eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
239 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
❣سلام_امام_زمانم❣ 🌱هزار بار هم که بهار بیاید کافی نیست! 🌱تویی...ربیع الأنام همان بهار که قرار است تیشه ای باشد برای شکستنِ انجماد دل هایی، که سالهاست یخ زده اند! به گمانم حلول تو،نزدیک است! اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🤲 🌺🌺🌺
🌼🌼🌼🌼 *9 راهکاری که کودکتان را عاشق ماه رمضان می‌کند* هرچند خرسالان هنوز روزه نمیگیرند اما با ایجاد یک ارتباط مناسب با ماه مبارک رمضان میتوانیم آینده بهتری را برای اشتیاق به روزه داری برای آنها ترسیم کنیم اولین راهکار این که وعده افطاری را تبدیل به یک ضیافت بزرگ کنید☕️🥧🥠🍪🥧 👈 معمولا پیش از ماه مبارک خانواده ها برای تهیه اقلام و موادغذایی مورد نیاز، خرید کلی انجام می دهند. می توانید از این فرصت استفاده کنید و فرزندتان را همراه خود ببرید و او را در جریان خرید برای این ماه قرار دهید و به او بگویید می تواند تمام خوراکی های دلخواه خود را انتخاب کند و هر شب در وعده افطار یا سحر جایزه روزه داری خود را بگیرد. 👈 در آموزه های دینی به افطاری دادن ولو با یک دانه خرما سفارش بسیار زیادی شده است. ماه رمضان فرصت بسیار مناسبی است که با دعوت از اقوام فرصت مناسبی برای دیدار کودکان از هم فراهم کنید. والدین می‌توانند برای بچّه ها سفره ‌ی جداگانه ای پهن کنند تا آنها دور هم بنشینند و دوران خوش کودکی را در آن لحظات شیرین دم افطار تجربه کنند و در آینده این لحظات برای آن ها با خاطراتی خوش از ماه مبارک رمضان تداعی می‌شود . برخی از والدین نیز ترجیح می دهند به جای افطاری دادن به اقوام مواد غذایی را در میان مستمندان توزیع کنند که در این صورت همراه داشتن فرزندان و به کار گرفتن آن ها برای کمک به مستمندان در ایجاد روحیه بخشش در نهاد کودک بسیار موثر خواهد بود. 👈 بچه ها را برای افطار کردن به پارک یا جای دلنشین ببریم 👈 هنگام افطار کردن پذیرایی را از کودکان شروع کنیم. 👈 با نوآوری در سفره افطار چه با سفره آرایی متفاوت و زیبا و چه با پختن غذاهای مورد علاقه کودک و غذاهایی که معمولا در مهمانی ها پخت می شود اشتیاق را در دل کودک خود برای رسیدن به لحظه افطار و پاداش شیرین روزه داری ایجاد کنید.
⭕️ چگونه شیطان را از خود دور کنیم؟ امام صادق صلوات الله علیه به نقل از پدران بزرگوارشان علیهم السلام از رسول خدا صلّی الله عليه و آله روایت کردند که ایشان به اصحاب خود فرمودند: ⚠️ می‌خواهید شما را از كارى خبر دهم كه اگر انجامش دهيد، از شما دور شود، آن‌گونه كه مشرق از مغرب دور شده است؟ عرض کردند: آرى. 🔺حضرت فرمودند: روزه، روسياهش می‌كند؛ ، پشتش را می‌شكند؛ دوستى در راه خدا و هميارى در انجام اعمال صالح، دنباله (و سُلطه‌‌ی) او را قطع می‌کند و ، رگ گردنش را قطع می‌نماید؛ و برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن‌ها، گرفتن است. 💠 «الإمام الصادق عليه السلام عن آبائه عليهم السلام قَالَ إنَّ النَّبِيَّ صلّي الله عليه و آله قالَ لِأَصحابِهِ: ألا اُخبِرُكُم بِشَيءٍ إن أنتُم فَعَلتُموهُ تَباعَدَ الشَّيطانُ مِنكُم كَما تَباعَدَ المَشرِقُ مِنَ المَغرِبِ؟ قالوا: بَلى. قالَ: الصَّومُ يُسَوِّدُ وَجهَهُ، وَالصَّدَقَةُ تَكسِرُ ظَهرَهُ، وَالحُبُّ فِي اللّهِ وَالمُوازَرَةُ عَلَى العَمَلِ الصّالِحِ يَقطَعُ دابِرَهُ، وَالاِستِغفارُ يَقطَعُ وَتينَهُ وَ لِکُلِّ شَیْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الأَبْدَانِ الصِّيَامُ.» 📜كافی، ج۴، ص۶۲ من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۷۵ بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۸۰
