#داستان_امروز
« بوی شیرین شهادت در رکاب ولایت»
قصه دیروز...
دیروز همه به یک نیت آمده بودند؛
که اگر زبانم لال قرار است اتفاقی برای مولایمان بیفتند این بار تاریخ ننویسد او فقط ۷۲ همراه داشت
خیلی ساده آمده بودند برای پیشمرگ شدن
خیلی جدی چشمها میچرخید برای پیدا کردن نشانه ای از خطر که خودشان را برسانند و سپر کنند برای حفظ جان ولی.
خیلی جدی به مامورانی که وظیفه تفتیش داشتند تاکید میکردند بهتر و دقیقتر بگردند حتی اگر معطلی در ورودی زیر آفتاب چندین ساعت شود
خیلی جدی وصیت نامه نوشته بودند و راهی شده بودند
خیلی ساده از شیوه پیشمرگ شدنشان میگفتند و میخندیدند
خیلی جدی پنج شش ساعت، نشسته بودند به انتظار این پیشمرگی
خیلی ساده لطیفه میساختند از نحوه شهادتشان و میخندیدند
خیلی جدی آمده بودند ثابت کنند این گزارهها فقط شعار نیستند:
«ای رهبر آزاده آمادهایم آماده»
«ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند»
«رهبر اگر فرمان دهد جان را فدایش میکنیم»
و...
شعور است که فریاد میشود
و من هنوز صدای بغض آلود برادران و خواهرانی که نمیتوانستند خودشان را برسانند در سرم میچرخد
که اعلام نیابت ما هم آرامشان نمیکرد
اشک آن بانوی بیماری که آرزو میکرد بتواند با ویلچر بیاید ...
این کشور حسینی خواهد ماند تا زمانی که مردمش اینگونه تشنهی بذل جان پای ولایت باشند.
و الحمدلله رب العالمین بر این بصیرت روز افزون و نعمت ولایت 🍃
✍️ #م_طالبی_دارستانی
کانال #بانوی_تمدن_ساز🔻
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3589996566C30f040f3b9