🍃💚🇮🇷🌴❤️🌴🇮🇷💚🍃
🍃🌸داستانِ راستان🌸🍃
🍃❤️داستانِ راهب مسیحی و سوآلات عجیبی که داشت.
🍃🌸روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
🍃🌸پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین شماها چه کسی است؟"
🍃🌸پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند و گفتند او در اینحا بزرگِ ماست،
🍃🌸پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟
🍃💜 ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
🍃🌸راهب پرسید نام دیگرت چیست؟
🍃💜ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
🍃🌸راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟
🍃💜 ابو بکر گفت "نه هرگز"
🍃🌸 راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
🍃💜ابوبکر پرسید دنبال چه هستی؟
🍃🌸راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ،
🍃🌸 و پیش خود گفتیم اگر او توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
🍃💜ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ،
🍃🌸راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم .
🍃💜و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
🍃🌸راهب سه سوالش را مطرح کرد:
🍃💖1_ آن چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
🍃💖2_ آن چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
🍃💖3_ و آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
🍃💜ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ،
🍃🍂پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ،
🍃💛 عمر که از پاسخ عاجز ماند
🍃🧡 پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ،
🍃🍂🍁 و جمعیت گفتند این چه سوالاتیست که میپرسی؟
🍃💚خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
🍃🌸راهب و همراهانش نا امید گشتند وقصد بازگشت به روم کردند ،
🍃💜 ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
🍃💙سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
🍃💝پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
🍃💜ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
🍃🌸راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
🍃💝امام علی (ع) فرمودند:
🍃💖نامم در نزدِ یهودیان "الیا"
🍃💖نزدِ مسیحیان "ایلیا"
🍃💖نزدِ پدرم "علی"
🍃💖و نزدِ مادرم "حیدر" است.
🍃🌸پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
🍃💝امام (ع )فرمودند:
🍃❤️او برادر
🍃❤️ و پسرعموى من است
🍃❤️ ومن همچنین نیز داماد او هستم.
🍃🌸پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
🍃🌸پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
🍃💝امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
🍃💚آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.
🍃💚آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
🍃💚و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است.
🍃🌸 راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی علیه السلام را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
🍃💖 "أشهد أن لا اله إلا الله
🍃💖 و أن محمد رسول الله
🍃💖و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمینِ هذه الامة و معدن الحکمة"
🍃🌸به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ،
🍃🌸در پایان ؛ راهب گفت براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام نیز در همانجا همه هدایا را بین مردم قسمت کرد.
🍃📚منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی ره ، ج۱ ص: ۲۰۵ تا ۲۰۷
🍃❤️🇮🇷❤️🍃
.💙
✨✨✨✨✨✨
🔴وسواس از دید اسلام و در روایات!
✅وسواس یه بیماری روحی است مثل بداخلاقی و میتوان آن را درمان کرد.
ممکن است در ابتدا مقابله با آن سخت باشد اما بعد راحت میشود.
💚یک اصلی داریم به نام اصل طهارت که بر مبنای آن در دنیا همه چیز پاک است مگر اینکه یقین صد درصد به نجاست آن داشته باشیم.
💚روایت داریم :کسی به امام صادق (علیه السلام)گفت:
من در تشت لباس شستم و آنرا روی بند پهن کردم ولی بعداً دیدم که موش مرده ای در تشت است.
امام فرمود: ممکن است که این موش بعد از شستن لباس در تشت افتاده است،پس پاک است.
❌انسان نباید برای خودش ایجاد نجاست کند.سر نماز وسواس به خرج ندهد.
🔰بزرگی غسل می کرد و فردی به او گفت که پشت گردن شما خشک است.ایشان گفتند که چرا شما این مطلب را به من گفتی که من به زحمت بیفتم زیرا من فکر می کردم که غسلم درست است...!
💚بدانید که خداوند کسی را بخاطر اینکه در غسل، به سر سوزنی از بدنش آب نرسیده است به جهنم نمی برد.
ما نباید خداوند را این قدر کوچک کنیم.
