eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
239 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
🟣خاک های نرم کوشک🟣 شهردار سید کاظم حسینی: آن شب شستن ظرف ها با حاجی بود هرچند شب یک بار، این کار نوبتش می شد. یکسره این طرف و آن طرف می دوید: شناسایی ، تحویل گرفتن نیرو ،ترخیص شان؛ دائم توی خط می رفت و هزار کار و گرفتاری داشت ولی یکدفعه نشد شهرداری اش ۱ ". را بدهد به دیگری آن شب غذا که خوردیم ظرف ها را جمع کردیم حاجی شروع کرد به تمیز کردن سفره ظرف ها کنارش بود. یکی از بچه ها خواست به حساب خودش تیزبازی در بیاورد. آهسته بلند شد رو نوک پاهاش آمد پشت حاجی، با احتیاط خم شد.ظرف ها را برداشت و بی سرو صدا زد بیرون فکر کرد حاجی ندیدش، دید ولی خودش را زد به آن راه ،می دانستم جلوش را نمی گیرد بزرگوارتر از این حرف ها بود که مابین جمع بزند توذوق کسی زود سفره را جمع کرد. سریع رفت بیرون. کسی که ظرف ها را برد نشسته بود پای شیر آب، خواست شروع کند به شستن، حاجی از پشت سر ،شانه هاش را گرفت بلندش کرد. صورتش را بوسید و گفت: «تا همین جا که کمک کردی و ظرف ها رو آوردی، دستت درد نکنه بقیه اش با خودم» «حاج آقا دیگه تو حالمون نزن، حالا که آستینها رو زدیم بالا.» حاجی آستین های او را کشید .پایین گفت: «نه آقاجان شما برو ،برو دنبال کارت.» پاورقی ۱ وظیفه ای بود که بر اساس آن نظافت، گرفتن غذا و شستن ظرف ها به عهده ی یکی از بچه ها می افتاد. ادامه دارد.... 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