#ممنونم_خدا 🙏
🤚وقتی به سر انگشتهای دستام نگاه میکنم؛
- متوجه میشم که خطوط روی هر کدوم رو مخصوص به خودش آفریدی. و همه این خطوط رو هم منحصر به من!
- تو این خطوط ظریف و پیچیده رو قبل از اینکه من از شکم مادرم متولد بشم؛طراحی کردی
- شرایط روحی و روانی مادرم در زمان بارداری رو، تو طراحی این خطوط دخیل کردی.
- عجیب اینجاست که اگه به هردلیلی از سطح پوستم پاک بشن؛ بعد از مدتی تو دوباره اونا رو برمیگردونی.
- بدون شک، این خطوط تمام هویت من هستن. بخاطر همینم حتی برای دوقولوهای همسانم اینا رو یهجور تعریف نکردی.
- دارم فکر میکنم...خودت گفتی که تو قیامت، حتی میتونی خطوط سرانگشتامون رو هم دوباره مرتب کنی.
اینجوری دیگه حجت رو به من تموم کردی تا مفهموم خاص بودن آفرینشم به دست تورو کاملا درک کنم.
ممنونم ازت خدا... 🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468
#ممنونم_خدا 🙏
وقت هضم غذا؛
- تو برای اینکه انرژی لازم برای فعالیت سلولهامو فراهم کنی، مواد قندی غذا رو از روده به رگهام میفرستی،
- بعد برای تجزیه مواد قندی، انسولین لازم رو از پانکراس میگیری،
- تو با انسولین، قند موجود توی خونم رو تجزیه میکنی و برای سوخت و ساز، به سلولهای بدنم می رسونی،
- و اگه مواد قندی بیشتر از نیاز سلولهام باشن، اونا رو توی کبدم برای روز مبادا ذخیره میکنی،
- اینجوری لحظه به لحظه حواست بهم هست، تا قند خونم بالا نره و دچار بیماری دیابت نشم .
ممنونم ازت خدا... 🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468
#ممنونم_خدا 🙏
🥘 وقتی غذا میخورم ؛
- تو اون رو وارد یه عضو لوبیاییشکل به اسم معده میکنی..
- جایی که پر شده از آنزیمهای گوارشی و یه اسید قوی که میشه باهاش حتی فلز «روی» رو هم حل کرد!
- اما تو اجازه نمیدی ذرهای به بافتهای بدنم آسیب برسه ؛ چون سلولهای سطح معدهم رو با مادهای ضد اسیدی پوشش دادی و ازشون محافظت میکنی.
- برای اینکه غذام کاملاً هضم بشه ؛ در روز حداقل ۱ لیتر از این اسید رو ذرهذره میریزی توی معدهم و طی چند ساعت حرکات ماهیچهای مختلف ، غذا رو به شکل یک تکه خمیر در میاری..
✓ درسته که معدهم حرکات خیلی قوی و زیادی داره ؛ اما نه میذاری صداش رو بشنوم و نه حرکاتش رو احساس کنم تا بتونم در آرامش به کارهای روزانهم برسم.
ممنونم ازت خدا...🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468
#ممنونم_خدا 🙏
👣 وقتی روی ارتفاع راه میرم؛
- یادم میوفته که اگه پام انگشت کوچیک نداشت، چقدر حفظ تعادل برام سخت میشد.
- تو وظیفه این کوچک ترین انگشتم رو منحصر به خودش در نظر گرفتی،
- تا جایی که همه انگشتانم رو متصل بهم آفریدی اما این انگشتم رو تافته جدا بافته کردی و بهش ماهیچه ها و تاندون های جداگانه دادی..
- اینجوری با این عضو کوچولوی پاهام زمانیکه میدوم و بالا و پایین میپرم، ازم مراقبت میکنی تا تعادلم رو حفظ کنم و زمین نخورم.
