شياكوه لرزيد اما انشایی نلرزيد
🔹شهید عبدالحميد انشایی ديدبان منطقه شياكوه بود. جايی كه برای آزادیاش ايثارها شده، تمام حركات دشمن را زير نظر داشت . منطقه شياكوه ارتفاعاتي در منطقه مرزی است که تسلط بر آن برای دو طرف درگير در جنگ حائز اهميت بود.
🔹عبدالحميد انشایی گرای دشمن را به توپخانه ارسال میکرد و با بیسيم موقعيت دشمن را اطلاع میداد و توپخانه نيز انجام وظيفه میکرد. در مدتی که در گيلان غرب حضور داشت دو نامه به خانواده نوشت، در هر كدام مقداری پول از حقوق سربازی خود گذاشت و سفارش كرد كه به فقرای محل بدهند.
🔹در لحظات آخر ناگهان بیسيم به صدا در میآید، بله صدای عبدالحميد است: « از قول من به امام و مادرم بگوييد شياكوه لرزيد ولي انشایی نلرزيد»، ديگر صدا قطع شد. فرمانده پشت بیسيم صدا زد: انشایی، انشایی، جواب بده ! اما ديگر صدایی نيامد.
شهید#عبدالحمید_انشایی🕊🌹
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید عبدالحمید انشایی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