فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزیده ای ازسخنرانی
پرواز درآسمان رجب
🌤🌤🌤🌤🌤
هدایت شده از علوم کاربردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همگی رهگذر هستیم
به کسی کینه نگیریم
دل بی کینه قشنگ است
به همه مهر بورزیم
به خدا مهر قشنگ است
بشناسیم خدا را
هر کجا یاد خدا هست
هر کجا نام خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است
شبتون بخیر🌹
خدای مهربان یارویاورتون
🌹🌹🌹
💠 #زندان_الرشید(خاطرات سردار گرجی زاده)
✍به قلم: دکتر مهدی بهداروند
🍁قسمت: 94
هوشنگ از شنیدن خبر [کار گذاشتن میکروفن در زندان] خندید و با دستش اشاره به در کرد، یعنی خاک بر سرتان!
و از آن لحظه به بعد حواسمان جمع بود و هر حرفی را نمی زدیم. گاهی اوقات من حرف هایی میزدم که عباس و هوشنگ تعجب می کردند؛ ولی بعد از چند لحظه قصه میکروفن ها یادشان می آمد و میخندیدند. مثلا یک روز که داشتیم صحبت می کردیم گفتم راستی هوشنگ، از بزغاله هایتان چه خبر؟ شنیدم گاوهایتان، مثل گاوهای حسنی، شیرشان را می برند هندوستان.» می گفتم و سه نفری میخندیدیم، آنقدر حرف های بی ربط زدیم تا یقین کردیم ذهن استخباراتی ها قاطی کرده است. به عمرم آن همه پرت و پلا نگفته بودم. فکر نمیکردم هوشنگ هم بتواند آن همه بی سروته ولی زیبا حرف بزند. عراقی ها به قدری ماهرانه دستگاه شنود را کار گذاشته بودند که هر چه گشتیم محل آن را پیدا نکردیم. اما بعد متوجه شدیم که آن را پشت دستگاه تهویه سلول کار گذاشته اند. هر روز صبح، بعد از خوردن صبحانه، گفتن خزعبلات شروع میشد. یک روز از عباس سؤال کردم: «خوب، عباس، اهل کجایی؟»
- اهل فسای شیرازم. فامیل های زیادی در سیستان و بلوچستان دارم که خیلی گاو و گوسفند دارند.
- بیابان هم می روی؟
- بیشتر اوقات کارم بیابان گردی است. نمی دانی پشکل گوسفندها چه بویی دارد!
- گاوهای فامیل هایت را بیشتر دوست داری یا گوسفندها را؟
۔ علاقه زیادی به کار دارم. گاوها چیز دیگری هستند.
- چرا؟
- چون گاوها مظهر نجابت و وقارند.
- آزاد شدی، میخواهی چه کار کنی؟
- میروم پیش فامیل هایم در سیستان و بلوچستان و در گاوداری آنها کار میکنم.
- ناراحت نیستی اسیر شده ای؟
- چرا بابا! چون از گاوهایمان دور شده ام.
هوشنگ، که خیلی اهل بگو و بخند نبود و گوشه گیر بود، سرش را پایین انداخته بود و میخندید. گفتم: «شما بگو برادر هوشنگ. اهل کجایی؟ چه کارهای؟»
- من اهل اهوازم و در نانوایی کار می کردم. ولی گرفتار این دوره و زمانه شدم.
- نظر تو درباره عباس و گاوداری هایشان چیست؟
- خیلی خوب است. به عباس هم می آید.
تا دو سه روز کار ما شده بود حرف های بی سروته زدن. هم عراقی ها را مأیوس می کردیم و هم آن قدر می خندیدیم که دل درد می گرفتیم. مطمئن بودیم با شنیدن این حرف ها سیستم اطلاعات گیری عراقی ها قفل میکند و در می مانند که این حرف ها یعنی چه. در آن دو سه روز بلایی سر عراقی ها آوردیم که دیگر هوس نکنند برای ما شنود کنار بگذارند. روز چهارم به بچه ها گفتم: «حتما عراقی ها یکی از همین روزها واکنشی نشان می دهند. الان سه روز است تحت نظریم و حرف های ما را گوش داده اند، اگر عراقی ها کار خاصی کردند، معلوم می شود که قضیه شنود درست بوده است.» ساعت یازده نگهبان در سلول ما را باز کرد و گفت: «بلند شوید..
