#مناجات
#غزل
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم
یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن
بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن
دست خالی آمدم، با دست خالی می روم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن
خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن
جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن
من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن
بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین
گریه کن های غم کرببلا را عفو کن
جان آن که دست و پا می زد به زیر تیغ و تیر
حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
#امام_زمان_عج
#مناجات
#عید_فطر
#غزل
شب عيده ولي عيد بي تو كه معنا نداره
هرچي غير تو من از خدا بخوام جا نداره
ميگن امشب هرچي از خدا بخواي روا ميشه
آقاجون كي پاي تو توي مدينه وا ميشه
آرزومه تا ظهورت اگه زنده بمونم
پشت تو با رهبرم نماز عيدو بخونم
ماهِ ماه رمضون تو بودي و نديدمت
هر شب آقا روضه خون تو بودي و نديدمت
روزي كه تو مي رسي اون بهترين روز منه
كي آقا به غير تو ياور و دلسوز منه
شبا قسمتم مي شد آقا پريشونت باشم
يه شبم ولي نشد افطاري مهمونت باشم
حالا آقا بگو كه از فردا شب كجا برم
با دعاي كي سر سفره هاي دعا برم
من خودم خوب مي دونم كه عشقمون يك طرفه اس
بعد از اين همه اميدم آقا روز عرفه اس
يعني ميشه عرفه بين دعا ببينمت
وسط روضه ي عباس كربلا ببينمت
امسال آقا مهمون مدافعان حرميم
براي دفاعِ از ناموستون هم قسميم
آقاجون بيا ببين عاشقا روسفيد شدن
همه با آرزوي ديدن تو شهيد شدن
مرد واقعي بودن عشقشونو نشون دادن
مطمئنم كه آقا رو زانوي تو جون دادن
نمي افتاد از رو لبهاشون اميد عالمين
تا دم آخر صداي يا لثارات الحسين
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
از ابوهارون مکفوف نقل است که امام جعفر صادق عليهالسلام به من گفت: براي من شعري درباره حسين عليهالسلام بخوان. من شعري برايش خواندم و او به من گفت: آن چنان که براي خود ميخوانيد برايم بخوان، منظورش، با رقت و سوز، بود.
و من چنين خواندم: گذرت که بر جسد حسين افتاد، به استخوانهاي پاکش بگو: (اي استخوانهاي پاک، هميشه از باران ابرهاي متراکم و پربار، بهرهور سيراب باشي.)
ابوهارون گويد: امام صادق عليهالسلام گريست و سپس گفت: بيشتر بخوان! قصيده ديگري برايش خواندم و او باز گريه کرد، و من از پشت پرده نيز صداي گريه شنيدم.
وقتي که آرام شدم، حضرت گفت: اي اباهارون هر کس در رثاي حسين عليهالسلام شعري بخواند، بگريد و ده کس را بگرياند، بهشت براي آنان حتمي گردد. و هر که در رثاي حسين عليهالسلام شعري بخواند، بگريد و پنج کس را بگرياند، باز بهشت براي آنان نوشته شود و هر کس در رثاي حسين عليهالسلام شعري بخواند، بگريد و يکي را بگرياند، باز هم بهشت بر آن دو ضرور گردد.
هر که در نزد او از حسين عليهالسلام يادي شود و از چشمان او به مقدار پر مگسي اشک بيرون آيد، پاداش نيکي با خدا باشد و خدا براي او، به کمتر از بهشت راضي نباشد
فکر دل ما را نکن ؛ راحت ابوهارون بخوان
با اشک و سوز و ناله بی زحمت ابوهارون بخوان
جدّم نگهدار تو و ایل و تبارت ؛ بعد از این
هر جا مرا دیدی از آن حضرت ابوهارون بخوان
بازار منبر را غم جدّم به تعطیلی کشد
عالم به صف باشد تو بی نوبت ابوهارون بخوان
حُکم حرم دارد هر آن جایی که روضه دایر است
قصد زیارت کن به این نیّت ابوهارون بخوان
تا می شود شعری بگو ؛ تا می توانی گریه کن
نذر عزیزالله با عزت ابوهارون بخوان
هر کس نفس را می کند خرج حسین فاطمه
زهرا به عمرش می دهد برکت ؛ ابوهارون بخوان
توفیق روضه خوانی او را ندارد هر کسی
هر شب از این هیئت به آن هیئت ابوهارون بخوان
"هذا مُرَمَّل بِالدِّما "ما را کشد اسراف نیست
مقتل برایم باز کن یک خط ابوهارون بخوان
با کاف و ها و یا و عین و صاد مضمونی بساز
از تشنگی و سختی و غربت ابوهارون بخوان
پای هزار و نهصد و پنجاه زخم کاری اش
داری سر سوزن اگر طاقت ابوهارون بخوان
از یازده تا ضربه ی خنجر بیا و بگذر و ...
