eitaa logo
تماشاگه راز
283 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
ای زندگیِ تن و توانم همه تو جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو تو هستیِ من شدی، از آنی همه من من نیست شدم در تو، از آنم همه تو جان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی خدا دست به قلم میشود😍 "کبوتر تاجدار ویکتوریا" «بومی گینه‌نو» https://eitaa.com/TAMASHAGAH
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایاک نعبد است زمستان دعای باغ در نوبهار گوید ایاک نستعین ایاک نعبد آنک به دریوزه آمدم بگشا در طرب مگذارم دگر حزین ایاک نستعین که ز پری میوه‌ها اشکسته می‌شوم نگهم دار ای معین جان کلیات شمس https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ﺍﮔﺮ می‌توﺍﻧﯽ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ﺑﺎﺵ! ﺍﮔﺮ ﻧﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺵ، ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺵ. ﺍﮔﺮ نمی‌توﺍﻧﯽ ﯾﮏ جوی ﮐﻮﭼﮏ ﺑﺎﺵ، ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺩﺍﺏ ‌ﻧﺸﻮ! ﺟﺎﺭﯼ باش و ﺯﻻﻝ، و ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﻦ. ﻭﻗﺘﯽ ﺟﺎﺭﯼ ﺑﺎﺷﯽ، ﻫﻢ ﺯﻧﺪه‌ای،ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ می‌دﻫﯽ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فکر کردن دشوار است ... به همین خاطر است که بیشتر مردم قضاوت می‌کنند ... کارل یونگ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند. چون رعیت کم شد، ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند. هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همی‌خواندند در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون وزیر ملک را پرسید هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقرر شد گفت آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت. گفت: ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه می‌کنی، مگر سر پادشاهی کردن نداری؟ همان به که لشکر به جان پروری که سلطان به لشکر کند سروری ملک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟ گفت: پادشه را کَرَم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست نکند جور پیشه سلطانی که نیاید ز گرگ چوپانی پادشاهی که طرح ظلم افکند پای دیوار ملک خویش بکند ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد ... روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد. پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست   سعدی_ باب اول درسیرت پادشاهان https://eitaa.com/TAMASHAGAH