🔅شخصی خدمت امام آمد و گفت: شب گاهی حس میکنم دستم خونی شده، اما نمی دانم خون است یا خیر، آیا لازم است که چراغ را روشن کنم یا صبر کنم تا روز بشود که ببینم خون است یا خیر؟ امام فرمود: لازم نیست.
💚امام هادی(علیه السلام) می فرماید: خدا دشمن دارد کسی را که حرف را قبول نکند. پس وقتی خداوند می فرماید که این پاک است باید آنرا قبول کنیم.
🌕به امام صادق(علیه السلام) گفتند: شخصى هست كه داراى عقل و بينش خوبى است؛ اما قدرى در وضو و نمازش وسواس دارد.
❤️حضرت فرمود: اين چگونه آدم عاقلى است كه پيروى از شيطان میكند زیرا که شیطان دوست دارد اطاعت شود.
و هرگاه ببیند از او اطاعت میشود با شدت بیشتری به کار خود ادامه می دهد ولی اگر اهمیتی به او داده نشود و ببیند(وسوسه هایش) در فرد مذکور اثری ندارد از پیش او میرود.
💥حتى اسلام در مواردى كه وسواس شدت پيدا میكند، رعايت برخى از مسائل (مثل طهارت، وضو، غسل و...) را از عهده فرد مبتلا به وسواس برداشته.
🍀میگويد: با همان بدن يا لباسى كه فكر میكند نجس است يا همان وضو و غسلى كه احساس میكند باطل است نماز بخواند، هيچ اشكالى ندارد.
🛑نباید با اعتنا به شک های خود شیطان را به طمع بیندازد،زیرا شیطان خبیث است و بر هرچه عادتش بدهند عادت میکند...
اگر چند مرتبه اعتنا نکنید شیطان که نافرمانی ببیند دیگر به سمت شما نمی آید.
🌹🌹🌹
📚منابع:
منبع سایت خدا.
چهل حدیث.موسسه نشر آثار امام خمینی.
به نقل از محمود ارگانی،شناخت وسواس و درمان آن،ناصر مکارم شیرازی،استفتائات جدید.ج2ص41-43
💠 #زندان_الرشید(خاطرات سردار گرجی زاده)
✍به قلم، دکتر مهدی بهداروند
🍁قسمت: 33
ماشین در دل خاک عراق سرعت می گرفت و من بیابان را زیر نگاهم داشتم. گرچه جسدها دشمن ما بودند و در برابر اسلام جنگیده بودند، از سر ترحم و اینکه به هر حال مسلمانند فاتحه ای برایشان خواندم. البته با خودم کلنجار می رفتم که آیا طلب آمرزش برای آنها درست است یا نه!
غواص ها از دیدن جسدها ناراحت بودند. شاید گرما و بوی بد آنها را بیشتر عصبی می کرد. بین اجساد، دو نفر چهره ای زمخت و خشن داشتند. یکی از جسدها جوانی بود که معلوم بود سنش کمتر است. در ماشین پارچه یا حتی مقوایی نبود که حداقل سر و صورت جسدها را بپوشانیم. مجبور بودیم چشم در چشم آنها باشیم و وضعیت را تحمل کنیم.
از تنومه تا بصره راهی نبود. آن منطقه را از روی نقشه خوب میشناختم. دوست داشتم آن مسیر را با پیروزی طی کنم. ولی در حالی که اسیر شده بودم آن را طی می کردم؛ آن هم با جسدهایی که بوی تعفن آنها بلند شده بود.
ساعت سه و نیم بعد از ظهر بود. چون از هدف و مقصدمان، خبر نداشتم و نمی دانستم در مقصد با ما چه می کنند به بچه ها گفتم: «تا نرسیده ایم نماز ظهر و عصر مان را بخوانیم.» علی گفت: «ما که وضو نداریم.»
- مگر صبح با وضو نماز خواندی؟
- نه، با تیمم.
- حالا هم تیمم کن و نماز بخوان.
- اینجا که خاک نیست.