از ضربه ی آخر از آن ضربت ابوهارون بخوان
از دردهای عمه جانم هرچه بنویسی کم است
تا عمر داری روضه ی غارت ابوهارون بخوان
خولی و زجر و حرمله و شمر بود و عمه ام
سربسته از چشمان بی غیرت ابوهارون بخوان
پایان راه بی عمویی عاقبت بی معجری ست
این روضه ناموسی ست ... در خلوت ابوهارون بخوان
از دست سنگینی که سنگین کرده گوش طفل را
از سایه ی افتاده بر صورت ابوهارون بخوان
گودال را دنبال کن آخر به کوچه می رسی
وقت گریز از مادر خلقت ابوهارون بخوان
مسمار شد تیر سه پر!؟ ؛ تیر سه پر مسمار شد !؟
چیزی نپرس و غرق در حیرت ابوهارون بخوان
یک سینه بود و میخ در ؛ یک سینه بود و سمّ اسب
مرثیه ای حالا به این وسعت ابوهارون بخوان
▪️▪️▪️
هر بیت بیت ات می شود بیتی مجلل در بهشت
ای خانه ات آباد در جنت ابوهارون بخوان
#امام_باقر_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
نگاه غرق غمت روضه های دلگیری است
غروب کودکی ات، غصه ی سر پیری است
کتیبه ی دل ما، داغدار ماتم توست
نوشته اش، غم ذی الحجه تا مُحرّم توست
مدینه ای و به کرببلا گریز زدی
سری به خاطره ی نیزه های تیز زدی
اگرچه دور تو هم عده ای بلاخیزند
کنار بستر تو آب را نمی ریزند
کمی شلوغ شد و شور و شین را کشتند
غروب بود که دیدی حسین را کشتند
سری که نابلدانه بریده شد دیدی
تو غارت بدنش را به چشم خود دیدی
صدا زدی که چه آورده اند بر سر زینب
«سری به نیزه بلند است در برابر زینب»
میان تب، پدرت را غریب سوزاندند
دل سه ساله تان را عجیب سوزاندند
صدای هلهله ی دشمنان ترا هم کُشت
تو کعب نیزه ... لگد .. مُشت خورده ای از پُشت
ز دست بسته ی تو در طناب، بیتابم
هنوز از غم و آه رباب، بیتابم
میان مردم شام ازدحام، می دیدی
میان کاخ، سر و تشت و جام می دیدی
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
#شب_پنجم
#غزل
ابن الکریمم وپسرِ شاهِ بی حرم
از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم
من از تبارِ شیرِ جمل هستم ای سپاه
ده ساله ام ولی ز رگ و خونِ حیدرم
خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را
تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم
خونِ حسن میانِ رگم موج می زند
گردن زده ز ازرقِ شامی برادرم
از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه
افتاده شاه رویِ زمین در برابرم
تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست
بی اختیار ناله زدم وای مادرم
تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید
پاشیده شد به ضربه ی یک تیر،حنجرم
ممزوج شد حسین و حسن زیرِ ضربه ها
اینجا به بعد روضه بخوانم من از شما
باجانِ فاطمه که چنین تا نمی کنند
جان دادنِ غریب تماشا نمی کنند
زهرا نشسته گوشه ی گودالِ قتلگاه
باحالِ مادر از چه مدارا نمی کنند
خالی کنید دورِ عمویِ غریب من
دورِ کسی که هلهله برپا نمی کنند
یابن الدعی مکن همه جا نیزه را فرو
پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند
بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش
این گونه بغضِ سینه ی خود وا نمی کنند
در پیشِ چشم عمه رها کن محاسنش
شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند
در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را
از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند
آقایِ عالم است برهنه نکن تنش
بر بُردنِ لباس تَقَلا نمی کنند
🕌 کانال رسمی اطلاع رسانی مسجد امام حسین علیه السلام کارخانه قند ورامین
#جهاد_تبیین
🆔️ @Tabeenmasjedemamhosein
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
#شب_پنجم_محرم
#گودال
#غزل
یا غریب آل الله یا سیدالکریم نظری کن
افتادی و تا خورد به گودال، لبت
با گریه دوید؛ سوخت از تاب و تب
تا پیکر خود را سپرِ جان تو کرد
گفتی که عمو شود فدای ادبت
اینکه نکند خار به دستش برود
هر ثانیه بود؛ فکرِ هر روز و شبت
بی دستش کردند و به پا شد کینه
هم از جمل و هم حسن(ع) و هم نسَبت
با خاک درآمیخته، یکسان شده بود
در زیر قدم هایِ پیاپی رطبت
زد حرمله(لع) تیر بر تنِ عبدالله(ع)
پرپر زد و سخت شعله ور شد غضبت
می سوختی از غم و: «خدایا أَمْسِکْ-
-عَنْهُمْ قِطَرَ السَّماء»* شد ذکر لبت!