(خاطرات رضا پورعطا) 🔹قسمت : 40 بوق ممتد یک وانت مرا از فکر بیرون آورد. خودم را جمع و جور کردم و از وسط جاده کنار کشیدم. حسین را دیدم که از وانت پایین پرید و گفت بیا یک وانت جور کردم. همین امشب به سمت تبریز حرکت کن. حسین رابطه عاطفی من را با پدرم می دانست. خوب فهمیده بود که دست و پایم را گم کردم. سعی کرد به هر نحو ممکن به من کمک کند. ما خیلی رفیق بودیم. وانت را با هزینه خودش کرایه کرده بود. فکر کنم تا تبریز با راننده چهل هزار تومان طی کرد. تازه بهش قول چهار حلقه لاستیک و کوین بنزینش را هم داد. میدانستم ماهی فقط پانزده هزار تومان حقوق می گیرد. نگران بودم که بقیه پول را چطور می خواهد بدهد. حسابی احساس شرمندگی کردم. رو به راننده گفت: کی میتونی حرکت کنی؟ راننده گفت: باید بروم خانه خداحافظی کنم. فکر کردن به غربت جنازه آقام در تبریز و تنها شدن زنی که سالها پا به پای او زندگی کرده بود آزارم می داد. علاقه و انس زیادی به هم داشتند. خدایا کاش می توانستم زودتر خودم را به مادرم برسانم. به سمت آموزش سپاه پاتوق همیشگی بچه های سپاه امیدیه حرکت کردم. تا ایرانپور مرا دید در آغوشم گرفت و تسلیت گفت. آغوش محمدرضا به من آرامش عجیبی داد. جویای جریان شد. گفتم نمیدانم چه اتفاقی افتاده، فقط خبر دادند آقام در تبریز فوت کرده. گفت: حالا میخوای چیکار کنی؟ تلاش حسین جمولا را به او گفتم و گفتم امشب ساعت یازده ونیم حرکت می کنم. کمی تأمل کرد و گفت: برو و آن وانت را پس بده و از گردن حسین خارج کن. گفتم: محمدرضا با راننده بریده و دوخته. با صلابت و اقتدار همیشگی اش که زبانزد خاص و عام بود، گفت: نیازی نیست، خودم وسیله برات جور می کنم. بیخود و بی جهت مردم را توی دردسر ننداز. وقتی تعلل من را دید، یکی از بچه ها را دنبال حسین فرستاد و از او تشکر کرد. سپس یک وانت تدارک دید و مرا به همراه رمضان دهقان که یکی دیگر از نیروهای تحت امرش بود، روانه تبریز کرد. قبل از حرکت تأکید کرد که از همین جا یک تابوت با خودتان ببرید. یک تابوت خالی تهیه کردیم و عقب وانت گذاشتیم. از آنجایی که من خیلی خسته بودم و حال و حواس درستی هم نداشتم، رمضان پشت فرمان نشست و حرکت کردیم. در آخرین لحظه ها بهروز هم تصمیم گرفت با ما همراه شود. یعنی سه نفر جلو وانت نشستیم و در تاریکی شب به سمت تبریز راه افتادیم. در طول مسیر، سکوت مرگباری در کابین ماشین حاکم بود. گویی فرشته مرگ در تابوت عقب ماشین همراه ما بود. وارد گردنه های معروف تنگ فنی خرم آباد شدیم. رمضان چند بار خمیازه کشید و گفت خوابم میاد، نمی توانم رانندگی کنم. حق هم داشت. چون چهار، پنج ساعت پشت فرمان نشسته بود. بهروز هم که خیلی به رانندگی توی جاده آشنایی نداشت. با همه خستگی مجبور شدم بقیه مسیر را خودم پشت فرمان بنشینم. رمضان نگاهی به تابوت پشت وانت انداخت و گفت: من می روم عقب وانت یک چرتی بزنم. بعد یک پتو برداشت و رفت کف تابوت دراز کشید و خوابید. با دقت وانت را در گردنه های پر پیچ و خم تنگ فنی که پر از تریلی و کامیون های بزرگ بود هدایت کردم. خسته و خواب آلود نگاهی به بهروز که در کنارم به خواب رفته بود انداختم و خمیازهای کشیدم. نور ماشین هایی که از روبه رو می آمد آزارم میداد. حرکت بسیار کند و آهسته صورت می گرفت. بعضی از راننده های حرفه ای تریلیها، جاده را که خالی می دیدند با دل و جرئت سبقت می گرفتند. ماشین های سواری هم برای گریز از برخورد با آنها از جاده خارج می شدند و در شانه جاده می افتادند. یک تریلی آمد و چسبید پشت سرم و دستش را گذاشت روی بوق. صدای وحشتناکی در کوه و کمر پیچید. صدای انكر الاصوات برق تریلی رمضان را وحشت زده از خواب پراند و در تابوت نیم خیز نشاند. راننده تریلی که قصد سبقت گرفتن و گذشتن از ما را داشت با دیدن جنازه ای که به یکباره زنده شد، دستپاچه بار دیگر بوق را این بار از وحشت جنازه به صدا در آورد. همه فضای گردنه را صدای بوق تریلی پر کرد. خواب از سرم پرید. از آینه عقب دست تکان دادن های راننده را دیدم. ماشین را به شانه جاده کشاندم. سپس با دست چپ اشاره دادم که عبور کند. اما همچنان صدای بوق در فضا طنین انداز بود. بهروز هم که از خواب پریده بود، به عقب نگاه کرد و شروع به بد و بیراه گفتن به راننده کرد. من هم که نمیدانستم راننده چرا سبقت نمی گیرد با عصبانیت اشاره دادم و گفتم: آخه چه مرگته.. بیا برو دیگه. بالاخره از ما سبقت گرفت اما کمی جلوتر در یک فضای نیمه باز توقف کرد. سراسیمه از تریلی پایین پرید و به سمت ما دوید. من با دیدن او توقف کردم.راننده با وحشت گفت:حاجی جان، مرده تون زنده شد! به خدا راست میگم، خودم دیدم من که می دانستم باز هم این رمان که به شوخ طبعی در بین بچه ها معروف بود کار دست ما داده، خندیدم. راننده که فکر میکرد حرفش را باور نکردیم گفت: باور کند راست می گم. بعد با اشاره به رمضان که از توی تابوت بیر
