• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
[– من خودم را با اعتماد بہ تو رها ڪردم! لطفاً مرا نگاه دار! لطفاً مرا از خودم بگیر! لطفاً مرا بہ حسی
•°🖤
خُداے ڪوچہ گَردِ غَریبِ ڪُوفِہ رُخْصَت؟(:'
#قطرهےششم
#مراازخودمبگیر!
روبندم را مےاندازم، حُسِین [علیہالسلام] در راه ڪوفہاست!
و من . .
هنوز مرددم!
مَـــــن!
بین خودم و خداے خودم و حسین بن علے[علیہالسلام] ایستادم!
نمیدانم این اسما ڪے خودش را رها ڪرد،
شاید بعد از وقتے ڪہ ڪاسہے شیر از دستهایش جلوے دَرِ خانہے پدر ایلیا[علیہالسلام] رها شد!
اشڪ هایم را با سر آستین پاڪ میڪنم؛ روے پلہهاے ڪاهگلے مینشینم و بہ ماه نگاه میڪنم:
– عاشق اگر هستۍ . . . عاشِق!
اگر هستۍ . . .
چشمهایم را میبندم:
'– اسماء؟
ڪاسہے شیر را میگیرم و میدوم بہ طرف در:
– مادر؟شیر حال پدر را خوب میڪند؟
دوباره خوب میشود و میاید خانہمان و برایم نان مےآورد؟
صداے مادر میلرزد:
– آرے! میآید، تو دعا ڪن بیاید!
چشمهایم گاه جلوے پا را نگاه میڪند و دائم ڪاسہے شیر را.
از دخترها و پسرانے ڪہ ڪاسہ بدست ایستادهاند رد میشوم میخواهم در بزنم ڪہ در باز شد
نگاهم قفل چشمهاے زن میشود لبخندم عمیق میشود، ڪاسہے شیر را بالا گرفتم:
– براے پدر آوردهام!
مادرم میگف شیر حالش را خوب میڪـــ . . .
صداے گریہے زن بلند شد،
ڪاسہے شیر از دستم افتاد و فریادم از گلو رها شد.'
چشمهایم را باز میڪنم ماه پشت ابر میرود شاید او هم میداند سرنوشت پِسَرِ پِدَرِ عشق را . . .(:
نگاهم را بہ ماه میدوزم، من حسین [علیہالسلام] را دوست دارم!
پدر و مادرش را هم . .
خدایش را . .
– من خودم را با اعتماد بہ تو رها ڪردم!
لطفاً مرا نگاه دار!
لطفاً مرا از خودم بگیر!
لطفاً مرا بہ حسین[علیہالسلام] برسان!'
نویسنده✍🏻:
[#ریحانہحسینۍ]
پ.ن:
سلام و رزق🌿
اومدم بگم هنوز بیمارستانم، ریہهام داره آتیش میگیره و سرم روے تنم سنگینۍ میڪنہ اما نشد!
بگم دڪترم نیومده و لولہها داره جونم و میگیره اما . .
نتونستم!
گفتم'میدونے ڪہ چقدر دوستون دارم عباسِ سڪینہ[علیہالسلام] جآنم!
میدونے زندگیم و از همون بچگے بهت مدیونم!
و تا الآن من و نگہ داشتے،
شرمنده چندین نفرے شدم ڪہ قلمم رو میخونن میدونے شرمندگے چقدر سختہ!
با دهان مشڪ و گرفتے نشد!
دست نداشتے تیر و از چشم دربیارے،
منم دستام جون نداره و چشمام ناے دیدن!
یہ ڪارے ڪن . .'
بعد اذان مغرب بود داداشم زنگ زد یهو بحث داستان شد،
گفتم چقدر ناراحتم ڪہ داستان و بهتون نرسوندم گفت غمت نباشہ!
اون چیزے ڪہ تو ذهنت هست و بگو من مینویسم!
خلاصہ من و ڪشت ایشون تا نوشت #لبخندملیح
امیدوارم من و ببخشید و حلال ڪنید . .
دعا ڪنید خانم دڪترم برسہ بگہ من موندنۍام یا رفتنۍ😅
علۍعلۍ[علیہالسلام]