eitaa logo
فرهنگی تبلیغی مدرسه الهادی علیه السلام
174 دنبال‌کننده
465 عکس
199 ویدیو
156 فایل
این کانال جهت اطلاع رسانی های مرکز هدایت علمی تربیتی الهادی (ع) ایجاد شده است با پیشنهادو انتقاد مارا یاری کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
Amin: بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کریم باشی و تنها و بی سپاه و غریب! چه گویم از غمِ تو ، ای امامِ صبر و شکیب؟ شنیده ایم ز غربت، به خویش پیچیدی ز ماجرای زمین خوردنی که تو دیدی شبیهِ آنچه تو دیدی، کسی گمان نبرَد خدا کند که کسی، مادرش زمین نخورد به پیشِ چشم تو مادر ز خصم، سیلی خورد ز دستِ دشمنِ دین، یاس رنگ نیلی خورد @hosenih شنیده ایم نگاهت به کوچه حیران ماند از آن به بعد دو چشمت همیشه گریان ماند نَه آن وقارِ عجیبِ ز خانه آمدنت نَه این شکستِ غریبانۀ عصا شدنت از آن زمان جگرت پاره پاره شد، اما تو هیچ دَم نزدی از غمِ دلت آقا دلت ز سودۀ الماس پاره پاره نشد که قاتلِ تو بجز خونِ گوشواره نشد در آن میانه به فکرت، حجابِ مادر بود کبودیِ رُخِ او ، چون نقابِ مادر بود همیشه خاطره ای تلخ، کرده اَت شاکی هماره در نظرت ماند، چادرِ خاکی دگر ندید علی، چهره ای ز محرمِ خویش دگر نشد که شود، هم کلامِ همدمِ خویش @hosenih از آن به بعد همه ماجرا، نهانی ماند و غربتِ تو به اذنِ خدا جهانی ماند نَه هفت مرتبه زهرِ جفا ترا کُشته هزار مرتبه درد و بلا ترا کُشته تویی غریب و گرفتار، یا حسین شهید؟ تویی بدونِ علمدار، یا حسین شهید؟ غریب حسین، که همچون حسن ز دستش رفت غریب حسین، که حتی کفن ز دستش رفت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از یادداشت
بسم‌الله الرحمن الرحیم دارم به خاطر حَرَمَت گریه می کنم از شوق سفره یِ کرمت گریه می کنم در روضه هایِ مُحترمت گریه می کنم وقتی برای درد و غمت گریه می کنم حتی علی و فاطمه خوشحال میشوند در خانواده ات همه خوشحال میشوند دنیا ندید وسعتِ بالاتر از تو را سائل ندید جز خودت آقاتر از تو را دستی ندید دستِ بفرماتر از تو را یثرب ندید حضرتِ تنهاتر از تو را تنها میانِ خانه و تنها میانِ شهر زخم زبانِ همسر و زخم زبانِ شهر پایِ غریبی تو به پا برنخواستند یا دشمنت شدند و یا برنخواستند مُشتی حرامزاده ز جا برنخواستند وارد شدی به پایِ شما برنخواستند اهل مدینه ناز شما را کشیده اند یک عده جانماز شما را کشیده اند با خنده زخم بر جگرت میگذاشتند اهل مدینه سر به سرت میگذاشتند گاهی عصا به رویِ پرت میگذاشتند یک کوزه سَمّ کنار سرت میگذاشتند تنها ، غریب ، بی کس و آرام میروی از کوچه هایِ طعنه و دشنام میروی در کوچه میروی ، غم مادر نشسته است قنفذ در این مسیر مُکَرَر نشسته است در پیش تو مُغیره به منبر نشسته است درخانه پایِ قتل تو همسر نشسته است این زهر و دردِ سوختنت فرق میکند تو طرز دست و پا زدنت فرق میکند زانو بغل مکن چقَدَر آه میکشی تو در جوابِ اهل گذر آه میکشی با راز خویش تا به سحر آه میکشی داری به جای چند نفر آه میکشی در آه آهِ خویش تو مویت سفید شد در کوچه ای امیدِ دلت نا امید شد تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست تقصیر تو نبود دلِ اطهرش شکست تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست گیرم که دست تو سپر مادرت نشد تقصیر تو نبود قدت یاورت نشد بیرون بریز این جگر پاره پاره را بیرون بریز غُصه یِ این گوشواره را زینب رسیده است بگو راهِ چاره را خونابه هایِ دور لبِ پُر شراره را با مقنعه دهان تو را پاک میکند این خاکِ گیسوانِ تو را پاک میکند خون لخته رویِ پیرُهنت ریخته شده آلاله وقت آمدنت ریخته شده هفتاد تیر در بدنت ریخته شده هم خونِ تازه از کفنت ریخته شده دارد حسین پیش تو از حال میرود او از کنار تو تهِ گودال میرود شکر خدا که پیرُهنت در نیامده با زور خاتم یمنت در نیامده دیگر لباسهایِ تنت در نیامده یا چوبِ نیزه از دهنت در نیامده شکر خدا که پیکرِ پاکِ تو پا نخورد سرنیزه ای میانِ گلویِ تو جا نخورد اما حسین صورتِ از خون خضاب داشت در دل برایِ خواهرِ خود اضطراب داشت یک کوه غُصه داشت ولیکن رباب داشت جا در میانِ مجلس و بزمِ شراب داشت با چوبدست رویِ لبش مینواختند یک عده مست رویِ لبش مینواختند © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e