ممنونم ازت خدا...🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468
#ممنونم_خدا 🙏
▪️وقتی عطری به مشامم میرسه؛
- مولکولهایی که از اون عطر، تو هوا پخش شدن رو میچسبونی به گیرندههای بویایی من.
- بعد اطلاعات ذرات عطر رو که به این گیرندههای کوچیک چسبیدن، بهوسیلۀ تعدادی از عصبهای بینیم، مستقیماً به مرکز بویاییِ مغزم میرسونی.
- اینجاست که من میتونم اون رایحه رو درک کنم، اما ماجرا به اینجا ختم نمیشه...
- از اونجایی که حس بویاییم رو اختصاصی به مرکز حافظۀ بلند مدتم، متصل کردی؛
بلافاصله تمام خاطراتی که با اون عطر از کودکی تا همین لحظه داشتم، برام زنده میشه،
- و اینجوریه که بوهای تهدیدآمیز، و یا عطرهایی که با خودشون خاطرهای از محبت دارند، برام قابل تشخیصند،
حتی اگه سالها از اونها دور بوده باشم!
مثل بوی گاز ،
یا بوی آغوش مادر 💞
ممنونم ازت خدا...🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468
#ممنونم_خدا 🙏
▪️ به ابروهام نگاه میکنم؛
- و یاد وقتایی میوفتم که تو با همین تارهای کوتاه مو اجازه نمیدی عرق وارد چشمای من بشه.
- یا وقتی که توی بارون اونارو چتر چشمای من قرار میدی تا بتونم باز نگهشون دارم و به مسیرم ادامه بدم..
- حتی جهت رویش ابروهام رو هم جوری طراحی کردی تا قطرات آب یا عرق روی اون سُر بخورند و از گوشه خارجی چشم هام روی صورتم جاری بشن.
- علاوه بر همه این ها؛ تقریبا تمام احساساتم رو میتونم با حرکت دادنشون نشون بدم و اگه اونا رو نداشتم؛ حتی خنده هام هم ترسناک و بی روح میشدن...
ممنونم ازت خدا...🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468
#ممنونم_خدا 🙏
▫️وقتی غذایی رو به سمت دهانم میبرم؛
- اولین چیزی که به استقبالش میره زبونمه که باهاش مزۀ اون غذا رو به من میفهمونی.
- تو با هزاران سلول چشایی که روی سطح زبونم پخش کردی، طعمهای مختلف رو برام قابل تشخیص میکنی،
- سلولهایی که هر چند روز یکبار، اونها رو با سلولهای جدید و تازهنفس جایگزین میکنی.
- اما فقط این نیست؛ تو برای اینکه برام سنگ تموم بذاری، گیرندههای بویایی رو نوک بینیم کار گذاشتی تا حس چشاییم رو کامل کنن.
- تو روی زبون و ورودی بینیم رو با این گیرندهها پر کردی تا بتونن طعم هر غذایی رو در لحظه به من اطلاع بدن؛
- اینجوری هم ازم در برابر غذاهای فاسد مراقبت میکنی
- و هم لذتِ خوردن غذاهای مختلف رو به من میچشونی...
ممنونم ازت خدا... 🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468
#ممنونم_خدا 🙏
وقتی حتی عمقیترین قسمت بدنم آسیب میبینه؛
- تو بلافاصله با صدها رشتۀ عصبی که در سرتاسر بدنم قرار دادی، پیامی به سمت نخاع میفرستی،
- اینبار از نخاع یه پیام درد، به مغز ارسال میکنی،
- این انتقال پیامها رو در صدم ثانیه رقم میزنی تا خیلی زود درد رو احساس کنم،
- اینجوری به من میفهمونی که صدمهای به بدنم وارد شده، و باید سراغ درمانش برم.