*...در این هنگام حرمله(لع) تیری به طرف عبد الله(ع) انداخت که گوش تا گوش عبد الله(ع) بریده شد و در آغوش عموی بزرگوارش جان داد. آنگاه حضرت این مردم را نفرین کرد و به خداوند عرضه داشت:«أَللّهُمَّ أَمْسِكْ عَنْهُمْ قِطَرَ السَّماءِ وَامْنَعْهُمْ بَرَكاتِ الاَْرْضِ...»
«خدایا باران را از آنها قطع کن و برکات زمین را از آنها منع کن...»
بحار الانوار/علامه مجلسی،جلد۴۵
مقتل اللهوف/سید بن طاووس،صفحه٧٢
مقتل مقرّم/صفحه٢۴۶
ارشاد مفید/صفحه٢۴١
🕌 کانال رسمی اطلاع رسانی مسجد امام حسین علیه السلام کارخانه قند ورامین
#جهاد_تبیین
🆔️ @Tabeenmasjedemamhosein
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#غزل
ببین به این و به آن رو زدم نشد بابا
که بر زمین و زمان رو زدم نشد بابا
بخاطرِ تو به ناکس بخاطرِ تو به نامرد
به شمر تا به سنان رو زدم نشد بابا
بقدرِ این کفِ دست آب هم نمیخواهی
برای کمتر از آن رو زدم نشد بابا
برای آنکه مرا حرمله زَنَد نه تو را
به او به تیر و کمان رو زدم نشد بابا
مقابل من و تو آب را به اسبش داد
چقدر پیشِ همان رو زدم نشد بابا
بگو به مادرِ خود کم نذاشت بابایت
بگو به قدرِ توان رو زدم نشد بابا
ببین که پیر و جوانِ سپاه میخندند
علی به پیر و جوان رو زدم نشد بابا
🕌 کانال رسمی اطلاع رسانی مسجد امام حسین علیه السلام کارخانه قند ورامین
#جهاد_تبیین
🆔️ @Tabeenmasjedemamhosein
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#غزل
مانده بالای سرش درد کمر را چه کند
بین این قهفهه ها سوز جگر را چه کند
این عقابی که زمین خورده علمدار همه است مانده بود این همه افتادن پر را چه کند
شب فرا میرسد و عرصه به تنگ آمده است
برود خیمه ولی قرص قمر را چه کند
کس ندیده است حسین این همه ناله بزند
نزند ناله اگر زخم جگر را چه کند
گفت عباس که از چشم من این تیر بگیر
چشم عباس ولی تیر سپر را چه کند
خواست با خود ببرد پیکر آ ب آور را
دید این پیکر هم ریخته سر را چه کند
بگذارد؟ نگذارد،؟ ببرد؟ یا نبرد؟
در سرش این همه اما و اگر را چه کند
ناگهان گفت ابوالفضل مرا خیمه نبر
خواهرم بنگرد این زخم تبر را چه کند
دست باید بکشد دشت دگر ناامن است
بعد از این حرمله و شمر قدر را چه کند
بعد سردار دگر در سرشان ترسی نیست
دیگر این قافله تحت نظر را چه کنم
#شعر_شیعه
🕌 کانال رسمی اطلاع رسانی مسجد امام حسین علیه السلام کارخانه قند ورامین
#جهاد_تبیین
🆔️ @Tabeenmasjedemamhosein
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_زمان_عج
#عاشورا
#گودال
#غزل
داغدارِ توام ای خونِ خدا؛ یا جدّاه
سوختم از غم ِ تو صبح و مسا؛ یا جدّاه
نه محرم! که همه عمر عزادارِ توام
هست بر شانهٔ من شال عزا؛ یا جدّاه
من هم از منتظرانم به خدا خوردم زخم
غیرِ یک عده قلیل و شهدا؛ یا جدّاه...
