هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای هفتم صحیفه سجادیه
🌷💐🌷
💚❤️💛💖💙💜
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🌎🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎
✴️ سه شنبه 👈 25 آذر 1399
👈 29 ربیع الثانی 1442👈 15 دسامبر 2020
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر :
✅ خواستگاری و عقد و ازدواج .
✅ خرید حیوان .
✅ حرکت و مهاجرت از شهری به شهر دیگر .
✅ خارج ساختن خون از بدن .
✅ و انتقال و جابه جایی نیک است .
📛 اغاز نگارش کتاب و قسم دادن و وصیت نامه نوشتن خوب نیست .
👶 زایمان مناسب و نوزادش مبارک و شجاع خواهد گردید . ان شا ء الله
🤕 بیمار امروز نیز زود خوب شود.
🚘 مسافرت :
مسافرت خوب و مفید و سودمند است .
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز برای امور زیر نیک است .
✳️ عمل جراحی .
✳️ وام و قرض گرفتن و دادن .
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ درو و برداشت محصولات .
✳️ و تشکیل شرکت نیک است
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،#اصلاح_مو(سروصورت)دراین روز از ماه قمری، باعث پرهیز از خلق می شود .
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث نجات از بیماری می شود .
✂️ ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد .
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
@TOOTIYAYCHASHM
🍃💠ولایت توتیای چشم👆
#صبحتبخیرمولایمن
برای آمدنت
انتظار کافی نیست
دعا و اشک و دل بی قرار
کافی نیست
چنین که یخ زده ایمان،
اگر هر روز
هزار بار بیاید بهار
کافی نیست
خودت دعا بکن ای مهربان
که برگردی
دعای این همہ چشم انتظار
کافی نیست
#اللهم_عجـل_لولیـک_الفـرج
🌺🌺🌺
🌸هر #صبح
چیزے قبل ازخورشید
در ما طلوع مے کنـد
مے دانم هنـوز
تڪہ اے از یـاد شما،
عطـر شما
در مـا باقے ست...
#شهید_حجت_الله_رحیمی
#صبحتان_معطر_بہ_عطر_شهدا
🌺🌺🌺
🔸 #حدیث_روز
🍁پیامبر اکرم (ص) :
🔹امّت من تا هنگامى كه يكديگر را دوست بدارند، به يكديگر هديه دهند و امانتدارى كنند، در خير و خوبى خواهند بود.
📚(عيون اخبار الرضا ج۲ ، ص۲۹)
🔸 #حدیث_روز
🍁پیامبر اکرم (ص) :
🔹امّت من تا هنگامى كه يكديگر را دوست بدارند، به يكديگر هديه دهند و امانتدارى كنند، در خير و خوبى خواهند بود.
📚(عيون اخبار الرضا ج۲ ، ص۲۹)
🌺🌺🌺
✨✨✨✨✨✨
🔴پاسخ پیامبر به كسانی كه آرزوی مرگ می كنند!
✅ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دیدار مریضی رفتند كه از شدت بیماری آرزوی مرگ می كرد.
🌹رسول خدا در جواب او فرمود:
آرزوی مرگ نداشته باش، زیرا اگر تو آدم خوب و نیکوکاری باشی با طولانی تر شدن عمرت بر کارهای نیک شما افزوده می شود
🔺 و اگر آدم بدی باشی با تأخیر افتادن مرگت، چه بسا دچار عتاب شوی(یعنی یا توبه كنی و یا كفاره گناهانت را پس بدهی. )
⁉️ وقتی از زندگی سیر شدیم چه کنیم ؟
🌹پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود :
هیچ یک از شما به خاطر گزندى كه به او میرسد ، مرگ را آرزو نكند؛
🔴و اگر ناچار به این كار شد، بگوید : بار خدایا! تا زمانى كه زندگى براى من بهتر است مرا زنده بدار و هرگاه مرگ برایم بهتر بود، مرا بمیران.
🌹امام كاظم علیه السلام به مردى كه آرزوى مرگ میکرد فرمود:
❓آیا میان تو و خداوند خویشاوندى است كه به خاطر آن تو را كمك رساند؟ عرض كرد : خیر.
✨فرمود: آیا خوبیهایى كه بر بدیهایت فزونى داشته باشد پیش فرستاده اى؟
عرض كرد : خیر.
