نسیم عطر تو را صبح با خودش آورد
و گفت: روزی عشاق با خداوند است.
#صرافان
@TAMASHAGAH
4_5767028991235983470.mp3
361.3K
ای گناه آمرز مشتی پرگناه
هم ز تو ، سوی تو آوردم پناه
از لقای خود دلم پر نور کن
از غرور این جهانم دور کن
رحمتی کن بر من آشفته کار
از خداوندی به بخشش درگذار
در دم آخر که خواهم آمدن
چشم امّیدم به توخواهد بُدن
شومی و بی شرمی ما در گذار
کرده ی ما پیش چشم ما میار
عطار نیشابوری
ساعد باقری
@TAMASHAGAH
گفتند که شش جهت همه نور خداست
فریاد ز حلق خاست کان نور کجاست؟
بیگانه نظر کرد بهر سو چپ و راست
گفتند دمی نظر بکن بیچپ و راست.
#مولانای جان
@TAMASHAGAH
تفاوت مرشد حقیقی و مرشد نما در چیست؟!
قاعده ۱۳ از #چهل_قاعده
#شمس_تبریزی
در این دنیا بیش از ستارههای آسمان، مرشدنما و شیخنما هست.
مرشد حقیقی آن است که تو را به دیدن درون خودت و کشف کردن زیباییهای باطنت رهنمون میشود.
نه آن که به مریدپروری مشغول شود.
@TAMASHAGAH
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی ها خوشبختیشون بدبختی دیگرانه
چقدر دلی و قشنگ صحبت میکنن اردشیر رستمی
@TAMASHAGAH
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی
#سعدی🍃
@TAMASHAGAH
کجایی گنجِ پنهانی کجایی؟
به معموری به ویرانی کجایی؟
نه در باطن نه در ظاهر مُقیّد
انیسِ جانِ زندانی کجایی؟
تو ناپیدا و هر چیز است پیدا
فروغِ چشمِ نورانی کجایی؟
نمیگنجی در الفاظ و عبارات
تو ای معنیِ وِجدانی کجایی؟
ز تو هر خانه پُر وجد و سماع است
همه جانی و بیجانی کجایی؟
غنیمتهای عالم را بَدَل هست
تو ای بیمِثْل و بیثانی کجایی؟
دلا حیرانتری هر دم، ندانم
که همچون چشمِ قربانی کجایی؟
خداوندِ حرم در خانهی ماست
تمنّایِ بیابانی کجایی؟
به پندِ عقل کردم توبه از عشق
خطا کردم، پشیمانی کجایی؟
دلم شد تنگتر از جمعِ اسباب
غلط کردم، پریشانی کجایی؟
چو کنعان مبتلایِ قحط گشتم
کجایی ای فراوانی کجایی؟
نه در کفری نه در آیینِ اسلام
نظیری هیچ میدانی کجایی؟
#نظیری نیشابوری
@TAMASHAGAH
28.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند ثانیه زیبایی و آرامش...
@TAMASHAGAH
⭕️حکایت
و هم شنیدم که در غزنین خبازان درِ دکانها ببستند و نان عزیز و نایافت شد و غربا و درویشان در رنج افتادند و به تظلم به درگاه شدند و پیش سلطان ابراهیم از نانوایان بنالیدند.
فرمود تا همه را حاضر کردند.
گفت: "چرا نان تنگ کرده اید؟"
گفتند: "هرباری گندم و آرد که در این شهر می آرند نانوای تو می خرد و در انبار می کند و می گوید: "فرمان چنین است." و ما را نمی گذارند یک من بار بخریم."
سلطان بفرمود تا خباز خاص را بیاوردند و در زیر پای پیل افگندند.
چون بمرد بر دندان پیل بستند و در شهر بگردانیدند و بر وی منادی می کردند که " هر که در دکان بازنگشاید از نانبایان با او همین کنیم." و انبارش خرج کردند.
نماز شام بر در هر دکانی پنجاه من نان بمانده بود و کس نمی خرید.
#سیاست_نامه
#خواجه_نظام_الملک_طوسی
به اهتمام هیوبرت دارک
شرکت انتشارات علمی وفرهنگی
تهران/1383/ص:62
@TAMASHAGAH
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی تو، اما، من به چه حالی از آن کوچه گذشتم..
شعر:از فریدون مشیری
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق یعنی
جهان غایب، و تو حاضر قلبم باشی
@TAMASHAGAH