👈ادامه دارد...
✔️منبع: کانال حماسه جنوب
🌺🌺🌺
چگونه از جان نگذرد
آنکه میدانـد
جان بهای دیدار است
جانشین فرماندهی گردان عمار یاسر از لشکر محمدرسول الله(ص)
#سردارشهیدحسن_شیخ_زاده_آذری
#یادش_باصلوات
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید حسن شیخ زاده آذری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
💚دعای ایمان💚
💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞
🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ
🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ
🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ
🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ
🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ
یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹
💚دعای چهارحمد💚
💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🌹دعای برکت روز:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،
اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ.
اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ،
رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ
🌹🌹🌹
1_834819394.mp3
572.4K
❤️💛💚💙💜💖
🍃❤️دعای پرخیــر و برکت ماه مبارک رجب
🍃💛یٰامَنْ اَرجُوهُ لِکُل خَیْر ...
❤️💛💚💙💜💖
⭕️ #حدیث_روز
🔸 پیامبر اکرم(ص):
🔹خداوند كار خيرى را كه به آن شتاب شود دوست دارد.
📚 (كافى: ج۲، ص۱۴۲، ح۴ )
🌺🌺🌺
💠 #زندان_الرشید(خاطرات سردار گرجی زاده)
✍به قلم: دکتر مهدی بهداروند
🍁قسمت: 95
ساعت یازده نگهبان در سلول ما را باز کرد و گفت: «بلند شوید و بروید توالت. زود، زود» تا این حرف را گفت، به شانه عباس زدم و گفتم: «چطوری برادر؟ فهمیدی؟» سه نفری به توالت اجباری رفتیم. وقتی ما را وارد توالت ها کردند برای اولین بار درها را از پشت به روی ما قفل کردند تا بیرون نیاییم، از داخل توالت صدا زدم: «عباس، یادت می آید گفتی گاو و گوسفند زیاد داریم؟»
- بله، یادم است. چطور مگر؟
- یعنی یادت باشد. چون موضوع مهمی است. شاید الان دارند آنها را از گاوداری می برند بیرون. و صدای خنده عباس بلند شد و من هم خنده بلندتری کردم.
در توالتی که در آن بودم سوراخهای ریزی داشت. از سوراخ نگاه کردم. دیدم چند افسر عراقی با نردبان وارد سلول ما شدند و بعد از چند دقیقه بیرون آمدند. آنها میکروفن ها را در آوردند. خندیدم و گفتم: «ارواح عمه تان همه اسرار ما را ضبط کردید و بردید! حالا ما بدبخت شدیم.»
شاید پنج دقیقه ای ماندیم که صدای نگهبان بلند شد: «وقت تمام است. برگردید سلول.» نگهبان در توالت ها را باز کرد و بیرون آمدیم. به نگهبان، که با قفل زردرنگ بزرگی که در دستش بود بازی می کرد، گفتم: «چرا در توالت ها را قفل میکنی؟ فکر میکنی از توالت هم می شود فرار کرد؟» او قفل را از این دست به آن دست داد و با خنده گفت: «این دستور است که وقت توالت رفتن شما حتما در را قفل کنیم. این قانون جدید است و به تو هم مربوط نیست.» آرام گفتم: «آره جان ننه ات تو نمیدانی.» نگهبان، که متوجه به هم خوردن لبهایم شده بود، پرسید: «چه گفتی؟»
- چیزی نگفتم.