. 👇کانال عمومی👇 (تقویم همسران) ✴️ پنجشنبه 👈11 فروردین / حمل 1401 👈 28 شعبان 1443 👈31 مارس 2022 @taghvimehamsaran 🕋 مناسبت های دینی و اسلامی . 🔘 در ماه شعبان سال " 45 ه " حفصه دختر عمر و همسر پیامبر صلی الله علیه و اله از دنیا رفت و مروان بن حکم بر جنازه اش نماز خواند. 🎇 امور دینی و اسلامی . ❇️ روز خوش یمن و خوبی برای امور زیر است: ✅ تهیه ضروریات زندگی. ✅ خرید رفتن. ✅ به فروش رساندن اجناس. ✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅ و خواستگاری و عقد و ازدواج خوب است. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود . 👶 زایمان خوب و نوزادش زیبا و خوشرو و روزی دار خواهد شد.ان شاءالله. 💠به کانال ما در موضوع حرز امام جواد علیه السلام و سایر ادعیه سری بزنید👇 @Herz_adiye_hamrah 🚘 مسافرت : سفر همراه صدقه باشد. 👩‍❤️‍👩 مباشرت و مجامعت : 👩‍❤️‍👩 امروز : مباشرت امروز هنگام زوال ظهر و فرزند حاصل عاقل و سیاستمدار و آقا و بزرگوار خواهد شد.ان شاءالله 🔭احکام نجوم . 🌗 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است : ✳️ دعوت گرفتن از افراد. ✳️ آغاز امور آموزشی و تعلیم. ✳️ از شیر گرفتن کودک. ✳️ بذرافشانی و کاشت. ✳️ و افتتاح کار و شغل نیک است. ✳️ برای دریافت تقویم نجومی هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو و به ما بپیوندید . 💑 امشب : امشب (شبِ جمعه ) ،ممکن است فرزند کمک حال ظالمان شود و هلاکت گروهی به دست او صورت پذیرد. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، خوب نیست. 💉💉حجامت فصد خون دادن . یا و فصد باعث قوت دل می شود. 🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 29 سوره مبارکه "عنکبوت " است. قال رب انصرنی علی القوم المفسدین... و مفهوم آن این است که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی که اگر با آنها جنگ و ستیز کند پیروز شود و همه احوالات او شاید نیک گردد.ان شاءالله و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید . @taghvimehamsaran 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد . ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن: 09032516300 025 377 47 297 0912 353 2816 📛📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک نقل مطلب ممنوع و حرام است 📛📛📛📛📛📛📛 مطلب تخصصی و مفید تقویم نجومی اسلامی را هر شب اینجا دریافت کنید 👇عضو شو👇 لینک کانال اصلی ما در تلگرام👇👇 @taghvimehamsaran لینگ کانال در ایتا و سروش و تلگرام 👇 @taghvimehamsaran ارتباط با ادمین👇👇 @tl_09123532816 https://t.me/Taghvimehamsaran
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
📣 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم دائم الوضوء باشیم(ثواب شب زنده داری) *سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق (ع)، هرکس سوره تکاثر را قبل از خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد. و همینطور هدیه پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) در روز تولدش در هنگام خواب این بود که حضرت فاطمه (س) فرمودند این* *بهترین هدیه تمام عمرم بود.* 🌻🍃 *بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم* *أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ.* *كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ. ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ.* *ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ* 🌻🍃 🦋اعمال قبل ازخواب↓ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ⚜حضرت رسول اڪرم صل الله علیہ فرمودند ڪہ‌هرشب پیش ازخواب↓ ۱:قرآنو ختم ڪنیدباخوندن۳بارسوره توحید💫 ۲:پیامبرانو شفیع خودتون ڪنیدبافرستادن۱بارصلوات↓ اَللهُمَ صَّلِ عَلےِمُحَمَدوآلِ مُحَمَدوعَجِل فَرَجَهُم اَللهُمَ صَلِ عَلےٰجَمیعِ الاَنبیاءوَالمُرسَلین ۳:مومنین رو ازخودتون راضےنگہ داریدباذڪر↓ اَللهُمَ اغْفِرلِلمومنین وَالمومِنات ۴:یہ حج و سہ عمره بہ جابیاریدباگفتن↓ سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُالله وَلااِلهَ اِله الله وَاللهُ اَڪبر ۵:خوندن هزاررڪعت نمازبا۳بارگفتن ذڪر↓ یَفعَلُ اللهُ مایَشاءُبِقُدرَتِہ وَیَحڪُمُ مایُریدُبِعِزَتِہ... 