eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
230 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
_زیر_باران(خاطرات سردار علی ناصری ) قلم سید قاسم یا حسینی ☘قسمت: 39 ظهر بود، همگی قدر برنج را توی نانی پیچیده بودند و سر پایی ساندویچ برنج می خورند. پس از فرود به خلبان گفتم: راستش را بخواهید، همه آن نیروهای زرهی، دشمن بودند؛ اما من اگر حقیقت را به شما می گفتم، برمی گشتید؛ وگرنه من منطقه را مثل کف دستم می شناسم. خلبان هم از توهینی که به من کرده بود، عذرخواهی کرد. جلسه ای تشکیل شد و من همه دیده هایم را باز گفتم. دوستان خیلی متأثر شدند. شمخانی گفت: پس ما برایشان نیروی کمکی بفرستیم. دو گردان به روطه می فرستیم. صیاد شیرازی با خونسردی گفت: آقای شمخانی، برای چی می خواهید به آنجا نیرو بفرستید؟ دشمن با زرهی و نفربر دارد جلو می آید. در روطه الان یک یا دو گردان نیرو دارید؛ می خواهید دو گردان دیگر ببرید آنجا که چی؟ اولا که زمین آنجا گنجایش آن همه نیرو را ندارد. دوم اینکه شما دیگر نمی توانید آنجا بیش از این مقاومت کنید. در شرق دجله، نیروهای پیاده شما تا کی می توانند در مقابل زرهی دشمن مقاومت کنند؟ الان دو روز است که مقاومت کرده اند، خیلی هنر کرده اند. افزایش نیرو در آنجا حلال مشکلات نیست. راه زمینی و خشکی باید یافت تا نیروی زرهی بفرستیم. شمخانی، بر حرف خود پافشاری کرد و گفت: باید نیرو بفرستیم، ماندن من در آنجا دیگر بی فایده بود. رفتم قرارگاه خاتم و با بی سیم با محسن رضایی تماس گرفتم و آنچه را که دیده بودم، باز گفتم. محسن گفت: به رمز صحبت بکن. راستش من بلد نبودم به رمز حرف بزنم. خلاصه وضعیت آشفته نیروهایمان در روطه را به صراحت گزارش کردم. گفتم: در منطقه امین، خرچنگهای دشمن دارند نیروهای ما را درو می کنند. چی میگی؟ من با امین تماس داشتم، خبری نیست. امین مطلع نیست! همین الان من بالای سرشان بودم. 👈ادامه دارد ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🖤🖤🖤
✨ سَلام میدَهم از بامِ خانِه     سمتِ حَرم بِبخش نوکَرتان را      بضاعَتش این اَست.. تو از ‌دور سلام✋🏼 ✅انتشار مطالب بدون ذکر منبع با ذکر حداقل1⃣صلوات جهت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام جایز است✅ 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