن استاد نیاوردی؟
پاسخ داد:
«همه گلها را در حالِ
ذکر و نیایش پروردگار یافتم،
چگونه میتوانستم دعایشان را قطع کنم؟
آنگاه گلی دیدم که تازه
ذکرش را به پایان رسانده بود،
همان را آوردم»
مشاهیر گیاهشناسی در تمدن اسلامی،
علی عبدالله دفاع،
ترجمه فرزانه غفاری
15.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با لب سرخت
مرا یاد خدا انداختی
روزگارت خوش که
از میخانه مسجد ساختی
روی ماه خویش را
در برکه میدیدی ولی
سهم ماهیهای عاشق
را چه خوش پرداختی!
ما برای با تو بودن
عمر خود را باختیم
بد نبود ای دوست
گاهی هم تو دل میباختی!
فاضل نظری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ای سید...
عارفی رفیع مرتبه می فرمود که :
درویشی تصحیح خیال است
یعنی غیر حق در دل نماند
الحق که خوب می فرمود...
چون حجاب جز خیال نیست،
رفع حجاب به خیال باید کرد
و شب و روز در فکر وحدت باید بود...
رساله نور وحدت
خواجه حوراء مغربی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🍃
اسرار ازل بر در میخانه نوشتند
خط لب دلدار به پیمانه نوشتند
نقش الف یار که بر سینه عیان است
از دل نتوان برد، که جانانه نوشتند
این نکته که ما حلقه به گوش درِ یاریم
از روز ازل بر در این خانه نوشتند
ما دوزخیان را طمع جنت اعلی است
بر شاه جهان رحمت شاهانه نوشتند
ای دل اگرت نکته عشّاق عیان نیست
سرّ القدر عشق به پروانه نوشتند
هر کس سخنی گفت، ز سر منزل معشوق
کس را نشد آگاه، که افسانه نوشتند
آنان که به جز یار ندیدند به عالم
بر دار، انا الحق، چه غریبانه نوشتند
از کفر و ز اسلام و ز هر رنگ گسستند
صد دفتر توحید ز بتخانه نوشتند
آن به که چو ویرانه شود رونق این دل
منزلگه معشوق به ویرانه نوشتند
#غایب سخن عقل چو آید به میانه
ما را به صف عاشق و دیوانه نوشتند
🍃
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبی یاد دارم که یاری عزیز از در درآمد...
چنان بیخود از جای برجستم
که چراغم به آستین کشته شد
سَرى طَیفُ مَن یَجلُو بِطَلعَتِهِ الدُّجى
شگفت آمد از بختم كه این دولت از كجا؟
[شبانگاه خیال کسی(محبوبی)
که چهره اش تاریکی را می زداید،درآمد
و باقی شبِ نیکبختان صبح گردید]
بنشست و عتاب آغاز کرد
که مرا در حال بدیدی،
چراغ بکُشتی به چه معنی؟
گفتم: به دو معنی:
یکی آنکه گمان بردم که آفتاب برآمد
و دیگر آنکه این بیتم به خاطر بگذشت:
چون گرانى به پیشِ شمع آید
خیزش اندر میانِ جمع بكُش
ور شكرخندهاى است شیرینلب
آستینش بگیر و شمع بكُش
گلستان سعدی
باب پنجم
در عشق و جوانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبوب من...
مرا به بوی خوشت
جان ببخش و زنده بدار
که از تو چیزی از این بیشتر
نمی خواهم
حسین منزوی