- عیبی ندارد. همین غبار کف ماشین کافی است. روی همان تیمم کن.
با فتوای من همگی تیمم کردیم! علی گفت: «حاجی، قبله را چه کنیم؟»
- قبله لازم نیست. رکوع و سجود را هم با اشاره چشم بخوان.
همگی نمازمان را هر طوری بود خواندیم و خوشحال بودیم که واجبمان را در آن موقعیت انجام داده ایم. دو سرباز عراقی، که ما را زیر نظر داشتند، وقتی دیدند نمازمان را آنگونه خواندیم به فکر فرورفتند. احساس شرم و خجالت را به راحتی میشد از نگاهشان فهمید. ماشین همچنان حرکت می کرد و من نگران جایی بودم که در راه رسیدن به آن بودیم. حدود دو ساعت بعد، از دور تابلویی را دیدم که نوشته بود، تنومه. معلوم شد بعد از آن همه راه، تازه وارد شهر تنومه شده ایم. ماشین وارد قرارگاهی شد. کنار در آن یک کیوسک نگهبانی بود که راه ورودی را با زنجیر بسته بود. نگهبان با دیدن ماشین جلو آمد. راننده برگه ای را نشان داد که شاید حکم مأموریت او بود. نگهبان، با دیدن برگه، به نگهبان دیگر اشاره کرد زنجیر را بیندازد.
با افتادن زنجیر، ماشین وارد قرارگاه وسیعی شد. در محوطه قرارگاه دسته دسته اسیران ایرانی را دیدم که زیر آفتاب نشسته بودند و انتظار می کشیدند. انتظار چه چیزی؟ نمیدانم! .
دور تا دور قرارگاه دیوارهای بلندی بود که در هر صد متر آن دکل نگهبانی قرار داشت. جلو و عقب دکلها نورافکن نصب شده بود و سربازی مسلح از آن بالا محوطه را زیر نظر داشت. در ضلع شرقی قرارگاه یک چهارلول بر محیط قرارگاه مسلط بود و دیدن آن ما را به وحشت می انداخت. با دیدن اوضاع درون قرارگاه حس کردم آنجا باید محل تجمع اسرای ایرانی ای باشد که در جزیره اسیر شده اند. ما را از ماشین پیاده کردند و به قسمتی از محوطه هل دادند و پس از چند لحظه گفتند: «فعلا همین جا بنشینید.»
در محوطه سوله های بزرگی مثل آسایشگاه های عریض و طویل بود که اسرای زیادی در آن به سر می بردند. سروصدای اسرا به گوش می رسید. تابش آفتاب همه را کلافه کرده بود؛ هم اسیران را و هم عراقی ها را پنهانی گردن کج کردم و از پشت دیوار یکی از آسایشگاهها را نگاه کردم. بزرگ بود و حدود صد نفر آنجا بودند. چهار آسایشگاه لبریز از اسرای ایرانی بود. کف محوطه شن بود و داغ داغ. من پابرهنه بودم و کف پاهای زخمیام آزارم می داد. معلوم نبود چقدر باید در انتظار بنشینیم تا ما را هم برای رفتن به یکی از آن آسایشگاه ها آماده کنند.
با آنکه همراهانم را فقط یک نیم روز دیده بودم و آنها از من جوان تر بودند به آنها عادت کرده بودم. سعی می کردم در عین رفاقت حرفی نزنم که لو بروم. حتی خودم را با نام جعلی معرفی کرده بودم تا مبادا یکی از آنها اسم اصلی مرا شنیده باشد.
ساعت چهار بعد از ظهر پنجم تیرماه ۱۳۶۷ بود و من در شهر تنومه گرفتار بودم. از صبح آن روز تا آن ساعت صحنه هایی دیده بودم که هیچ یک از آنها را یک بار هم در عمرم تجربه نکرده
بودم.
👈ادامه دارد...
✔️منبع: کانال حماسه جنوب
🌺🌺🌺
✨✨✨✨✨✨✨
🔴در امان ماندن از بلاها، با خواندن سوره توحید!
