🍃🍃🍃🍃
آينه جان نيست الا روی يار
روی آن ياری كه باشد زان ديار
گفتم ای دل آينه كلی بجو
رو به دريا نه، كار برنايد به جو
ديده تو چون دلم را ديده شد
اين دل ناديده غرق ديده شد
آينه كلی تو را ديدم ابد
ديدم اندر چشم تو من نقش خود
(#مثنوی، #دفتر_دوم)
🔆وجود باری تعالی مانند آینه ای است با شعور
و موجودات مانند صُوَری هستند
که در آن آینه نقش گشته اند.
#الاضافة_الاشراقیه_فی_شرح_قصیدة_الابداعیه
#حکیم_ملاصدرا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
نه مرا طاقت غربت،
نه تو را خاطر قربت؛
دل نهادم به صبوری،
که جز این چاره ندارم ...
#سعدی
🌹چندانکه توانی طاعتی می کن
و از هر معصیتی می پرهیز،
و بهترین طاعت تو آن بوَد که
تقرّبی کنی به دوستی از دوستان او،
تا باشد که به عنایت او روزی از این هاویه
که در آنجا افتاده ای خلاص یابی !
پس از آن با تو گویند:
عشقت کند هر آنچه بباید
تو صبر کن
شاگرد عشق باش
تو را او بس اوستاد
اما خدا را فراموش مکن!
💠 #عین_القضات_همدانی
📘 #نامه_ها
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تو زمين باش تا او ،آسمان باشد ،
گاه بارانش بر تو مىبارد و
گاه آفتابش بر تو مىتابد ،
گاه ابرش تو را در سايهی خود مىپروراند ،
گاه نفحات لطف او ....
بر تو مىوزد تا پخته گردى.
اگر از دولتيانى همه راست گردد و
اگر از بىدولتانى كس چيز نتواند كرد.
بهترین چیز ها ، دلی است که در وی ، هیچ بدی نباشد.
"ابوالحسن خرقانی"
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عاشقی را چه نیازاست به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
#قیصرامین پور
تو از فصل پاییز
زیبا تری
من از فصل پاییز ؛
تنهاترم....
#علیرضا_آذر
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
« حقیقت » را از « تقوی و عبادت » حاصل کنیم ،
نه از « متون و عبارت » !
صد هزاران فضل داند از علوم
جان خود را مینداند آن ظلوم
#مولانا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
در زمان حضرت موسی (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفته بود. عروس مخالف مادرشوهر خود بود. پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر کول گرفته بالای کوهی ببرد، تا مادر را گرگ بخورد. مادر پیر خود را بالای کوه رساند، چشم در چشم مادر کرد و اشک چشم مادر را دید و سریع برگشت.به موسی ندا آمد برو در فلان کوه مهر مادر را نگاه کن.
مادر با چشمانی اشکبار و دستانی لرزان، دست به دعا برداشت. و میگفت: خدایا! ای خالق هستی! من عمر خود را کردهام و برای مرگ حاضرم، فرزندم جوان است و تازهداماد، تو را به بزرگیات قسم میدهم، پسرم را در مسیر برگشت به خانهاش، از شر گرگ در امان دار. که او تنهاست.ندا آمد: ای موسی! مهر مادر را میبینی؟ با اینکه جفا دیده ولی وفا میکند.
بدان من نسبت به بندگانم از این پیرزن نسبت به پسرش مهربانترم..
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
نرگس اوست ای عجب بیمار
دل عشاق درد بگرفته است.
عطار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
الهی
نام تو مارا جواز ،مهرتو مارا جهاز ،
شناخت تومارا امان
لطف تومارا عیان
الهی
اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم .
الهی
اگر طاعت بسی ندارم، اندر دوجهان جزتو کسی ندارم .
الهی
ظاهری دارم بس شوریده و باطنی داریم به خواب غفلت آلوده و
دیده ای پرآب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق ...
#خواجه عبدالله انصاری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
از او استعانت باید خواست که همه اوست ،
نهصد و نود و نه نام است او را از صفت های او ،
هر عالمی را به صفتی بیافریده است ،
بر آن همه می گذر باید کرد تا بدو برسی ،
چون بدو رسی بیاسایی ،
همه بدو و با اوست ...
🔰شیخ ابوسعید ابوالخیر
🔰مجالس عارفان
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
از او استعانت باید خواست که همه اوست ، نهصد و نود و نه نام است او را از صفت های او ، هر عالمی را
✨🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺
ما همه از الست همدستیم
عاقبت شکر بازپیوستیم
ما همه همدلیم و همراهیم
جمله از یک شراب سرمستیم
ما ز کونین عشق بگزیدیم
جز که آن عشق هیچ نپرستیم
چند تلخی کشید جان ز فراق
عاقبت از فراق وارستیم
آفتابی درآمد از روزن
کرد ما را بلند اگر پستیم
آفتابا مکش ز ما دامن
نی که بر دامن تو بنشستیم
از شعاع تو است اگر لعلیم
از تو هستیم ما اگر هستیم
پیش تو ذره وار رقصانیم
از هوای تو بند بشکستیم
#حضرت_مولانا
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
دل را طلب کن ...❤️
که مقصود از حج ، حج دل است ...
میدانم که می پرسی دل کجاست؟
و من پاسخ میدهم ...
دل آنجاست که درباره اش فرمود :
" دلِ مومن؛
میان دو انگشت از انگشتان خداوند رحمان است."