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 «استغفرالله الذی لااله الاهو من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه» الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ✨ ‌‌🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💚حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:💚 🔆 هركس چهل صبح(پیوسته) (دعای) عهد را بخواند: 1️⃣از یاوران قائم ما باشد 2️⃣و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند 3️⃣و در خدمت آن حضرت باشد 4️⃣و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید 5️⃣ و هزار گناه از او محو كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد را بخوانی،مقدراتت عوض میشود...🍃
❣ کنزُ الفقرایی و همانند نداری تو رحمت موصوله احسان خدایی ❤️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج❤️ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🌺🌺🌺
امیرالمؤمنین علیه السلام: 💠 ارضَ مِنَ الرِّزقِ بِما قُسِمَ لَكَ تَعِش غَنِيّا ❇️ به روزى‌اى كه قسمتت گشته راضى باش تا توانگرانه زندگى كنى 📚 غررالحكم حدیث ۲۳۳۲ 🌹🌹🌹
ولایت ، توتیای چشم
*شهید علی ذاکری* نقل از شیخ حسین انصاریان شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر… بنده منزل این شهید رفته ام و حکایت را از نزدیک دیده ام و اول این ماجرا را شیخ حسین انصاریان بالای منبر گفتند و من حساس شدم و این موضوع را دنبال کردم. دو تا خواهر دارد که بد حجاب اند و بد حیا اند و دوست پسر دارند و رفت و آمد دارند و گناهان دیگر … این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند ، خواهران گوش نمی کنند. این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده . شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید: علی اقا، پاشو بیا دانشگاه امام حسین که اینجا دانشجو می پذیرد. آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (ع) تهران تاسیس نشده بود. می رود که خوابش را تعبیر کند ، پیش‌نماز مسجد محله او می گوید :دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل، ایشان با هزار خواهش و التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود موضوعات قابل توجهی می نویسد: آن قدر وصیت نامه دو صفحه ای این شهید را خوانده ام که آن را حفظ شده ام . این شهید در این وصیت نامه می نویسد : ریاست محترم دبیرستان ، معلم عزیزم ، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم. چراکه می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند . شما را انتخاب می کنند چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند. از شما تقاضا دارم ، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در بهشت زهرا تهران ، بروید پدر و مادر من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید ، این مقدار انسانیت در انها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و به بهشت زهرا خواهند امد. جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید ، تلقین قبر را که خواندید ، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر ، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من گناه باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با خمینی است و آنچه خواهران من عمل می کنند ، گناه است و ذلالت است و بد بختی .. رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم ؟ نکند ایشان شهید شود ؟ اگر جنازه اش را اوردند چه ؟ اگرلبخند نزد ؟ اگر زنده نشد ؟ و… ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید ؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد؟ با خود گفتیم : هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم ، چرا که خود شهید از ماخواسته است. به محض اینکه تلقین رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند دیدیم که شهید سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد.. لبخند این شهید خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهرترین پزشکان کشور قرار دارند و خواهران وی از بهترین خواهران تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و… حجاب در زمان ما پشتوانه ای مبارک به نام خون شهدا هم دارد.🌹🌹🌿❤️ 🌺🌺🌺