🌹در رحم مادر در یک کیسهی آب قرار داشتیم که آسیبی به ما نرسد.
👈 در دنیا هم اگر هر روز شش بار سورهی قُلهُوَ الله را به بالا و پائین و جلو و عقب و راست و چپمان بخوانیم، داخل کیسهای میشویم که آسیبی به ما نمیرسد.
💚از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه بخواند،
💚 خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل مینماید تا در آن شب از او نگهداری کنند».
💚امیر المؤمنین علیه السّلام نقل مینماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند:
💥«کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را میبخشد.»
💚امام صادق علیه السلام فرموده اند:
«هر که دچار مرض و یا گرفتاری شود و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نخواند و در آن بیماری و شدّت بمیرد از اهل آتش است.»
5⃣🌹 و«هر که به بستر رود و (توحید) را یازده بار بخواند خانه او و همسایگانش مصون است.»
🌹🌹🌹
📘وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۲۴
📗ثواب الأعمال و عقاب الاعمال، ص۱۲۸
📕الکافی، ج۲، ص۶۲۰ و...
📔 کتاب مصباح الهدی ،تألیف استاد مهدی طیّب
﷽
اولین خرید زندگی ما عکس حضرت آقا بود که در کنار تابلوهایی که حاوی نام چهارده معصوم (ع) بود، به دیوار زدیم. آقا محمد همیشه با خوشرویی و لبخند وارد منزل میشدند و به خانه میگفتند: خانه قشنگ ما. به یاد دارم روزی به شوخی گفتند: اگر شما برای من آب بیاورید، به توفیقات شما افزوده میشود. پاسخ دادم: اگر شما هم ظرفها را بشویید به اندازه موهای بدن خود ثواب میبرید. سپس گفتند: کاری خواهم کرد که تا همیشه ثواب شستن ظرفها برای من شود، و رفته بودند، ماشین ظرفشویی خریده بودند. 😁
#شهید_مرتضی_عبداللهی🌹
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مرتضی عبداللهی 🌹🍃
🌺🌺🌺
🔴🔴 پاسخ به عردوغان
⭕️افشین علا در بازآفريني شعری به شعر گفتن اردوغان پاسخ داد
نه شام لقمه ي چربی برای شام تو شد
نه در عراق، قضا و قدر به کام تو شد
نه در سيادت اعراب، نقشه ي تو گرفت
نه افتخار اروپا شدن به نام تو شد
نه با ریا و دغل، سنگ دین به سینه زدن
دلیل رونق بازار و احترام تو شد
كنون هم از هوس ساحل ارس بگذر
گمان مبر دل ايران زمين كنام تو شد
دوام عزت اين خطه از ولاي علي است
اگر كه كافه و مي، پایه ي دوام تو شد
ارس ز هر دو طرف زير گام شيران است
ترشحي اگر از آن نصيب جام تو شد
رفیق قافله ای و شریک دزد اما
گمان مدار كه تُرك غيور خام تو شد
فقط به حرمت همسایگی است صبر يلان
گمان مبر وجبي هم نصيب گام تو شد
نه تُرك گنجه و باكو نه تُرك ايراني
نه قوم كُرد هماهنگ با مرام تو شد
سكوت شير برادر! ز ترس روبه نيست
ز خوان اوست اگر لقمه اي طعام تو شد
به خود، قيافه ي فاتح گرفته اي با شعر
چه غم؟ كه قافيه اسباب التيام تو شد
فسانه گشت و کهن شد حديث عثمانی
به خود بیا كه همای ظفر ز بام تو شد
نه غرب با تو وفا میکند نه اسراییل
نه داعشی که به دستور او غلام تو شد
خود آگهم كه روا نيست هجو همسايه
حلال کن اگر اين بیتها حرام تو شد!
🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
💚دعای ایمان💚
💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞
🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ
🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ
🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ
🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ
🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ
یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹
💚دعای چهارحمد💚
💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🌹دعای برکت روز:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،
اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ.
اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ،
رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ
🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای هفتم صحیفه سجادیه
🌷💐🌷
💚💚💚💚💚
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🌎🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎
✴️ دوشنبه 👈 24 آذر 1399
👈 28 ربیع الثانی 1442👈 14 دسامبر 2020
🕌 مناسبت های دینی اسلامی .
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
👶 زایمان خوب و نوزادش زیبا و روزی دار خواهد شد . ان شاءالله
🤒 بیمار امروز شفا یابد. ان شاءالله
✈️ مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز انجام امور زیر نیک است :
✳️ ختنه نوزاد .
✳️ آغاز تعلیم و تعلم .
✳️ و امور بازرگانی نیک است .
📛 برای فروش جواهرات و حیوان و قرض و وام خوب نیست .
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست .
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، موجب قوت دل می شود .
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
@TOOTIYAYCHASHM
🍃💠ولایت توتیای چشم👆
#صبحتبخیرمولایمن
سلام بر تو
ای گواراترین صبح موعود
حضرت نور
سلام
سلام بر تو که
هزار سال است
مسلمانی ما
در گرو باور به شماست...
السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ يَجْمَعَ بِهِ
🌺🌺🌺
پربحث ترین و رازآلودترین شعر ولی امر مسلمین(مدظله) شعر " یاران خراسانی" می باشد ، شعری که بسیاری از اهل انتظار ، اعتقاد دارند که معظم له در این شعر به کنایه و غیرمستقیم ضمن ابراز ارادت به یاران خراسانی ، خود را سیدخراسانی معرفی می نمایند :
سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشـم چــون زلف تو سـرگرم پریشانی خویشم
در بــــزم وصـال تو نگـــویم ز کم و بیـــش چـون آینــه خو کرده به حیرانی خویشم
لــب باز نکـــردم به خروشــی و فغانــــی مــن مـــحرم راز دل طـــوفانی خویشــم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شــکر خنده لبـش جان نسپردم شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم
بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هر چند امیــن بسته ی دنیـــا نیــم امــا دلبســــته ی یــــاران خراسـانی خویشم
🌺🌺🌺
*ده سفارشِ علی بن موسی الرضا علیه السلام*
*سفارش اول*🌹
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند.
*سفارش دوم*🌹
تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.
*سفارش سوم*🌹
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیر در امور دنیا و آخرت در آن گرد آمده است.
*سفارش چهارم*🌹
به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
*سفارش پنجم*🌹
در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوعِ آن ، خودداری از آزار خویشاوندان است.
*سفارش ششم*🌹
به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد ، نه نجابت و نه کرم.
*سفارش هفتم*🌹
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت ، یک نصفه خرما را مانند کوه اُحد بزرگ می کند.
*سفارش هشتم*🌹
حقُّ النّاس را رعایت کنید که دوستی محمد و آل محمد بدون آن پذیرفته نیست.
*سفارش نهم*🌹
از بخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران می رسد ، حذر کن.
*سفارش دهم*🌹
بسیار مراقب کردار خود باشید تا مورد تهمت و اتهام قرار نگیرید .
🌹🌹🌹
✨✨✨✨✨✨
🔴باز شدن درب جهنم با یک جمله!
🔰مدتی است که اصطلاحی بین مردم رایج شده است که : "اعصاب نداریم" و این جمله انگار کلید توجیه هر بداخلاقی و بدرفتاری شده است!
🔷اما آیا این جمله ما را از عواقب اعمال ناخوشایندمان تبرئه میکند؟
✳️مثلا بر اثر خستگی و کلافگی بر سر پدر و مادرمان، دوست و همکارمان فریاد می کشیم و در نهایت با هزارتا منت گذاشتن می گوییم "اعصاب نداریم"
و انتظار دلجویی هم داریم!!
🌒پس کی میخواهیم حق الناس های ناشی از این رذیله اخلاقی را از گردنمان برداریم؟
🛑"پرخاشگری" رذیله ای سمی است که دنیا و آخرت ما را به باد می دهد!!
🔰رذیله ای که ائمه معصومین علیهم السلام به شدت از آن نهی کرده اند.
