eitaa logo
طلبه تراز | علم و تحقیق📖
973 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
774 ویدیو
145 فایل
🔰 کانال علم و تحقیق با هدف تربیت پژوهشگر در تراز انقلاب، مسلط به مبانی و فنون تحقیق پایه ریزی شده و در راستای تحقق این امر فعالیت دارد . ویژه برنامه جاری کانال 👇 دوره کاربردی مقاله نویسی جلسات طرح کلی خادم کانال @MTahghigh تبادل @MTahghigh
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 | جرعه ای از کلام بزرگان 💢 سختی در راه تحصیل و فضیلت 🔹 مرحوم آخوند خراسانى، صاحب کفایه که تشنه درس استادش شیخ مرتضى انصارى بود، روزى یگانه پیراهنش را شسته بود و منتظر بود تا خشک شود. . 👈🏻 چون موقع فرا رسید و پیراهن هنوز خشک نشده بود، براى آنکه از درس استاد محروم نگردد، قباى خود را در بر کرد و مچهاى آستین را بست… 🔸 و در حالی که عبا را به دور خود پیچیده بود وارد مجلس درس شیخ شد و در گوشه اى نشست و به سخنان استاد گوش فرا داد و پس از خاتمه درس به سرعت بسوى محلّ سکونت خود شتافت زیرا نمى خواست کسى متوجه آن وضع گردد. 🔹 ظهر آن روز کسى درب حجره را کوفت. وقتى آخوند محمد کاظم در را باز کرد، شیخ مرتضى را دریافت! استاد به شاگرد خود سلام کرد و بقچه اى از زیر عباى خود بیرون آورد و آن را به دست او داد و با لحنى سرشار از محبّت گفت: 🔸 از اینکه در این وقت مزاحم شده ام معذرت مى خواهم. من مى توانستم پیراهن نویى تهیّه کنم، امّا دلم مى خواهد پیراهن خود را به شما بدهم و امیدوارم با قبول آن مرا خوشحال کنید. 🔹 شیخ آنگاه به سرعت از حجره خود دور شد، به طورى که آخوند نتوانست از لطف استاد خود سپاسگزارى کند، وقتى باز کرد دید که شیخ دو دست از پیراهن هاى خود را براى او آورده است. ✅ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab 🔰 طلبه تراز | علم و تحقیق @talabetaraz_tahghigh
📸 | جرعه ای از کلام بزرگان 💢 سختی در راه تحصیل و فضیلت 🔹 مرحوم آخوند خراسانى، صاحب کفایه که تشنه درس استادش شیخ مرتضى انصارى بود، روزى یگانه پیراهنش را شسته بود و منتظر بود تا خشک شود. . 👈🏻 چون موقع فرا رسید و پیراهن هنوز خشک نشده بود، براى آنکه از درس استاد محروم نگردد، قباى خود را در بر کرد و مچهاى آستین را بست… 🔸 و در حالی که عبا را به دور خود پیچیده بود وارد مجلس درس شیخ شد و در گوشه اى نشست و به سخنان استاد گوش فرا داد و پس از خاتمه درس به سرعت بسوى محلّ سکونت خود شتافت زیرا نمى خواست کسى متوجه آن وضع گردد. 🔹 ظهر آن روز کسى درب حجره را کوفت. وقتى آخوند محمد کاظم در را باز کرد، شیخ مرتضى را دریافت! استاد به شاگرد خود سلام کرد و بقچه اى از زیر عباى خود بیرون آورد و آن را به دست او داد و با لحنى سرشار از محبّت گفت: 🔸 از اینکه در این وقت مزاحم شده ام معذرت مى خواهم. من مى توانستم پیراهن نویى تهیّه کنم، امّا دلم مى خواهد پیراهن خود را به شما بدهم و امیدوارم با قبول آن مرا خوشحال کنید. 🔹 شیخ آنگاه به سرعت از حجره خود دور شد، به طورى که آخوند نتوانست از لطف استاد خود سپاسگزارى کند، وقتى باز کرد دید که شیخ دو دست از پیراهن هاى خود را براى او آورده است. ✅ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab 🔰 طلبه تراز | علم و تحقیق @talabetaraz_tahghigh