🌻 فرمود: پس، در این صورت تو هلاكت ابدى را آرزو میکنى !
🌹 امام على علیه السلام فرمود:
و میان هر یك از شما و بهشت و دوزخ فاصله اى جز فرود آمدن مرگ بر او نیست···
🌹🌹🌹
📚وسائل الشیعه، ، ج2، ص449 كشف الغمّة : 3/42 .
💠 #زندان_الرشید(خاطرات سردار گرجی زاده)
✍به قلم، دکتر مهدی بهداروند
🍁قسمت: 35
از دور پنج سرباز عراقی بلند قد و قوی هیکل با عجله به طرف ما آمدند. به بچه ها گفتم: «آماده باشید. میزبانهای ما هم آمدند که ما را ببرند.» وقتی پنج سرباز عراقی به ما رسیدند، بی آنکه بپرسند که هستید و از کجا آمده اید و چه کاره اید، با کابل های سیاهی که دستشان بود به جان ما افتادند. ضرباتشان چنان بود که صدای فریاد دو غواص تا انتهای محوطه می رفت. عده ای از اسیران از پشت پنجره آسایشگاه ها سرهایشان را بیرون آورده بودند و این صحنه را نگاه می کردند. ضربات کابل چنان سخت و طاقت فرسا بود که صدای من هم در آمد. خدا میداند هر کابلی که به شدت از بالای سر سرباز عراقی بر بدن ما فرود می آمد چه دردی داشت. به اندازهای که یک قالی را بتکانند ما را زدند، عرق از سر و صورت خودشان هم جاری شده بود. بعد کابل ها را بر زمین انداختند و قدری هم با مشت و لگد ما را زدند.
بی حسی عجیبی به من دست داده بود. آنها در واقع یک موجود بی حس را می زدند؛ ولی نمی دانستم. سرم، کمرم، دماغم، و دهانم خون آلود شده بود. دیگر مثل یک مرده متحرک شده بودم. برای خودم هم تعجب آور بود که چرا از روزی که اسیر شده ام این طور بی خیال شده ام. با خودم گفتم: «بیچاره، اگر داد و فریاد راه نیندازی، اوضاعت خراب می شود.» پس داد و فریاد سردادم. صدا میزدم یا علی بن ابی طالب ... یا ابوالفضل العباس ... یا فاطمة الزهرا » گاهی آنقدر کابل ها محکم روی بدنم می خورد که زبانم قفل میشد و نمی توانستم حرفی بزنم.
بعد از کتک خوردن، یکی از آنها گفت: «کافی است. همه را جمع کنید و ببرید به قسمت سوم آسایشگاه.» قسمت سوم یعنی چه؛ نمی دانستم. فقط خوشحال بودم که کتک خوردن تعطیل شده است. بعد از حدود پنجاه قدم، که ما را هل دادند، وارد یک سوله، که شبيه طويله بود، شدیم، پشت سرمان در را قفل کردند و رفتند. سوله طويله مانند حدود چهل متر بود. آنجا پنجاه نفر را زندانی کرده بودند. تعداد زیاد جمعیت و گرمای هوا و عرق بچه ها هوای داخل را به قدری تهوع آور کرده بود که احساس میکردم الان است که بالا بیاورم. از بس بوی تعفن و عرق میدادیم از هم فرار می کردیم. راهی نداشتیم. مجبور بودیم یکدیگر و هوا و بوی بد بدنهایمان را تحمل کنیم.
نگاهی به بچه های اسير داخل طویله کردم. بیشتر آنها سن و سالی نداشتند. معلوم بود بسیجیاند، وقتی وارد شدیم و در را پشت سر ما بستند، با آنکه قدرت ایستادن نداشتم، به همه آنها بلند سلام کردم. هر یک از آنها از گوشه ای جواب سلام مرا دادند. من و دو غواص در گوشه ای نشستیم. هنوز روی زمین جاگیر نشده بودیم که عده ای از بچه ها از گوشه و کنار طویله پیش ما آمدند. قیافه ها و شکل و سر و صورتشان بهتر از ما نبود. سعی می کردند به ما روحیه بدهند. یکیشان گفت: «سلام بچه ها. کجا اسیر شدید؟ از کدام یگان هستید؟ چند روز است اسیر شده اید؟»
در برابر سؤالات آنها سکوت کردم. دو نفر همراهم گفتند که در جزیره اسیر شده اند و نیروی لشکر ولی عصر بوده اند. یکی از آنها به من گفت: «برادر، شما چطور؟ شما هم حرف بزنید.» در حالی که پاهایم را دراز کرده بودم و احساس راحتی می کردم، با مهربانی گفتم: «دوستان، برادران، لطف کنید اصلا با من صحبت نکنید. من هیچ حرفی برای گفتن ندارم.»