. 👇تقویم نجومی جمعه👇 👇👇👇کانال عمومی 👇👇👇 (تقویم همسران) ✴️ جمعه 👈 12 فروردین /حمل 1401 👈 29 شعبان 1443👈 اول آوریل 2022 @taghvimehamsaran 🏛مناسبت های دینی و اسلامی. 🇮🇷 روز جمهوری اسلامی. 🎇 امور دینی و اسلامی. ❇️ روز بسیار مبارکی است و برای امور زیر خوب است: ✅ جابجایی و نقل و انتقال. ✅ خرید حیوان و چهارپایان. ✅ مهاجرت به شهرهای دیگر. ✅ دیدار با دوستان و اقوام. ✅ و افتتاح خیریه ها خوب است. 💠کانال ما را در موضوع حرز و ادعیه همراه حرز دستنویس با قیمت مناسب دنبال بفرمایید👇 @Herz_adiye_hamrah 🚘مسافرت: مسافرت همراه صدقه باشد. 👩‍❤️‍💋‍👨مباشرت و انعقاد نطفه. امشب (شب شنبه) ،امکان دارد فرزند کذاب و دروغگو باشد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی: 🌗 امروز قمر درحمل است و برای امور زیر نیک است: ✳️ ختنه کودک. ✳️ خرید لوازم و ما یحتاج. ✳️ ارسال کالاهای تجاری. ✳️ آغاز درمان و معالجات. ✳️ آغاز کار و و افتتاح شغل. ✳️ فصد و حجامت. ✳️ دیدار با روسا و بزرگان. ✳️ و شکار و صید و دام گذاری نیک است. ✳️ شما میتوانید باجستجوی کلمه" تقویم همسران"در تلگرام و ایتا به ما بپیوندید و تقویم هر روز را دریافت نمایید. 📛 ولی امور زراعی و کشاورزی. 📛 و آغاز بنایی و خشت بنانهادن خوب نیست. 🔲 این مطالب تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است اختیارات بیشتر را در تقویم بخوانید. @taghvimehamsaran 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سر و صورت) ،باعث گوشه گیری و انزوا می شود. @taghvimehamsaran 💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.... یا ، زالو انداختن باعث نجات از بیماری می شود. (حجامت هنگام ظهر جمعه مکروه است). ✂️ ناخن گرفتن جمعه برای ، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.. ✴️️ وقت استخاره در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " شنبه " دیده شود طبق ایه ی 30 سوره مبارکه " روم" است. فاقم وجهک للدین حنیفافطرت الله ..... و از معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده کاری پیش آید و عده ای می خواهند او را منصرف کنند و او سخن آنان رو گوش نکند و همین درست است . و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. کتاب تقویم همسران صفحه 115 ❇️️ ذکر روز جمعه اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن 09032516300 025 377 47 297 0912 353 28 16 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما همراه با‌ لینک ارسال کنید. 📛📛📛📛📛📛📛📛 مطلب با حذف لینک ممنوع و حرام است 📛📛📛📛📛📛📛📛 مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇 لینک کانال در ایتا و سروش و تلگرام 👇 @taghvimehamsaran ارتباط با ادمین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی:👇👇 @tl_09123532816 https://t.me/Taghvimehamsaran‌
(خاطرات رضا پورعطا) 🔹قسمت : 41 چقدر آسمان و ستاره هایش زیبا بود. همان طوری که رو به آسمان در تابوت دراز کشیده بودم به آقام و خاطراتش فکر کردم. معمولا در ترددی که بین امیدیه، اهواز و جبهه داشتم، سری به مغازه ای در خیابان سیروس اهواز میزدم و وسایل خرد و ریز کفاشی را برای آقام تهیه می کردم. از جمله اقلامی که خیلی مورد استفاده آقام بود، یک نوع میخ ریزی بود که برای قالب زدن ته کفشها استفاده می کرد. فقط این مغازه در خیابان سیروس اهواز که به سید معروف بود از این میخها داشت. عملیات والفجر 8 در پیش بود. قبل از حرکت برای خداحافظی رفتم بازار. از زبان مردم شنیده بود که قرار است عملیات شود. آن روز هم سفت و سخت مشغول تعمیر کفش بود. گاه و بیگاه نگاهی به تردد ماشین ها می کرد. رد نگاهش با همه روزها فرق می کرد. یک انتظار غریبی در نگاهش بود مثل همیشه خوشحال نبود. یک جورهایی با خودش درگیر بود. کلافگی در حرکاتش به خوبی دیده می شد. وقتی لندکروز را دید لحظه ای به ماشین خیره ماند. پیاده شدم و گفتم: آقاجان آمدم خداحافظی کنم.... بدون اینکه جوابم را بدهد، گفت: حالا که داری میری اهواز، برو پیش سید دو جعبه میخ برام بگیر بیار. گفتم چشم آقا.... حتما این کار رو میکنم..... اما اومدم خداحافظی کنم. خودش را مشغول یکی از کفش ها کرد و گفت: کاری که بهت گفتم انجام بده. تعجب کردم که چرا این قدر بی تفاوت و سرد با من برخورد می کند. سرم را پایین انداختم و سوار لندکروز شدم اما قبل از حرکت برای آخرین بار او را برانداز کردم. تصور اینکه ممکن است دیگر همدیگر را نبینیم آزارم می داد. در طول مسیر به رفتار عجیب پدرم فکر کردم. سابقه نداشت از دیدن من خوشحال نشود. نه تنها مرا خیلی دوست داشت، بلکه ما عاشق همدیگر بودیم. حدس و گمان همه فکر و اندیشه ام را گرفته بود. شاید هم راضی نبود من به جبهه بروم. پس چرا حرفی نزد؟ آیا واقعا خرید میخ ها از شهادت پسرش مهم تر بود. آن روزها توی امیدیه بازار شهادت داغ بود. هر لحظه پدر و مادرها منتظر خبر شهادت عزیزانشان بودند. معمولا بعد از هر عملیاتی که نیروها به خانه باز می گشتند تا مدت ها بازماندگان از خانواده شهدا خجالت می کشیدند. آنقدر خجالت می کشیدند که معمولا چندین روز بیرون نمی آمدند. مارش عملیات که از رادیو به صدا در می آمد و فضای شهر را پر می کرد، قلبها آرام و قرار نداشت. همه نگاه ها به دروازه شهر دوخته می شد که اولین قهرمان چه کسی است که افتخار را وارد شهر خواهد کرد. اما چرا پدرم لحنله آخر هم فریاد کشید... پسر جان حواست باشه که چی بهت گفتم... میخ ها رو به من برسون! از پنجره لندکروز سرم را بیرون آوردم و با لبخند گفتم: دستت درد نکنه آقا جون، حالا دیگه میخ از پسرت مهم تر شده! بدون اینکه تغییری در چهره اش ببینم گفت: عجله کن بابا کفشها رو دستم موندن. بعد همان طوری که روی کرسی اش نشسته بود، خودش را مشغول تعمیر کفشها کرد. همه مسیر امیدیه تا اهواز به او و خوبی ها و زحمتهایش فکر کردم. اما به محض ورود به اهواز و دیدن شور و شوق عملیات و تب و تاب بچه ها سفارش اکید پدرم از یادم رفت. خودم را به گروهان ذوالفقار رساندم و وارد عملیات شدم. از رودخانه اروند عبور کردیم و وارد شهر فاو شدیم. 👈ادامه دارد ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺
1_1270395015.mp3
3.55M
ماه خدا آمد، دلم با خدا شد حیّ علی التوبة در توبه وا شد الهی رحمی کن خسته و زارم به این سفره من خیلی بدهکارم باز من و بار گناه، نجاتم بده خسته شدم از اشتباه، نجاتم بده دارم به سر عمری امید رهایی باید در این شب ها شوم کربلایی ندارم درد و غم تا حسین دارم به روی لب ذکر یا حسین دارم دست به دامان توام حسین یا حسین بی سر و سامان توام حسین یا حسین ‏ علیه السلام ‏ 🌹🌹🌹
جای شهید توسلے خالی که 😔 همیشه میگفت: پیروی از اهل بیت فقط با پوشیدن لباس عزا و گریه نیست، بلکه در رفتار هم باید محب بود💔 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهیدعلیرضا توسلی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙شب جمعه وشب زیارتی حضرت اباعبدالله..🌹 سلام آقا...بسه دوری از حرم بذار بیام آقا شب و روزمو توی فکر کربلام آقا... حسین جانم... 🔆مرحوم دولابی ره: هرگاه یاد امام حسین علیه السلام افتادید شک نکنید که آن حضرت نیز به یاد شماست...🌹
🔵دیدار ‌و گفتگوی شیخ علی بغدادی با آقا امام زمان (عج) 📝قسمت اول ✳️حاج علي بغدادي نقل كرده است كه: هشتاد تومان سهم امام به گردنم بود و لذا به نجف اشرف رفتم و آن ها را به صاحبانشان دادم و تنها بيست تومان ديگر به گردنم باقي بود، كه قصد داشتم وقتي به بغداد برگشتم به «شيخ محمدحسن كاظميني آل يس» بدهم. ✨در روز پنجشنبه‏ اي بود كه به كاظمين به زيارت حضرت موسي بن جعفر و حضرت امام محمدتقي عليهماالسلام رفتم و خدمت جناب «شيخ محمدحسن كاظميني آل يس» رسيدم و مقداري از آن بيست تومان را دادم و بقيه را وعده كردم كه بعد از فروش اجناس به تدريج هنگامي كه به من حواله كردند، بدهم. 🔰و بعد همان روز پنجشنبه عصر به قصد بغداد حركت كردم، وقتي يك سوم راه را رفتم 🌷سيد بزرگواري را ديدم، كه از طرف بغداد رو به من مي‏ آيد. چون نزديك شد، سلام كرد و دست‏هاي خود را براي مصافحه و معانقه با من گشود و فرمود: «اهلاً و سهلاً» 💠و مرا در بغل گرفت و معانقه كرديم و هر دو يكديگر را بوسيديم. 💚بر سر عمامه سبز روشني داشت و بر رخسار مباركش خال سياه بزرگي بود. ايستاد و فرمود: «حاج علي! به كجا مي‏روي؟» 💠گفتم: كاظمين(عليهما‌السلام) را زيارت كردم و به بغداد برمي‏گردم. 💚فرمود: امشب شب جمعه است، برگرد.» 💠گفتم: يا سيدي! متمكن نيستم. 