عجیب بود. نردبان در آخر راهرو کنار دیوار بود. افسرها آنقدر احمق بودند که نردبان را بیرون نبرده بودند. عباس و هوشنگ گفتند: «بابا، این بنده خدا که سرباز است و کاری از دستش برنمی آید. تو چرا به این گیر داده ای؟ بد کرده ما را در این موقع روز مجانی توالت برده؟»
وارد سلول شدیم و نگهبان در را بست و قدم زنان از راهرو بیرون رفت. نگاهی به دیوار کردم تا شاید چیزی پیدا کنم. ولی اثری نبود. عباس گفت: «عجب شم اطلاعاتی خوبی داریها چرا این طور نگهبان را سؤال پیج میکنی؟ شک می کنندها!» گفتم: «عباس، من از سوراخ توالت دیدم چند نفر با نردبان وارد سلول شدند. حتما برای برداشتن میکروفن ها آمده بودند.» هوشنگ گفت: «دوباره باید منتظر حرکت بعدی آنها باشیم.». دو ساعتی گذشت. هر لحظه منتظر رفتار جدیدی بودیم. دوباره صدای باز شدن در سلول بلند شد، نگهبان گفت: «هر سه نفرتان آماده بازجویی شوید.» نگهبان چشم بندها را زد. پشت سر هم از سلول بیرون رفتیم؛ اول من، بعد عباس، و بعد از او هوشنگ. دو سه دقیقه کورمال كورمال رفتیم و با صدای باز شدن در اتاقی چشم بندهایمان را برداشتیم و وارد شدیم. دو افسر عراقی، که یکی سرگرد و دیگری سروان بود، پشت میزی نشسته بودند. هر سه کنار دیوار ایستادیم. سرگرد، بدون مقدمه، گفت: «پدرسوخته ها، حقه بازها، مجوس ها، شما دروغگویید. کلاشید. آنقدر در زندان بمانید که بوی گندتان بلند شود. هنوز آن روی ما را ندیده اید! از این به بعد دیگر خبری از توالت رفتن، آب، غدا، و استراحت نیست. پدرتان را در می آوریم!» بعد از فحاشی، سرگرد یک خودکار آبی رنگ و پنج ورقه سفید A۴ به من داد و گفت: «ببین! این آخرین فرصت شماست، به خودتان رحم کنید عاقل باشید. این بار آخر است که می توانید جانتان را نجات بدهید. این خودکار و کاغذها را به سلول ببرید و حقایق را بنویسید تا برای همیشه از شکنجه و تنهایی و انفرادی راحت شوید.» قیافه سروانی که پشت میز نشسته بود شبیه سروانی بود که در کوران انقلاب پسر عمویم را، در دزفول، به شهادت رسانده بود. سرگرد در آخر گفت: «شرط خلاصی شما همین برگه هایی است که در دست دارید. اگر این کار را نکنید، مطمئن باشید روی آزادی را نخواهید دید. اگر قبول ندارید، می توانید امتحان کنید.» نیم ساعت طول نکشید که بازجویی تمام شد. اولین بار بود که بازجویی بدون کتک و شکنجه برگزار می شد. دوباره با چشم بند به سلول برگشتیم. چند دقیقه از نشستن در سلول نگذشته بود که ناخوداگاه هر سه نفر زدیم زیر خنده. آن قدر بلند خندیدیم که نگهبان در را باز کرد و گفت: «چه خبر شده؟»
👈ادامه دارد...
✔️منبع: کانال حماسه جنوب
🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا غربی ها ازدین میترسند
🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامتیوتعجیلفرجصلوات:
∞♥∞
#هـرآیـہیـڪدرس🍃
○°اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ🌱
خدا نسبت به بندگانش بسیار مهربان و نیکوکار است 💐
•° #سورهشوریٰآیه ۱۹ 💌•°
✅✅✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجب ماهِ خود خداست!
سر طناب خدا را بگیر و بالا بیا !
✴️ فقط به یک شرط ...
#أین_الرجبیون
🌹🌹🌹
⭕ دیروز :
🔸صدام: خوزستان را میگیرم.
🔹رجوی: تهران را فتح میکنم.
🔸داعش: مشهد را ویران میکنیم.
🔹بنسلمان: جنگ را به ایران میکشانم.