💚پیامبر صلی الله علیه و آله:
در مسلمان دو خصلت روا نیست: بخل و بداخلاقى
💚در حدیثی از پیامبر (صلى الله علیه و آله) میخوانیم كه فرمودند: «بیشترین چیزی كه امت من به سبب آن وارد بهشت میشوند تقوی و حسن خُلق است»
💚پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله:
شما را سفارش میكنم به حسن خلق، زیرا خوش اخلاق بدون شک در بهشت است و از بداخلاقى بپرهیزید كه بداخلاق بدون شک در جهنم است.
🌷حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «كامل ترین شما از نظر ایمان كسی است كه اخلاقش نیكوتر باشد.
🌷در حدیث دیگری فرمودند: «حسن خلق روزیها را فراوان میكند و بر محبت دوستان میافزاید».
💐در حدیثی از پیامبر(صلى الله علیه و آله) آمده كه فرمود: «از سوء خلق پرهیز كنید كه این عمل سرانجام صاحب خود را به آتش دوزخ گرفتار میكند».
✅باید توجه داشته باشیم که تحمل ناملایمات و سختی های روزگار برای ما آرامش دنیاو آخرت را در پی دارد.
🍃و دامن زدن به این ناملایمات علاوه بر تیره کردن دنیایمان راهی است مستقیم به جهنم...🔥
🌷💐🌷
📗جهاد النفس وسائل الشیعة / ترجمه افراسیابى 281/ 69
📘احتجاجات،ترجمه بحالأنوار،ج2،350
💠 #زندان_الرشید(خاطرات سردار گرجی زاده)
✍به قلم، دکتر مهدی بهداروند
🍁قسمت: 34
چشم انداختم و از اول تا آخر محوطه را از نظر گذراندم.
یکی از بچه ها با آرنج به پهلویم زد و گفت: «نگاه کن!» عراقی ها در سمت راست محوطه، که دید خوبی نداشت، تعدادی از اسیران را با کابل میزدند. عده ای دیگر را زیر مشت و لگد گرفته بودند. ناگهان از داخل سوله ها و آسایشگاه ها صدای فریاد بلند شد. عراقی ها به آنجا هم حمله کردند و اسرا را کتک زدند. آنها به هیچ کس، پیر و جوان و سالم و مريض، رحم نمی کردند. گویی عقدهگشایی می کردند. با آنکه آن صحنه ها را دیده بودم و تجربه تلخی از آن داشتم، با شنیدن سروصدای بچه ها و دیدن اسیران در حیاط و دیوانگی عراقی ها، حالم بد شد. میدانستم جنگ است و دیدن فجایع دور از انتظار نیست؛ ولی حیوان هم خسته می شود. آنها یک ریز اسرا را می زدند و خسته نمی شدند. در دل نفرينشان کردم.
حدود یک ساعت شاهد کتک خوردن بچه ها بودیم که در اصلی قرارگاه باز شد و یک ماشین و تعداد زیادی اسیر جدید وارد شدند. اسیران را با کتک از ماشین پیاده کردند. با صدای فریاد سربازان عراقی، که در گوشه ای از محوطه بچه ها را با کابل و چوب می زدند، سروصدای آسایشگاه ها خوابید. اسیران از پشت پنجره ها به ما خیره شده بودند. نگاه آنها با ما حرف می زد. ما هم مثل آنها تنها کاری که می توانستیم آزادانه انجام بدهیم نگاه کردن بود. با نگاه هایمان حرف ها با هم زدیم.
خورشید وسط آسمان ایستاده بود و با شدت به ما حرارت میداد. یک گروه از سربازان عراقی، در حالی که درجه داری پیشاپیش آنها حرکت می کرد، به طرف ما آمدند و بی هیچ گفت و شنودی فحش های رکیک دادند و کتک زدن را از سر گرفتند. آنها فکر نمی کردند انسان را می زنند و ممکن است با ضربات پوتین به دهان و صورت و چشم آنان نقص عضو پیدا کنند یا دندان هایشان بشکند یا کور شوند. یکی از آنها می گفت: «این غواصها تکاورند. محکم بزنیدشان. به این ایرانی ها نباید رحم کرد.»