📘تمهیدات
💠 عین القضات همدانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
باران محبت🍃
حق تعالی چون اصناف موجودات میآفرید، وسایط گوناگون در هر مقام بر کار کرد.
چون کار به خلقت آدم رسید، گفت "اِنّی خالِقُ بَشَراَ مِن طین"
خانه آب و گل آدم من میسازم. جمعی را مُشتبه شد گفتند: "نه همه تو ساخته ای؟"
☄☄
خداوند زمانی که انواعِ موجودات را میآفرید، در ساختنِ هر چیز از واسطه و وسیله ای استفاده کرد. وقتی نوبت به آفرینش انسان رسید، فرمود من بشری از گل میآفرینم.
آب وگل (جسم) انسان را بدون واسطه خلق میکنم. گروهی به اشتباه افتادند و گفتند: مگر همه موجودات را تو نیافریده ای؟!
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
گفت: اینجا اختصاصی دیگر هست که این را به خودی خود میسازم بی واسطه، که در او گنج معرفت تعبیه خواهم کرد.
☄☄
:گفت: این جا ویژگی و امتیاز دیگری دارد. من به تنهایی آن را میسازم؛ زیرا در آن گنجِ شناخت ،جاسازی خواهم کرد..
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
پس جبرئیل را بفرمود که برو از روی زمین یک مشت خاک بردار و بیاور. جبرئیل-علیه السلام- برفت؛ خواست که یک مشت خاک بردارد. خاک جبرئیل را گفت: ای جبرئیل چه میکنی؟گفت: تو را به حضرت میبرم که از تو خلیفتی میآفریند.
☄☄
پس خداوند به جبرئیل فرمان داد: که برو از روی زمین یک مشت خاک بردار و بیار.
جبرئیل (ع) رفت و خواست که یک مشت خاک از زمین بردارد.
خاک به جبرئیل گفت: ای جبرئیل چه کار میکنی؟
– جبرئیل گفت: تو را به بارگاه خداوند میبرم که از تو جانشین میآفرینند.
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
خاک سوگند برداد به عزّت و ذوالجلالی حق مرا مبر که من طاقت قرب ندارم و تاب آن نیارم. من نهایت بعد اختیار کردم که قرب را خطر بسیار است.
☄☄
خاک جبرییل را قسم داد و گفت به عزّت و بزرگواریِ خداوند تو را سوگند می دهم که مرا همراه خود نبر؛ زیرا من توان نزدیکی به خداوند را ندارم و آن را تحمّل نمیکنم.
من نهایتِ دوری را برگزیدم زیرا در نزدیکی، خطرهای بسیار
بسیاری هست...
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
جبرئیل چون ذکر سوگند شنید به حضرت بازگشت. گفت خداوندا، تو داناتری خاک تن درنمیدهد. میکائیل را بفرمود تو برو او برفت. هم چنین سوگند برداد. اسرافیل را فرمود تو برو او برفت هم چنین سوگند برداد برگشت.
☄☄
جبرئیل هنگامی که ذکر سوگند را شنید به بارگاه خداوند بازگشت. گفت خداوندا، تو داناتری.
خاک نمیپذیرد.
به میکائیل فرمود: تو برو .او رفت. همچنین خاک میکائیل را سوگند داد.
خداوند به اسرافیل فرمود: تو برو؛ او رفت خاک اسرافیل را هم سوگند داد .
اسرافیل برگشت.
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
حق- تعالی-عزرائیل را بفرمود برو اگر به طوع و رغبت نیاید به اکراه و اجبار برگیر و بیاور...
☄☄
خداوند به عزرائیل دستور داد که: برو ،اگر خاک به میل و رغبت نیامد او را به زور و اجبار بیاور...
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
عزرائیل بیامد و به قهر یک قبضه خاک از روی جمله زمین برگرفت.
آن خاک را میان مکه و طائف فرو کرد. عشق حالی دو اسبه میآمد..
☄☄
عزرائیل آمد و به زور و غلبه یک مشت خاک را از تمامی زمین برداشت؛ سپس آن را در زمینی میان مکه و طائف ، فرو ریخت. عشق تند و سریع میآمد.
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
جملگی ملایکه را در آن حالت انگشت تعجّب در دندان تحیّر بماند که آیا این چه سرّ است که خاک ذلیل را به حضرت عزّت به چندین اعزاز میخوانند و خاک در کمال مذلّت و خواری، با حضرت عزّت و کبریایی، چندین ناز میکند و با این همه، حضرت غنا دیگری را به جای او نخواند و این سر با دیگری در میان ننهاد....
☄☄
همگی فرشتگان ، از کار خداوند در شگفت ماندند که این چه رازی است که خاک فرومایه را به بارگاه خداوندی، با چندین بزرگداشت و احترام صدا میکنند و خاک در کمالِ فرومایگی و پَستی، در برابرِ خداوند، این چنین ناز میکند و با این همه، خداوندِ بی نیاز ،دیگری را به جای او صدا نمیکند و این راز را برای دیگری مطرح نمی کند...
مرصاد العباد من المبدا الی المعاد، نجم الدین رازی (معروف به دایه)
ادامه دارد....
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍀🍀🍀
وجودم سه نیمه است، نیمی در بیرون، نیمی در درون نیمی در آسمان
در بیرون اسیر نیاز جسم ، در درون همدم جانان، در آسمان پیوستگی
🍀🍀🍀
https://eitaa.com/TAMASHAGAH