eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
238 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
🟣خاک های نرم کوشک🟣 گروهان آرپی جی زن ها انگشت سبابه ی دست راستش را به بیمارستان که رسیده بود امان نداده بود زخمش خوب شود بلافاصله برگشت منطقه، چهره اش شور و نشاط خاصی داشت. با خوشحالی می گفت: «خدا لطف کرد و دعای من مستجاب شد دیگه غیر از شهادت هیچ آرزویی ندارم.» سید کاظم حسینی جوان رشیدی بود و اسمش« دادیر قال» موردش را نمی دانم ولی می دانم از گردان اخراجش کرده بودند. یک نامه دستش داده بودند و داشت می رفت دفتر قضایی همان جا توی محوطه حاجی برونسی دیدش از طرز رفتن و حالت چهره اش فهمید باید مشکلی داشته باشد. رفت طرفش. گفت: «سلام.» ایستاد جوابش را داد، حاجی پرسید:«: چی شده جوان؟» آهسته گفت: «هیچی منو اخراج کردن دارم میرم دفتر قضایی» حاجی نه برد و نه آورد، دستش را گرفت و باهاش رفت تو دفتر قضایی نامه اش را پس داد و گفت: «آقا من این رو می خوام ببرم.» گفتند این به درد شما نمی خوره آقای برونسی گفت:«شما چکار دارین؟ من می خوام ببرمش»..... آوردش گردان ادامه دارد.... 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