یار کم دارم و بیتاب شده منتقمت
فرَجم را بطلب حینِ دعا؛ یا جدّاه
گوشهٔ خیمهٔ تنهاییِ خود میسوزم
از غریبیِ تو در کرب و بلا؛ یا جدّاه
نیزه ها نقشه برای بدنت ریخته اند
در وجودم شده آشوب به پا؛ یا جدّاه
آب را بسته و این وضعِ پذیرایی نیست
تیرباران شده جسم تو چرا؟! یا جدّاه...
تا که بر سینهٔ تو حرمله(لع) زد تیرِ سه پر
گریه کردم! زدم از سینه صدا: یا جدّاه...
"زینتِ دوش نبی(ص)روی زمین جای تو نیست"
پیکرِ دَرهم ِ تو کشت مرا؛ یا جدّاه
شمرِ ملعون چه بلایی به سرت آورده
ریخت بر صورتِ تو خونِ قفا؛ یا جدّاه
مادرت دید به سرنیزه سرت را بردند
پیکرت ماند به گودال رها؛ یا جدّاه
یک نفر کاش کمی داشت حیا...وقت غروب-
بر تنت کاش می انداخت عبا؛ یا جدّاه
پیرمردی وسطِ معرکه خیرات آورد
سخت میزد به تنت سنگ و عصا؛ یا جدّاه
عمه-جان زینبِ(س)من طاقتِ دشنام نداشت
رفت و شد با چه غمی از تو جدا؛ یا جدّاه
رفت و با قهقههٔ قاتل تو جان میداد
وای از شام بلا، شام بلا؛ یا جدّاه
داغدیده وسطِ هلهله دق خواهد کرد
پایکوبی شده برپا همه جا؛ یا جدّاه...
سرِ بازار پُر از مردِ تماشاچی بود
وای...نامحرم و ناموس ِ خدا؛ یا جدّاه!
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شام
#غزل
با وجود شمرهای بد دهان در شهر شام
شام من شد تهمت و زخم زبان در شهر شام
آنچه با من کرد حرف ناسزا سیلی نکرد
زیر بار غصه قدم شد کمان در شهر شام
تا بیندازد سرت را از نوک نیزه مدام
یک نفر با سنگ می کرد امتحان در شهر شام
گیسوان دخترت همرنگ دندانت شده
دختر آواره ات شد نصف جان در شهر شام
اینکه می لرزم به خود از ضعف هست از ترس نیست
آخرش پیدا نشد یک لقمه نان در شهر شام
حرف مرهم را نزن کار از مداوایم گذشت
بسکه خو کردم به درد استخوان در شهر شام
سایه ی خیمه نصیب شمر و خولی شد ولی
آه ناموس خدا بی خانمان در شهر شام
رفتی و دیگر ندیدی گردش ایام را
یک نفر مثل شبث شد ساربان در شهر شام
از تو چه پنهان شبیه ریگ صحرا ریخته
مطرب و رقاصه و آوازه خوان در شهر شام
کاش می مُردم ورودی همین شام خراب
کاش می مُردم نمی رفتم ولی بزم شراب
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت
#بقیع
#غزل
بزم حسن حال و هوایش فرق دارد
از ابتدا تا انتهایش فرق دارد
اینجا همه کاره کریم اهل بیت است
آقا نگاهش بر گدایش فرق دارد
با دست خالی برنمیگردی از این در
بیت الکرم جود و سخایش فرق دارد
چشمی که گریان عزای مجتبی شد
بر او خدا لطف و عطایش فرق دارد
گریه نکرده مزد کارت را گرفتی
گریه کنی که ماجرایش فرق دارد
آقا خودش فرموده از کوچه بخوانید
اصلاً گریز روضه هایش فرق دارد
دارد صدای سیلی از کوچه می آید
این مجلس روضه عزایش فرق دارد
🕌 کانال رسمی اطلاع رسانی مسجد امام حسین علیه السلام کارخانه قند ورامین
#جهاد_تبیین
🆔️ @Tabeenmasjedemamhosein
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست
دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
"از حرم جا مانده ای" هم صحبت جامانده هاست
یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت؛ حسرت جامانده هاست
کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست
در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست
شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست
گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جامانده هاست
من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست
بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد آقا! نوبت جامانده هاست
دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب! از غربت جامانده هاست
تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست
مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست
حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین!
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست
" صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری "
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست
طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند
#جهاد_تبیین
🆔️ @Tabeenmasjedemamhosein