چرا برادر؟ حرف بزنی، سبک میشوی. خواهش میکنم با من در این مورد حرفی نزنید.
یکی از آنها مرا شناخته بود. ولی اسم و فامیل مرا نمی دانست. او با احترام آمد و آرام در گوشم گفت: «شما پاسدارید؟» ناراحت شدم و با قدری تلخی گفتم: «چرا این سؤال را میکنی؟»
حس کردم شما را قبلا دیده ام. خودم بچه دزفولم و قیافه شما برایم آشناست. یک جایی شما را دیده ام.
می ترسیدم بفهمد که هستم و لو بروم. گفتم: «ببین برادر، نمی توانم صحبت کنم و جواب سؤال های شما را بدهم. مجبورم سکوت کنم. تو هم سعی کن سؤالی از من نپرسی. این کار هم به نفع تو و هم به نفع من است.» او، که انتظار نداشت این جواب را از من تازه وارد بشنود، چیزی نگفت و به آرامی از کنارم بلند شد و رفت گوشه اتاق نشست. با چشم دنبالش کردم. مدام سرش را می خاراند. انگار داشت فکر میکرد مرا کجا دیده است و اسم و فامیل من چیست. وقتی دید دارم نگاهش میکنم، سرش را برگرداند.
👈ادامه دارد...
✔️منبع: کانال حماسه جنوب
🌺🌺🌺
ترکش قرآنش را سوراخ کرد🕊
تصویر زیر،قرآن جیبی شهید #احسان_فتحی است که ترکش دشمن اول از قرآنش عبور کرد سپس قلب شهید را دَرید
#شهیداحسان_فتحی
#یادش_باصلوات
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید احسان فتحی 🌹🍃
🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
💚دعای ایمان💚
💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞
🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ
🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ
🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ
🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ
🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ
یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹
💚دعای چهارحمد💚
💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🌹دعای برکت روز:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،
اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ.
اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ،
رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ
🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای هفتم صحیفه سجادیه
🌷💐🌷
🌎بسم الله الرحمن الرحیم🌖
تقویم واعلانات نجومی🌔🌎
✴️ چهارشنبه 👈 26 آذر 99
👈 1جمادی الاول 1442 👈 16 دسامبر 2020
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
👶مناسب زایمان و نوزادش مبارک و دوست داشتنی خواهد شد . ان شاءالله
🚘مسافرت :
مسافرت خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم.
🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ جراحی .
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ درو محصولات .
✳️ تشکیل شرکت .
✳️ و شکار نیک است .
📛 برای عقد و ازدواج و دیدار روسا خوب نیست.
💉💉 حجامت خون دادن فصد برای رگ ها ضرر دارد .
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث کوتاهی عمر می شود
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث خارش میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.انشاءاللله
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
@TOOTIYAYCHASHM
🍃💠ولایت توتیای چشم👆
#صبحتبخیرمولایمن
سلام بر
آن حقیقتی
که با ظهورش
هرچه باطل است
رنگ خواهد باخت
و زمین و زمان را
حیاتی نو خواهد بخشید.🌟
📖 السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ...
سلام بر حق تازه....
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
🌺🌺🌺
؛﷽
#یادمرگ 1️⃣
📝حدیثی هست از آقا امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در غرر الحکم، راجع به مرگ و رفتن از این دنیا، نکتۀ دقیق و تکان دهندهای دارد که خیلی از #رذائل انسان را میبرد. اگر یاد مرگ باشد رذائل مخفی شده و طغیان نمیکند.
📝میفرماید: "اَلْمَوْتُ أَلْزَمُ لَكُمْ مِنْ ظِلِّكُمْ وَ أَمْلَكُ بِكُمْ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُم": #مرگ جدا ناشوندهتر از سایۀ شماست و بیش از خود شما اختیارتان را دارد.
