روایت هوشنگ امیراحمدی استاد دانشگاه آمریکا و تحلیلگر سیاسی از ظریف ظریف سالهای ساله با من دوسته به من میگفت مردم ایران گوسفندن به این مردم فقط باید دروغ گفت #ستاد_بانوان_دکتر_جلیلی

😈 کدامیک از اصلاح طلبان همفکر پزشکیان امان نامه شمرهای زمانه را پذیرفته اند و به دامان شمرها پناه برده اند؟ 🦊 مهاجرانی وزیر ارشاد محمد خاتمی. امان نامه انگلیس 🦊 حقیقت جو و مزروعی نمایندگان اصلاح طلب مجلس، امان نامه آمریکا و بلژیک 🦊 اشراقی فامیل نزدیک حسن خمینی ، امان نامه کانادا 🦊 طناز روحانی دختر حسن روحانی، امان نامه اتریش 🦊 سروش و کدیور، نظریه پردازان اصلاح طلبان، امان نامه آمرکا 🦊 مهدی هاشمی پسر اکبر هاشمی رفسنجانی، امان نامه انگلیس 🦊 روح الله زم فرزند معاون وزیر ارشاد محمد خاتمی، امان نامه فرانسه 🦊 خاوری مدیر اصلاحطلب بانک ملی، امان نامه کانادا 🦊 محسن سازگارا روزنامه نگار اصلاح طلب، امان نامه آمریکا 🦊 اکبر گنجی روزنامه نگار اصلاح طلب، امان نامه آمریکا 🦊 پسر معصومه ابتکار، معاون حسن روحانی و محمد خاتمی، امان نامه آمریکا 🦊 و اصلاح طلبان دیگر ... 🔹 یکی از معیارهای انقلابی بودن و نبودن، پذیرش یا رد امان نامه جبهه ظلم است. خدا را شکر که جبهه انقلاب و طرفداران رهبری در این معیار، نمره قبولی داشته اند اما اصلاح طلبان مردودند. در انتخابمان دقیق باشیم. ✍️ تیزبین

این هم سند رانتخواری و فساد اقتصادی پزشکیان برای ....

🌷👍من رای میدهم...👍🌷 من رأی می‌دهم به حرم رأی می‌دهم من رأی می‌دهم به تمامی امام‌ها من رأی می‌دهم به صبوری مَردمم من رأی می‌دهم به همه بامرام‌ها من رأی می‌دهم به شهیدان که زنده‌اند زنده‌تر از تمامی پست‌ و مقام‌ها دین من است دین شهیدان انقلاب رأی من است رأی علیه السلام‌ها من رأی می‌دهم به بلندای پَرچمم که ایستاده در وسط اتهام‌ها رأی من اگر به درد نخور بود پس چرا دشمن هراس دارد از این ازدحام‌ها فریاد شام 21 بهمنیم ما الله اکبریم سر پشت‌بام‌ها آری درست بهمن 57 بود آغاز شد زمردم ما انتقادها آن کس گفت رأی نده باورش نکن بوی دلار می‌رسد از این کلام‌ها ما اختیار عقل و دل و رأی خویش را هرگز نمی‌دهیم به لقمه حرام‌ها ✍🏻کانال تدبردرقران و سیاسی ✊👊 👇🏻👇🏻 @Tadabor_dar_ghoran 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌷🌷🌷

ستارخان سردار غیور ایرانی در خاطراتش می گوید: من هیچوقت گریه نکردم، چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد. اما در زمان مشروطه یک بار گریستم. و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا. از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان. اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت: "اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم." آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد. زنده و پاینده باد نام کسانی که بخاطر عزت این مملکت و آب و خاک، جانانه ایستادند ...