🍁🍁🍁
تن زمین پوشیدہ از برگهاے نارنجے بود
و پاکبان جارو را گوشه ے پارک رها...!
پرسیدم: چرا دست روے دست گذاشتے؟
لبخندے گنج لبش نشست و گفت:
دخترکم؛ خیابان عریان در پاییز،
توے ذوق چشم رهگذرها مے زند...!
پاسخش بر دلم نشست
با خودم فڪر ڪردم؛
براستے فلسفہ ے پاییز با چادرم
سرّ و سرّے دارد..!
#حال_هوای_پاییزی_چادرم
#پیشنهاد_پروفایل_دخترونه💞
#ریحانه_خلقت
http://eitaa.com/joinchat/4219797527C2c13656bc6