🍃 اینها با گفت و شنود حل نمیشود، لذا اگر مطالعه کنید، این کتاب را ببینید یا آن کتاب را ببینید که برایتان حل شود، نمیشود. قرآن و روایات و ادعیه، با گفت و شنود و درس و بحث حل نمیشود.
🍃خدا رحمت کند استاد سعادتپرور رحمةاللهعلیه را که میفرمودند: در آیات قرآن یکسری الفاظی است که اشاراتی است به #یافتههای هرکسی. هرکسی با عمل به هر مقداری که حالیش شده، قرآن و دعا و روایات را میفهمد.
🍃شاید جایی یک مطلبی را برای یک آدم عامی بگویید که درس حوزه نخوانده، استعداد هم ندارد، سواد هم ندارد، یک دفعه مثل اینکه #گمشدهاش را پیدا میکند، میگوید بله بله من این را پیدا کردهام، فهمیدهام، در حالیکه نه در خواب دیده، نه مکاشفه برایش پیش آمده و نه کسی به او گفته، بلکه این را به برکت #عمل پیدا کرده است.
🍃حالا یکی از چیزهایی که آدم را #تطهیر میکند و ابزار خیلی خوبی میباشد، این است که هر فرصتی پیش آمد به یاد مرگ بودن را داشته باشیم و برای خودمان جا بیاندازیم.
🍃مرگ از سایۀ ما بیشتر به ما نزدیک است، آیا میشود سایه را از خودت دور کنی؟ بگویی برو دیگر من نمیخواهم سایه داشته باشم؟! نمیشود. همه جا آدم سایه دارد، حالا یا از نور خورشید است یا از چراغ است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💚🇮🇷💚🍃
🍃🌸یکنکته از هزاران🌸🍃
🍃❤️🎼📸 خاطره و درسی بسیار زیبااز آیت الله بهجت ره ؛ که اعتقاد و انجامش؛ زندگی ساز و باعثِ عاقبت بخیریه...
🍃🌸با روایتگریِ استاد علیرضا پناهیان
🍃❤️ اصلِ قصه و روایت از آیت الله قاضیِ طباطبائی ره هستش ...
🍃❤️🇮🇷❤️🍃
.💙
🔆 #پندانه
🔴 «بیماری خطرناک!!»
🔹 یکی از بیمارىهاى خطرناک، مرضى بىصداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد، اما مىتواند آسیب شدیدى به شما وارد کند.
🔸این بیماری، مرض «عادىشدنِ نعمت» است!
🔻 این بیمارى چهار نشانه دارد:
1️⃣ اینکه نعمتهاى فراوانى داشته باشى اما اگر آنها را نعمت ندانى و هیچگونه احساس [شکرگزارى] در قبالش نداشته باشى، گویا این حقى بوده که کسب شده.
2️⃣ اینکه وارد خانه شوى و همه اعضاى خانواده در سلامتى بهسر برند اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى.
3️⃣ وارد بازار شوى، خرید کنى، مایحتاج روزانه را تهیه کنی و به خانه برگردى، بدون اینکه قدردان و شکرگزار صاحب نعمت باشى و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى.
4️⃣ هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالیکه از چیزى ناراحت نباشى اما خدا را سپاس نگویى.
🙏 خدایا مراقبم باش اینگونه نشوم! آمین
🌹🌹🌹
✨✨✨✨✨✨✨
🔴قیام حضرت مهدی (عج)،سخت است یا آسان؟
✅سالهای اولیه قیام حضرت مقرون به سختیهای فراوان است.
چون باید قدرت را از مدعیان دروغین و سرسخت پس بگیرد.
🔵به حدی سخت و جانفرساست که امام باقر(علیه السلام) در جواب «بشر بن أبي أراكه نبّال» که آرزوی سهولت قیام را مینمود فرمود:
💥«چنين نيست، بلکه تا جايي كه ما و شما در عرق و خون غرق شويم..
✅ بشر عرض کرد:«اما مردم ميگويند چون مهدي (عج) قيام كند، كارها خود به خود درست ميشود و به اندازه حجامتي خون نميريزد!
🌷امام فرمود: هرگز چنين نيست. به خداي جان آفرين سوگند ميخورم، اگر قرار بود كار براي كسي خود به خود درست شود، براي پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) درست ميشد، هنگامي كه دندانش شكست و صورتش شكافت...