💚فرمود: «هستي! برگرد تا شهادت دهم براي تو كه از مواليان (دوستان) جد من اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) و از مواليان مايي و شيخ شهادت دهد، زيرا كه خداي تعالي امر فرموده كه دو شاهد بگيريد.» ⚡️اين مطلب اشاره ‏اي بود، به آنچه من در دل نيت كرده بودم، كه وقتي جناب شيخ را ديدم، از او تقاضا كنم كه چيزي بنويسد و در آن شهادت دهد كه من از دوستان و مواليان اهل بيتم و آن را در كفن خود بگذارم. 💠گفتم: تو چه مي‏داني و چگونه شهادت مي‏دهي؟! 🌹فرمود: «كسي كه حق او را به او مي‏رسانند، چگونه آن رساننده را نمي‏شناسد؟» 💠گفتم: چه حقي؟ 🌹 فرمود: «آنچه به وكلاي من رساندي!» 💠گفتم: وكلاي شما كيست؟ 🌹فرمود: «شيخ محمدحسن!» 💠گفتم: او وكيل شما است؟! 🌹فرمود: «وكيل من است.» ❓اينجا در خاطرم خطور كرد كه اين سيد جليل كه مرا به اسم صدا زد با آن كه مرا نمي‏شناخت كيست؟ به خودم جواب دادم، شايد او مرا مي‏شناسد و من او را فراموش كرده ‏ام! ✅باز با خودم گفتم: حتماً اين سيد از سهم سادات از من چيزي مي‏خواهد و خوش داشتم از سهم امام(عليه‌السلام) به او چيزي بدهم. 💠لذا به او گفتم: از حق شما پولي نزد من بود كه به آقاي شيخ محمدحسن مراجعه كردم و بايد با اجازه او چيزي به ديگران بدهم. 🌹او به روي من تبسمي كرد و فرمود: «بله بعضي از حقوق ما را به وكلاي ما در نجف رساندي.» 💠گفتم: آنچه را داده ‏ام قبول است؟ 🌹فرمود: «بله» ⁉️من با خودم گفتم: اين سيد كيست كه علماء را وكيل خود مي‏داند و تعجب كردم! 🌹سپس به من فرمود: «برگرد و جدم را زيارت كن.» ♻️من برگشتم او دست چپ مرا در دست راست خود نگه داشته بود و با هم قدم زنان به طرف كاظمين مي‏رفتيم. ☘چون به راه افتاديم ديدم در طرف راست ما نهر آب صاف سفيدي جاري است و درختان مركبات ليمو و نارنج و انار و انگور و غير آن همه با ميوه، آن هم در وقتي كه موسم آنها نبود بر سر ما سايه انداخته‏ اند. 🍃گفتم: اين نهر و اين درخت‏ها چيست؟ فرمود: «هر كس از دوستان كه جد ما را زيارت كند و زيارت كند ما را، اينها با او هست.» گفتم: سؤالي دارم. 🌹فرمود: «بپرس!» ✍ادامه دارد... 💚💚💚
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🔴تشرف شیخ علی بغدادی خدمت آقا امام زمان(عج) 📝قسمت دوم ✳️گفتم: مرحوم شيخ عبدالرزاق، مدرس بود. روزي نزد او رفتم شنيدم مي‏گفت: كسي كه در تمام عمر خود روزها روزه بگيرد و شب‌ها را به عبادت مشغول باشد و چهل حج و چهل عمره بجا آورد و در ميان صفا و مروه بميرد ولی از دوستان حضرت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) نباشد، براي او فائده ‏اي ندارد! 🌹فرمود: «آري والله‏ براي او چيزي نيست.» ✳️سپس از احوال يكي از خويشاوندان خود سؤال كردم و گفتم: آيا او از دوستان حضرت علي (عليه‌السلام) هست؟ 🌹فرمود: «آري! او و هر كه متعلق است به تو.» ✳️گفتم: اي آقاي من سؤالي دارم 🌹 فرمود: «بپرس!» ✳️گفتم: روضه خوان‏هاي امام حسين(عليه‌السلام) مي‏خوانند: كه سليمان اعمش از شخصي سؤال كرد، كه زيارت سيدالشهدا(عليه‌السلام) چطور است او در جواب گفت: بدعت است، 💠شب آن شخص در خواب ديد كه هودجي(مركبي) در ميان زمين و آسمان است، سؤال كرد كه در ميان اين هودج كيست؟ 🌸گفتند: حضرت فاطمه زهرا و خديجه كبري(عليهما‌السلام) هستند. گفت: كجا مي‏روند؟ گفتند: چون امشب شب جمعه است، به زيارت امام حسين(عليه‌السلام) مي‏روند و ديد رقعه‌هايي را از هودج مي‏ريزند كه در آنها نوشته شده: «امان من النار لزوار الحسين(عليه‌السلام) في ليلة الجمعة امان من النار يوم القيامة»؛ (امان‌نامه ‏اي است از آتش براي زوار سيدالشهدا (عليه‌السلام) در شب جمعه و امان از آتش روز قيامت). ✳️آيا اين حديث صحيح است؟ 🌹فرمود: «بله راست است.» ✳️گفتم: اي آقاي من صحيح است كه مي‏گويند: كسي كه امام حسين(عليه‌السلام) را در شب جمعه زيارت كند، براي او امان است؟ 🌹فرمود: «آري والله‏». و اشك از چشمان مباركش جاري شد و گريه كرد. ✳️گفتم: اي آقاي من سؤال دارم. 🌹فرمود: «بپرس!» ✳️گفتم: در سال 1269 به زيارت حضرت علي بن موسي الرضا(عليه‌السلام) رفتم، در قريه درود (نيشابور) عربي از عرب‏هاي شروقيه، كه از باديه‌نشينان طرف شرقي نجف اشرف‌اند را ملاقات كردم و او را مهمان نمودم از او پرسيدم: ولايت حضرت علي بن موسي الرضا(عليه‌السلام) چگونه است؟ ✳️گفت: بهشت است، تا امروز پانزده روز است كه من از مال مولايم حضرت علي بن موسي الرضا(عليه‌السلام) مي‏خورم نكير و منكر چه حق دارند در قبر نزد من بيايند و حال آن كه گوشت و خون من از طعام آن حضرت روئيده شده. آيا صحيح است؟ ❓ آيا علي بن موسي الرضا(عليه‌السلام) مي‏آيد و او را از دست منكر و نكير نجات مي‏دهد؟ 🌹فرمود: «آري والله‏! جد من ضامن است.» ✳️گفتم: آقاي من سؤال كوچكي دارم. 🌹فرمود: «بپرس!» ✳️گفتم: زيارت من از حضرت رضا(عليه‌السلام) قبول است؟ 🌹 فرمود: «ان شاءالله‏ قبول است.» ✳️گفتم: آقاي من سؤالي دارم. 🌹 فرمود: «بپرس!» ✳️گفتم: زيارت حاج احمد بزازباشي قبول است يا نه؟ (او با من در راه مشهد رفيق و شريك در مخارج بود) 🌹فرمود: «زيارت عبد صالح قبول است.» ✳️ گفتم: آقاي من سؤالي دارم. 🌹فرمود: «بسم ‏الله‏» ✳️گفتم: فلان كس اهل بغداد كه همسفر ما بود زيارتش قبول است؟ جوابي نداد. ✳️گفتم: آقاي من سؤالي دارم. 🌹 فرمود: «بسم ‏الله‏» ✳️گفتم: آقاي من اين كلمه را شنيديد؟ يا نه! زيارتش قبول است؟ 🌹باز هم جوابي ندادند. (اين شخص با چند نفر ديگر از پولدارهاي بغداد بود و دائماً در راه به لهو و لعب مشغول بود و مادرش را هم كشته بود). 💠در اين موقع به جايي رسيديم، كه جاده پهن بود و دو طرفش باغات بود و شهر كاظمين در مقابل قرار گرفته بود و قسمتي از آن جاده متعلق به بعضي از ايتام سادات بود، 🔴كه حكومت به زور از آنها گرفته بود و به جاده اضافه نموده بود و معمولاً اهل تقوا كه از آن اطلاع داشتند، از آن راه عبور نمي‏كردند ‼️ ولي ديدم آن آقا از روي آن قسمت از زمين عبور مي‏كند! ✳️گفتم: اي آقاي من! اين زمين مال بعضي از ايتام سادات است تصرف در آن جايز نيست! 🌹فرمود: «اين مكان مال جد ما، اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) و ذريه او و اولاد ماست. براي ما تصرف در آن حلال است... ✍ادامه دارد... 💚💚💚
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
📣 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم دائم الوضوء باشیم(ثواب شب زنده داری) *سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق (ع)، هرکس سوره تکاثر را قبل از خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد. و همینطور هدیه پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) در روز تولدش در هنگام خواب این بود که حضرت فاطمه (س) فرمودند این* *بهترین هدیه تمام عمرم بود.* 🌻🍃 *بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم* *أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ.* *كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ. ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ.* *ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ* 🌻🍃 🦋اعمال قبل ازخواب↓ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ⚜حضرت رسول اڪرم صل الله علیہ فرمودند ڪہ‌هرشب پیش ازخواب↓ ۱:قرآنو ختم ڪنیدباخوندن۳بارسوره توحید💫 ۲:پیامبرانو شفیع خودتون ڪنیدبافرستادن۱بارصلوات↓ اَللهُمَ صَّلِ عَلےِمُحَمَدوآلِ مُحَمَدوعَجِل فَرَجَهُم اَللهُمَ صَلِ عَلےٰجَمیعِ الاَنبیاءوَالمُرسَلین ۳:مومنین رو ازخودتون راضےنگہ داریدباذڪر↓ اَللهُمَ اغْفِرلِلمومنین وَالمومِنات ۴:یہ حج و سہ عمره بہ جابیاریدباگفتن↓ سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُالله وَلااِلهَ اِله الله وَاللهُ اَڪبر ۵:خوندن هزاررڪعت نمازبا۳بارگفتن ذڪر↓ یَفعَلُ اللهُ مایَشاءُبِقُدرَتِہ وَیَحڪُمُ مایُریدُبِعِزَتِہ... 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 «استغفرالله الذی لااله الاهو من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه» الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ✨ ‌‌🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💚حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:💚 🔆 هركس چهل صبح(پیوسته) (دعای) عهد را بخواند: 1️⃣از یاوران قائم ما باشد 2️⃣و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند 3️⃣و در خدمت آن حضرت باشد 4️⃣و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید 5️⃣ و هزار گناه از او محو كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد را بخوانی،مقدراتت عوض میشود...🍃