هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم 16
🔰ارادت خاصی به 🌷شهید حاجحسین #خرازی داشت. کنارقبرشهید چند دقیقهای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت: #زهرا این قطعه #آرامگاه_من است، بعد از شهادتم🕊 مرا اینجا به خاک میسپارند.
🔰نمیدانستم در برابر حرف #ابوالفضل چه بگویم. سکوت همراه بغض😢 را تقدیم نگاهـش کردم. هـر بـار کـه به #مـامـوریت میرفت، موقع خداحافظی👋 موبایل📱، شارژر موبـایل یـا یـکی از وسـایل دمدسـتی و #ضروریاش را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگردد☺️و خداحافظی کند.
🔰اما #دفعه_آخر که میخواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت. همه وسایلش را جمع کردم💼 موقع #خداحافظی بوی عطر عجیبی😌 داشت. گفتم: #ابوالفضل چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است⁉️
گفت: «من عطر نزدهام🚫»
🔰برایم خیلی جالب بود با اینکه #عطری به خودش نزده ⚡️اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با #پدرومادرش به ترمینال رفت. مادرشان مـیگفتند: وقتی ابوالفضل سوارماشین شد🚎بوی #عطرعجیبی میداد
🔰چند مرتبه خواستم به #پسرم بگویم چه بـوی عـطر خـوبی مـیدهی امـا نشد🚫 و پدرشان هم میگفتند: آن روز ابوالفضل عطر همرزمان #شهید🌷 را میداد و بوی عطرش بوی تابوت شهدا⚰ بود.
🔰مـوقـع خـداحافظی #نگاه_آخرش به گونهای بود که احساس کردم ازمن، مهدی پسرمان وهمه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده💕 است. گفتم: #ابوالفضل چرا اینگونه خداحافظی میکنی⁉️ #نگاهت، نگاه دل کندن است
🔰شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه #شوخی کرد. گفت: چطور نگاه کنم که #تو احساس نکنی حالت #دل_کندن است؟!
امـا هیچ کـدام از ایـن رفـتارهایش پاسخگوی بغض و اشکهای من😭 نبود.
🔰وقتی میخواست از در خانه🚪 برود به من گفت: همراه من به #فرودگاه نیا❌ و #رفت. برعکس همیشه پشت سرش رانگاه نکرد. چند دقیقه⌚️ از رفتنش گذشت. منتظربودم مثل #همیشه برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند.# انتظارم به سر رسید.
🔰زنگ زدم📞 و گفتم این بار وسیلهای جا نگذاشتهای که به #بهانهاش برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت: نه #عجله_دارم، همه وسایلم را برداشتم. ۱۳روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد☎️، ابوالفضل از #سوریه بود. شروع کردم بیقراری کردن و حرف از #دلتنگی زدن.
🔰گفت: #زهـراجـان نـاراحـت نـباش، احـتمال بسیار زیاد شرایطی پیش میآید که ما را دوشنبه🗓 برمیگردانند. شاید تاآنروز #نتوانم با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم،یا #حرف_نگفتهای هست برایم بزن😢
🔰تـرس هـمه وجودم را گرفت😰 حرف
هایش بوی #حلالیت و خداحافظی👋 میداد. دوشنبه۲۴آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، #برگشت؛ معراج شهدای تهران🌷، سهشنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنارقبر #شهیدخرازی آرام گرفت.
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
#راوی_همسر_شهید
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
♡ وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ
(نحل/١٦)
و نشــــانہ هایے
براي هدایــــت یافتــــم
مثلــــا؛
مــــثلِ چشمـــــانت !!!
