امشب که به نیمه برسه یتیم های کوفه تازه متوجه میشن اونی که هر شب براشون غذا میآورد امیرالمومنینه! ..
فردا که پزشک معالج برای حضرت شیر تجویز میکنه، هر کدومشون کاسه شیر دست میگیرن و به سمت خانه امیرالمومنین راهی میشن ..
ولی همین یتیم های کوفه بیست و یک سال بعد راهی گودال میشن تا قربةً الی اللّه زخمی بر تن مجروح فرزند علی وارد کنند ..
میگه که؛
آن یتیمانی که با شیر علی سیر شدند
ته گودال رسیدند همگی شیر شدند💔
لاالهالاالله ..
بسیار کلنجار رفت با مرغابی ها ؛
و بعد میخِ در . .
هر کدام میپرسیدند چرا؟!
آرام میگفت : دلتنگ فاطمه م . .
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
روحی لك الفداء ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی امام ِ من است ُ منم غلام ِ علی ..
ای اونی که امشب تقدیر یه سال ما رو مینویسی!
قربونِ دستت، اشکمون رو خیلی زیاد بنویس ..
حتی بساط چای شما لطمه میزدند
هی نعلبکی به خود زد و هی استکان شکست ..
آرامش ِ گلزارشهدا اونم شب ِ قدر ..
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
آرامش ِ گلزارشهدا اونم شب ِ قدر ..
47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالِ دلها ز دیدهها پیداست!
نهایت خوشبختی توأم با مرگم فقط شب بیست و یکمی هست که روضه ابالفضل بخونه ؛ آره آقای "دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد" امشب میخواستی پاره پاره شدنم ؛ تسلیم و نفس گیر کردهام ببینی که یهو وسط درد یتیمی وقتی داشتم التماست میکردم و محتاج شنیدن اسمت بودم حاجحمید شروع کرد از تو گفتن ؛ که حق و انصاف اینکه میونِ روضه با اسمِ تو،تویی که نفس منی بمیرم ... بمیرم که مُردن واسه تو افضل اعمال من محسوب میشه .(:
که آره خلاصه من از هرکجای دنیا شروع کنم ختم به تو میشه دلم✨
#حرفدل
#آقایابوفاضل
هدایت شده از • طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
مرغ از قفس پرید و ندا داد جبرئیل ؛
اینکه شما و وحشت دنیای بی علی ..
Mohamad Ameli _ Heydar Ghizil (128).mp3
5.9M
راحت اولدی بو دنیادن حیدر ..
بیتابیها عین رسواییست! عین دیشب که حتّی اگر ساکت، رسوا شدم ..
مرا از پشت پنجرههای روضهات شكار کردی؛ كه تو نجيبترين دارايی منی! و غریبترین و آشناترین!
راستش را بخواهید من انگار سالها بود با صاحب روضه تنها نشده بودم! نه تنها تبریز که مشهد، کربلا یا هرجایی که روضهی پدری برپا بود! قدر امسال برای من بیشتر از نوشتن و حرف زدن، پُر از تنهایی شدن بود! که شاید دو دههای بود تجربهاش برایم غیرممکن شده بود! فارغ از جایگاهی که داری، انگار رسالت دنیا همین است که به هر نحوی و با هر وسیلهای نگذارد تنها باشی و از این تنهاییِ دو نفره حراست کنی! ..
تمنا دارم برای قدرِ امسالم، دانستنِ قدر چشمهایت را مقدر فرما! و لحظهای پلک نزدنم بدون چشمهایت را ..
خیره شده بودم به چشمهایت، که آیت خدایند برای من و هی فکر میکردم به علی که بدون فاطمهاش آنقدر آرام آرام ریخت تا که همچون امروزی تمام شد ..