بچه ها را به نوبت می زدند. نوبت من شد. پنج نفر بودند. مرا دوره کردند و به جانم افتادند. من، که هیکل درشتی داشتم و شلوار پاسداری به پایم بود، بیشتر در معرض کتک خوردن بودم. یکی از سربازهای عراقی در دو قدمی ام که قرار گرفت، در حالی که بوی گند عرقش آدم را سکته میداد، با تمسخر گفت: «تو پاسدار خمینی ای؟» منتظر جواب نشد و با کابل محکم به سینه ام زد و گفت: «شما دروغگو هستید. همه شما دروغگویید.» انگار پنج نفری نذر کرده بودند هر یک چند دقیقه ای از من پذیرایی کند. شانس آوردم این بار دست هایم را نبسته بودند و می توانستم آنها را جلوی صورتم بگیرم تا کمتر آسیب ببینم. حدود ده دقیقه ای یک نفس به زدن من مشغول بودند. از درد ناله می کردم، اما نه ذلیلانه. بعدها فهمیدم داد و فریاد کردن باعث می شود آنها زودتر دست از کتک زدن بردارند؛ البته این را دیر فهمیدم! و همین سبب شد که آن روز ده دقيقه معطل من بشوند. پس از آن، سه نفر ما را جدا کردند و به سمت آسایشگاهی بردند. من و دو غواص را در گرمای پنجاه درجه، وسط محوطه و زیر آفتاب گرم و سوزان، نگه داشتند.
عراقی ها خودشان هم از شدت گرما به راهروهای آسایشگاهها پناه برده بودند. گرمای نفس گیری بود. دوست و دشمن و ایرانی و عراقی نمیشناخت. همه از شدت گرما ذله شده بودند. تا ساعت شش عصر همان طور زیر آفتاب ایستاده بودیم و محوطه را تماشا میکردیم. یکی از غواصها گفت: «یعنی می خواهند با ما سه نفر چه کار کنند؟ شاید می خواهند ما را اعدام کنند.» نگذاشتم ترسش بیشتر بشود. گفتم: «اعدام برای چه؟ این حرفها چیست که میزنی؟ سراغ ما سه نفر هم می آیند و به یکی از آسایشگاه ها می برند.» با جواب من قدری آرام شد و روی زمین نشست و زیر لب زمزمهای کرد. پرسیدم: «برادر، چه میخوانی؟»
- سوره حمد. شنیده ام خیلی آرامش میدهد.
- بخوان. به جای من هم بخوان. بارك الله ...
👈ادامه دارد...
✔️منبع: کانال حماسه جنوب
🌺🌺🌺
📖 #قطع_رابطه_با_اقوام
فردی خدمت پیامبر صل الله علیه و آله عرض کرد: اقوام و خویشاوندانم با من قطع رابطه کرده اند و مرا آزار می دهند، آیا من هم می توانم با آنها قطع رابطه کنم؟
رسول الله فرمودند: اگر چنین کنی ، خداوند نظر رحمتش را از همه شما بر مى دارد. پرسید: پس چه کنم؟
حضرت فرمودند: ایجاد رابطه کن با کسى که با تو قطع رابطه کرده است و عطا کن به کسى که تو را محروم ساخته و عفو کن کسى را که به تو ظلم کرده ؛ در این صورت، خداوند پشتیبان تو در برابر آنها خواهد بود.
محجة البيضاء ، جلد۳، صفحه ۴۳۰
🌹🌹🌹
🌸 کاش ما هم مانند این شهید پیش خدا این همه عزیز بودیم
#شهید_ابوالفضل_شفیعی🌹
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید ابوالفضل شفیعی 🌹🍃
🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
💚دعای ایمان💚
💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞
🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ
🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ
🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ
🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ
🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ
یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹
💚دعای چهارحمد💚
💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🌹دعای برکت روز:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،
اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ.
اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ،
رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ
🌹🌹🌹