#مداد_العلما
💢آیتالله العظمی مرعشی نجفی(ره) در رابطه با آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی میگوید: خودم دیدم که در نجف صاحبخانه بارها اثاث ایشان را به داخل خیابان گذاشتند و با اینکه ایشان مرجع تقلید بودند، ولی همچنان اجاره نشینی میکردند. آیتالله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی روزی با همراهانش از کنار یک خرابه میگذشت، به یکی از همراهانش گفت: این خرابه را میبینی؟ من ۱۵ روز در این خرابه زندگی کردهام. زمانی که صاحب خانه مرا جواب کرده بود و من مجبور شدم در این خرابه زندگی کنم.
.
💢هنگامی که آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی ازتنگدستی سید ابوالحسن اصفهانی با اطلاع شد، ۵۰۰ لیره طلا برای او فرستاد تا با آن مبلغ ، برای خود منزلی بخرد، ولی آیة الله اصفهانی آن ۵۰۰ لیره را در کمال تنگدستی خود به تعدادی از نانوایان شهر داد، تا با آن مبلغ نان مصرفی طلاب علوم دینی و تهیدستان تهیه شود.
.
💢دربارۀ دقت نظر ایشان در بیت المال، «شیخ عبدالنبی عراقی»، از همدرس و بحثهای ایشان، نقل میکند که در عصر زعامت سید ابوالحسن، در مضیقه شدیدی قرار میگیرد و با توجه به سابقۀ بین آنها، به ایشان میرساند که در تنگنای شدید قرار گرفته است و نیاز مبرم به مقداری پول دارد. او هم، مقداری پولِ خرد به او میدهد. آن شخص، به دلیل تاریکی شب و گمان اینکه لیره عراقی است با خوشحالی رهسپار خانه میشود؛ اما در روشنایی متوجه میشود، چند فلس پول کم ارزش است و بسیار ناراحت میشود و نامه بلند بالایی به عنوان شکایت و گله برایشان مینویسد به این مضمون که زندگی خوب، رفاه و آسایش، ریاست و مقام برای تو، و فقر، تنگدستی، گرفتاری، درماندگی و سختی برای من؛ اما چرا این چند فلس (پول کم ارزش) را به من دادی...
پس از اینکه نامه به دست ایشان میرسد، آیت الله اصفهانی وی را طلب میکند و به او میفرماید: «تمام دارایی من در آن شب، همانی بود که به تو دادم». سپس اضافه میکند: «فلانی! تو دربارۀ من چگونه میاندیشی؟ در همین زمان که مرجعیت بر عهده من است بارها شده است که خود و همسرم برای حمام پول نداشتهایم و غسل واجب خود را نسیه میگذاشتیم. وقتی تو گفتی من پول ندارم، بی پولیهای خودم به خاطرم رسید و با خود گفتم شاید تو هم مثل من برای غسل واجبت پول نداری؛ از اینرو هر چه داشتم به تو دادم و... .»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🆔 @howzehtabligh