🔸بولتون: کریسمس را در تهران جشن میگیرم.
🔸ترامپ: ۵۲ نقطه از ایران را هدف قرار میدهیم.
🔹روحالله زم: صدا و سیما رو میگیرم.
🔻امروز :
🔸صدام: به دار آویخته شد.
🔹رجوی: فرار کرد و گم و گور شد؛ به احتمال زیاد به درک رفته.
🔸منافقین: از کمپهای خود در منطقه فرار و به اروپا پناهنده شدهاند، بی آبرو شدن.
🔹داعش: تار و مار شد.
🔸بنسلمان: به غلط کردن افتاده.
🔹عربستان: در باتلاق جنگ یمن فرو رفت.
🔸بولتون: برکنار شده.
🔹ترامپ: با حقارت رفت.
🔸روحالله زم: به دار مجازات آویخته شد.
"ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم"
#انقلاب_اسلامی
🌺🌺🌺
من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش
چون به فکر سوختن افتادهای، مردانه باش!
دوستان زیادی داشتم که در طی این سالها عاشقانه پر کشیدند و رفتند، شبها، روزها، خوبیها و خوشیها و بدیها و مرگ و زندگی را در کنار هم تجربه کردیم. این تعهدی شخصی و درونی است که نسبت به خودم و در قبال شهدا احساس میکنم.
✨بسیاری از مصائبی که امروز تحمل میکنم به خاطر همین بچههاست، بیخوابی، گرسنگی، سرما و گرما، بیاحترامی و جسارتها و هر چیزی که میخواهد باشد.
✨من اطمینان دارم این مسیر، مسیری مقدس است، نباید حیف و پایمال شود، خونهای بسیاری پای این نهال ریخته شده، نشود که به خاطر اشتباه و جاهطلبی برخیها پایمال شود، به خاطر همین من حاضرم از همهچیزم برای این راه مایه بگذارم.
اگر خدا لیاقت شهادت را به من داد و من هم به جمع بچهها پیوستم، میخواهم کسانی که بعد از من میآیند و مسئولیت قبول میکنند، وجدانی کار کنند و همیشه وجدان خودشان را قاضی قرار دهند.
فرازهایی از وصیتنامه شهید
#شهید_رضا_بخشی
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدرضابخشی🌹🍃
🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
مناجات
🌟خداوندا !!
❣یا خیر حبیب و محبوب؛
دلم را تنها به عشق خودت مصفا كن.
❣یا دلیل المتحیرین؛
با ارمغان یقین چنان آرامشی برایم فراهم ساز كه از منجلاب سرگردانی و آوارگی بیرون آمده و طعم حقیقت را بچشم.
❣یا امان الخائفین؛
مرا از هراس دنیا و بالاخص هول و وحشت آخرت سلامت بدار.
❣یا كاشف الكرب؛
درد و رنج و غم دنیا را از من زائل بفرما تا در سایه آرامش، بیشتر از پیش به معبود خود بپردازم ودر راه رسیدن به حقیقت، رنگ معشوق به خود بگیرم.
❣یا ستارالعیوب؛
زشتیهای مرا بپوشان و آبرویم را مریز.
❣یا غافرالذنب و الخطیئات؛
نامه اعمالم را پاكسازی بفرما.
❣و ای خدای رحمان و رحیم
به نام تمامی اسماء حسنایت، دست این بنده حقیر را بگیر و مرا به حال خودم وامگذار
حتی برای لحظهای ..
شب خوش
💫💫💫💫💫
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
💚دعای ایمان💚
💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞
🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ
🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ
🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ
🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ
🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ
یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹
💚دعای چهارحمد💚
💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🌹دعای برکت روز:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،
اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ.
اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ،
رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ
🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
1_834819394.mp3
572.4K
❤️💛💚💙💜💖
🍃❤️دعای پرخیــر و برکت ماه مبارک رجب
🍃💛یٰامَنْ اَرجُوهُ لِکُل خَیْر ...
❤️💛💚💙💜💖