⛔️هرگز چنين نيست كه كار خود به خود درست شود.كار درست نخواهد شد تا اين كه ما و شما در عرق و خون غرق شويم...
🌷💐🌷
📒منبع
ابن ابی زینب ،محمد ابن ابراهیم الغیبة(للنعمانی)،1جلد نشر صدوق-تهران،چاپ اول
💠 #زندان_الرشید(خاطرات سردار گرجی زاده)
✍به قلم، دکتر مهدی بهداروند
🍁قسمت: 36
ساعت هفت بعد از ظهر بود. در آن زندان بدبو و وحشتناک داشتم برای آینده ام برنامه ریزی می کردم. آنجا اولین مکان جمع آوری اسیران جزیره مجنون بود.
هیچ کس برای بازجویی سراغ ما نیامد. کسی کاری به ما نداشت. انگار برنامه اول فقط کتک بود و بس. بعضی از بچه ها پیراهنشان پاره شده بود. عده ای پابرهنه بودند. عده ای سرشان شکسته بود. تقریبا سی ساعت بود غیر از یک قوطی کنسرو آب گرم چیزی نخورده بودم. ضعف داشت مرا از پای در می آورد. دیگران هم بهتر از من نبودند. به هر چهره ای که نگاه میکردی، آثار تشنگی و گرسنگی و خستگی را به راحتی می توانستی ببینی. انگار کسی حوصله حرف زدن با دیگری را نداشت. همه دلهره داشتند که عراقی ها با آنها چه خواهند کرد.
میان اسرا برادری بود که قسمتی از گوشت پای چپش کنده شده بود و از درد گریه میکرد. گاهی فریاد می زد و می گفت: «کمی دارو یا پارچه ای بدهید پایم را ببندم.» ولی عراقی ها به التماس او توجه نمی کردند. چند نفر سراغ او رفتند و سعی کردند آرامش کنند؛ ولی ممکن نبود. دردش زیاد بود و تحمل نداشت. یکی از بچه ها آستین پیراهنش را پاره کرد و آن را دور زخم پایش پیچاند؛ ولی پارچه خالی که دردی را دوا نمی کرد. او فریاد می زد و طوری گریه می کرد که همه محزون شده بودند.
هوا کم کم داشت رو به تاریکی می رفت. اولین روزی بود که از اسارتم می گذشت؛ یک روز سخت و جان فرسا
شب آرام آرام از راه رسید. نگهبانان عراقی با حلبهای چهار کیلویی روغن برای بچه ها آب آوردند. دیدن ظرف آب، ولو گرم و داغ، آدم را وسوسه می کرد.
سرباز عراقی یکی یکی افراد را انتخاب می کرد و به آنها آب می داد. به من نگاه هم نکرد؛ گویی مرا نمیدید؟
در عرض پانزده دقیقه آب تمام شد. امکان درگیری هم نبود. مرتب آب خشکیده دهانم را قورت میدادم و وجودم یک جرعه آب گرم می طلبید. معلوم بود تا صبح دیگر خبری از آنها نمی شود. ما را در حد حیوان هم حساب نمی کردند.
با رفتن نگهبان ها، روی زمین ولو شدم و گفتم: «به درک که آب نداد!» می گفتم «به درک»، ولی داشتم هلاک می شدم و راهی غیر از تحمل نداشتم. بچه هایی که آب خورده بودند، انگار شرمنده باشند، طوری به بچه هایی که آب نخورده بودند نگاه می کردند که فهمیدم می خواهند چیزی بگویند. به آنها گفتم: «آب خوردید؛ نوش جانتان؟ هر کس که آب نخورد باید تحمل کند. شما هم ناراحت نباشید. بالاخره خدا کریم است و چاره ای پیدا می شود.» آثار رضایت و خنده در چهره هایشان پیدا شد و همه دور هم نشستند.
پای چپم را روی پای راستم انداخته بودم و پوستهای اضافی زخم پایم را میکندم. متوجه شدم یک نفر، که کابلی در دست دارد، قدم می زند و به اسرا امر و نهی می کند. دقت کردم دیدم یک جوان سیه چرده و میانه بالای ایرانی است که دارد جولان میدهد. طوری راه می رفت که انگار از فرماندهان عالی رتبه عراقی است.