☜ من از اینکه جاییم درد بگیره ناراحت میشم و نق میزنم؛
√ درحالیکه اگه احساس درد نبود، من خیلی زود و بدون اینکه بفهمم، دونهدونه اعضای بدنمو از دست میدادم! ✘
💞 از اینکه این زنگ هشدار رو توی بدنم کار گذاشتی،
ممنونم ازت خدا...🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468
#ممنونم_خدا 🙏
👁 وقتی چشمام رو باز میکنم ↓
- نور محیط به سرعت وارد چشمام میشه؛
- وقتیکه نور داره از روزنۀ وسط عنبیه یا همون مردمک چشمم میاد داخل،
- اگه خیلی شدید باشه، در لحظه عضلههایی که از قبل توی بافت عنبیهم قرار دادی رو منقبض میکنی..
با اینکار فوراً مردمک چشمم رو تنگ و کوچیک میکنی تا نور خیلی کمتری وارد چشمام بشه و من اذیت نشم...
- از طرفی اگه هوا خیلی تاریک باشه، تو یه سری عضلۀ دیگه رو توی عنبیهم منقبض میکنی تا مردمکم رو باز و بازتر کنی و نور بیشتری به چشمام بیاد و من بتونم اطرافم رو ببینم.
- وقتی چشمام رو باز میکنم، نور محیط ممکنه اونقدر شدید باشه که به اعصاب چشمم آسیب بزنه، و یا فضا اونقدر تاریک باشه که نتونم حرکت کنم...
- اما این اتفاقها نمیافته، چون تو با نهایت دقت و ظرافت، میزان ورودی نور رو تنظیم میکنی و مواظبم هستی...💞
ممنونم ازت خدا...🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468
#ممنونم_خدا 🙏
▫️وقتی غذایی رو به سمت دهانم میبرم؛
- اولین چیزی که به استقبالش میره زبونمه که باهاش مزۀ اون غذا رو به من میفهمونی.
- تو با هزاران سلول چشایی که روی سطح زبونم پخش کردی، طعمهای مختلف رو برام قابل تشخیص میکنی،
- سلولهایی که هر چند روز یکبار، اونها رو با سلولهای جدید و تازهنفس جایگزین میکنی.
- اما فقط این نیست؛ تو برای اینکه برام سنگ تموم بذاری، گیرندههای بویایی رو نوک بینیم کار گذاشتی تا حس چشاییم رو کامل کنن.
- تو روی زبون و ورودی بینیم رو با این گیرندهها پر کردی تا بتونن طعم هر غذایی رو در لحظه به من اطلاع بدن؛
- اینجوری هم ازم در برابر غذاهای فاسد مراقبت میکنی
- و هم لذتِ خوردن غذاهای مختلف رو به من میچشونی...
ممنونم ازت خدا... 🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468
#ممنونم_خدا 🙏
👁 وقتی چشمام رو باز میکنم ↓
- نور محیط به سرعت وارد چشمام میشه؛
- وقتیکه نور داره از روزنۀ وسط عنبیه یا همون مردمک چشمم میاد داخل،
- اگه خیلی شدید باشه، در لحظه عضلههایی که از قبل توی بافت عنبیهم قرار دادی رو منقبض میکنی..
با اینکار فوراً مردمک چشمم رو تنگ و کوچیک میکنی تا نور خیلی کمتری وارد چشمام بشه و من اذیت نشم...
- از طرفی اگه هوا خیلی تاریک باشه، تو یه سری عضلۀ دیگه رو توی عنبیهم منقبض میکنی تا مردمکم رو باز و بازتر کنی و نور بیشتری به چشمام بیاد و من بتونم اطرافم رو ببینم.
- وقتی چشمام رو باز میکنم، نور محیط ممکنه اونقدر شدید باشه که به اعصاب چشمم آسیب بزنه، و یا فضا اونقدر تاریک باشه که نتونم حرکت کنم...
- اما این اتفاقها نمیافته، چون تو با نهایت دقت و ظرافت، میزان ورودی نور رو تنظیم میکنی و مواظبم هستی...💞
ممنونم ازت خدا...🙏
🍏🍏کانال طبیب خانواده👨👩👧👦
https://eitaa.com/joinchat/2686714199Cf64ae17468