#شہـــیدهـــمت❤️•°
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱ببــــخش اگـــر ڪمے دیر آمدهام😭
🌱مشــتے اســــتخوان شدنـــم😭
🌱طـــول مے ڪشید ..😔😢
۱۵۰ تا شہیــــد 🌹میشہ چنـــدتا
جگـــرِ ســـوختہے پــــدر؟😭
چند هــــزار شب بےخوابےِ مـــادر؟ 😭چـــند هـــزار آرزوی ناتــمومِ یہ جَـــوون .. ؟🌸🍃😭😭😭
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
══════°✦ ❃ ✦°══════
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
•{ #پس_زمینه ♥️🌿
#شهدایی🌸}😭😭😭
🍃🌹🍃🌹
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
1_76049178.attheme
122.6K
• #تم_شهدایی 📲😭
• #تم
تـــم ایتاتونو شہدایے ڪنین اگہ دوست داشتین😊🌹
تم من ڪہ اینہ حال و هواے شہـــدا
داره ایتا😍❤️💔😭😭
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
•{ #پس_زمینه ♥️🌿
#پسرونه🌸}
🍃🌹🍃🌹
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
... و ڪاش آن روزگاران گم نمے شد😭
هواے خوب باران گم نمے شد💔😔
صفاے جبہه ها مے ماند اےڪاش😭😢
صداے پاے یاران گم نمےشد😔
دوران #دفاع_مقدس
#شہــــید_محمد_ابراهیم_همت🕊
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#بدرقه_تا_عرش
🌷گمنامی را از #مادرشان آموختند، اینها حقیقت های خفته در خاک هستند، ریشه هایی که روزی سر از خاک برمیآورند تا ما هم به حقیقت و حقانیت ایمان بیاوریم.
🌷قاصدک سرگردان؛ لالهی پرپر شدهی وطنم!
سفر بدون بازگشت تو پایان پذیرفت و تو در آغوش خاک وطنت آرام می گیری. اما چشم انتظاری های #مادرت تا ابد ادامه خواهد داشت و اشکهایش از زمان آخرین بدرقه تا زمان مرگش بی پایان است.
🌷تو را چون گوهری با ارزش گرامی خواهیم داشت اما بی تابی های پدرت که تو را گم کرده، دیگر هیچ وقت پایانی ندارد.
🌷تو به وطن باز گشتی و ما به پیشوازت آمدیم و در #سکوت این دیدار، تو به یادمان آوردی که چه گذشت و چرا رفتی و دشمن با ما چه کرد...
🌷باشد که فراموش نکنیم داغی که بر دل مادرت تا همیشه خواهد ماند. اشکهای او را و جوانی پرپر شده ی تو را پاس خواهیم داشت.
🌷باشد که روح ملکوتی شما یاری مان کند تا صبح پیروزی، که سحر نزدیک است.
شادی روح شهدا #صلوات🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
👆خاکریز خاطرات ۴۰
🌸راهکاری ساده از #شهیدرجایی برای دستگیری از دیگران
#بی_تفاوت_نبودن #مهربانی #کمک_به_فقرا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
👆خاکریز خاطرات ۴۰
🌸راهکاری ساده از #شهیدرجایی برای دستگیری از دیگران
#بی_تفاوت_نبودن #مهربانی #کمک_به_فقرا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
.
📝متن خاکریز خاطرات 40
✍️ راهکاری ساده از #شهیدرجایی برای دستگیری از دیگران
#متن_خاطره:
آخرِ میوهفروشهای بازار یه پیرمردِ نحیف میوه میفروخت. بساطِ کوچک و میوههای لکدارش معلوم بود که خریداری نداره. اما پیرمرد یه مشتری ثابت داشت بنامِ شهید رجایی... آقای رجایی می گفت: میوه هاش برکت خدا هستن ، خوردنش لطفی داره که نگو و نپرس. به دوستاش هم میگفت: این پیرمرد چند سر عائله داره ، از او خرید کنین...
🌷خاطره ای از زندگی رئیس جمهور شهید دکتر محمدعلی رجائی
📚منبع: کتاب « خدا که هست » نوشته ی مجید تولایی
#بی_تفاوت_نبودن #مهربانی #کمک_به_فقرا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم 17
🌸🍃| شخصیت #متفاوت و خاصی داشت
گاهی حاج قاسم برای بازدید به #منطقه می آمد👌
می گفتیم : مرتضی تو هم #برو یک عکس با سردار بگیر!📸
می گفت : #حالا وقت برای عکس گرفتن زیاد #است ✋
قصد ظاهر #سازی نداشت
واقعا به این کارها علاقه ای نداشت ...‼️
#حتی وقتی فرماندهان دیگر برای بررسی منطقه می امدند
به دلایل مختلف به #قسمت های دیگر شهر می رفت🙁
می گفتیم : تو به منطقه #تسلط داری
بهتر است بمانی و راهنمایی کنی🔝
می گفت : #دوستان عراقی هستند...آن ها بهتر از من منطقه را می شناسند✌️
#هیچ_وقت این روحیاتش را #درک نکردیم😞‼️ |🌸🍃
#شهید_مرتضی_حسین_پور
🕊|🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f