تعجب کردم که چطور عراقی ها به او کابل داده اند. با خودم گفتم: «او کی خودش را فروخته است؟ کیست؟ عضو چه یگانی است؟» سؤالات زیادی در ذهنم شکل گرفت. همان طور مات و مبهوت مانده بودم و قدم زدن او را نگاه می کردم. آرام از بغل دستی ام پرسیدم: «برادر، این آقا کیست که حرف می زند؟» درگوشی گفت: «اسم او کریم اهوازی است. از سربازهای ارتش و اهل اهواز است. وقتی اسیر شد و او را به اینجا آوردند، تحمل نکرد و با عراقی ها اعلام همکاری کرد. عراقی ها او را بیرون بردند و بعد از سه ساعت او را برگرداندند. از آن روز، با کابلی که عراقی ها به او داده اند، بر اسرا ریاست میکند. خودش را فرمانده این قسمت می داند و با تكبر و قلدری حرف می زند. بعضی از اسیران از او می ترسند.»
کریم اهوازی را برانداز کردم. بدون شرم و حیا قلدری می کرد. بین بچه ها می رفت و می آمد. پیراهن زردرنگی به تن داشت که معلوم بود از عراقی ها گرفته است؛ چون پیراهن نظامی نبود. خودخوری کردم از اینکه یک ایرانی دشمن ما شده است. شب، بی آنکه غذایی به ما بدهند، سپری شد. با تیمم نمازم را خواندم. آنقدر در طول روز آفتاب به سرم خورده بود و آن قدر کتک خورده بودم که بعد از نماز نفهمیدم کی به خواب رفتم.
نیمه شب از خواب بیدار شدم. عرق کرده بودم. فضای بسته طويله و تنفس بچه ها هوا را خفه کرده بود. حدود شش ساعتی خوابیده بودم. هر چه کردم بخوابم نتوانستم. بلند شدم و نگاهی به بچه های اسیر کردم. خلوت عجیبی بود. صدای گلوله و توپی نمی آمد. در دل گفتم: «خدایا، یعنی می شود علی هاشمی هم مثل من جایی بی نام و نشان اسیر شده باشد؟ برای تو که کاری ندارد بنده خوبت را میان دشمنانت حفظ کنی!» حرف ها، شوخی های خنده های و دستورهای علی هاشمی یادم می آمد.
👈ادامه دارد...
✔️منبع: کانال حماسه جنوب
🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه انبار خرما
سخنران مرحوم آقای کافی
🌹🌹🌹
🔴 ورود با صلابت (بدون عصا) رهبری به دیدار امروز با خانواده شهید قاسم سلیمانی...
✍ این یعنی پایانی بر شایعات در مورد سلامتی رهبری
👈 این خبر تو دهنی بزرگیست به کذابانی است که چندین هفته است که آرزوهایشان را بصورت اکاذیب در فضای مجازی پخش میکنند.
تا کور شود هر آن کس که نتواند دید سلامتی رهبر انقلاب را.
🌹🌹🌹
🌎🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎
✴️ پنجشنبه👈 27 آذر 1399
👈 2 جمادی الاول 1442 👈 17 دسامبر 2020
🕋 مناسب های دینی و اسلامی .
🎇 امور دینی و اسلامی .
❇️روز مبارک و محمودی است برای:
✅خواستگاری عقد و عروسی.
✅قرار داد و پیمان نامه نوشتن.
✅درختکاری.
✅تجارت و داد و ستد.
✅بنایی.
✅و جابجایی و نقل و انتقال خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزادش مبارک و خوش قدم خواهد شد . ان شاء الله
🚘 مسافرت:مسافرت خوب و مفید و سودمند است .
🔭احکام نجوم.
🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است .
✳️ امور کشاورزی .
✳️ ختنه و نام گذاری فرزند .
✳️ درختکاری .
✳️ آغاز بنایی و تعمیرات .
✳️ و معامله خانه نیک است .
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، حاجت روایی است .
💉💉حجامت فصد خون دادن .
#خون_دادن یا #حجامت و فصد خوب نیست .
😴 تعبیر خواب امشب :
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی ۲ سوره مبارکه " بقره " است .
الم ذالک الکتاب لا ریب فیه ...
و مفهوم آن این است که خواب بیننده بر چیزی اطلاع می یابد که در فکر و خاطرش نبود . ان شاء الله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
🌺🌺🌺