🌺#داستانک_زیبا
🌺✨روزی ارباب لقمان به او دستور داد در زمینش،برای او کنجد بکارد.
ولی او جو کاشت.
🌺وقت درو،ارباب گفت:چرا جو کاشتی؟؟
🌺لقمان گفت:از خدا امید داشتم که برای تو کنجد برویاند.
اربابش گفت:مگر این ممکن است؟!
🌺لقمان گفت:
✨تورا میبینم که خدای متعال را نافرمانی میکنی ودر حالی که از او امید بهشت داری!
لذا گفتم شاید این هم بشود.
🌺آنگاه اربابش گریست و او را آزاد ساخت.
دقت کنیم که در زندگی چه میکاریم
🌺#هرچه_بکاریم_همان_رابرداشت_میکنیم
🌺 سخنان استاد رائفی پور
🍃🌺🍃