eitaa logo
طاقدیس سبز سلامت
88 دنبال‌کننده
336 عکس
297 ویدیو
18 فایل
🍀زمین خانه ماست... 🍀محاسبه میزان آلایندگی امواج در ساختمان 🍀سلامت مادر، جنین و کودک در مقابل امواج وای فای 🍀محصولات: کاور- پشه بند- برچسب- رنگ - کاغذ- دکوراسیون آرشیتکت دربیگی: 09127035121
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر تغییر قطب مغناطیسی باعث تغییر جهت حرکت زمین شود، نجات خواهیم یافت. در آن زمان خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد که یکی از نشانه های ظهور هستش.❤️👌🙏
هدایت شده از malekiarch
آزمون دلهای صخره ای برای دهه ۸۰ ای ها و پشتیبانی ما/ چه کسی شیر من را جابجا کرد؟ در گام دوم توسعه یک قدم در اسلام عمیق تر شده و به ایمان نزدیکتر می‌شویم که شاید یار امام زمان شویم. امام زمان جوان‌هایی با دلهای صخره ای میخواهد. در نبرد طالوت و جالوت, برای آزمون جوانان، لشکر خسته از رودی گذشت و اجازه خوردن آب به ایشان داده نشد تا جوانهای با دل صخره ای یار طالوت شوند.. در سفر معراج زنی زیبا در معرض حرکت پیغمبر قرار گرفت و ایشان می‌دانست که نباید به این نماد دنیا گرایی توجه کند و از آزمون دلهای صخره ای سربلند بیرون آمد. اگر قرار باشد دهه ۸۰ ای ها انقلاب را به اوج برسانند باید در اوج جوانی از آزمون دل صخره ای بیرون بیایند. امروز طوفانهای جنسی کشور را در بر گرفته و دهه ۸۰ ای ها در خط مقدم این انقلاب جنسیتی هستند. جوان‌هایی که فکر میکردند برای روزی یک لیوان شیر نباید گاو خرید حالا گاوهای شیری را رها شده در خیابان می بینند.و باید حسرت یک لیوان شیر را بکشند یا از چرخه انقلاب خارج شوند.😔 اما وظیفه ما چیست؟ تشویق, توسعه و نذر ازدواج جوانان و دانشجویان دهه ۸۰ حتی اگر شده با یک نمره تشویقی برای افراد متاهل نامزد یا در شرف ازدواج❤️👌👌 چرا که ممکن است شرایط بی حجابی چند ماه تا چند سال در کشور عزیزمان باقی بماند و در این شرایط قحطی پسا کرونا و تحریم ناشی از بحران روسیه نتوان سنگرهای حجاب شرعی, حجاب الزامی و حجاب متعارف را پس گرفت. اللهم عجل لولیک الفرج❤️👌🙂
گروه مطالبات پیامکی مردم راهی کوتاه برای بیان خواسته ها اعتراض های به حق پیشنهادات سازنده و ارتباط ساده و روان با مسیولین 🔴مطالبات پیامکی مردم🔴 را به دوستان خود معرفی کنید لینک گروه برای دعوت از اعضای جدید https://eitaa.com/joinchat/2486960367C546e00c771
خبرانلاین: کمبود آب، توسعه کشاورزی و صنعتی و البته گسترده تر شدن زندگی شهری، به نابودی محیط زیست منجر می شود؛ این نظر جغرافیدان برجسته ایرانی است. بهانه گفتگو با پروفسور پرویز کردوانی، جغرافیدان، استاد ممتاز دانشگاه تهران و پدر کویرشناسی ایران، انتقال آب از دریای خزر به سمنان و کویر ایران بود. طرحی که پس از سال ها، با تغییرات عمده ای از کانال مرکزی ایران به یک تونل انتقال آب بدل شد. هرچند هنوز از مراحل ابتدایی اجراست. اما بحث با پروفسور کردوانی به جاهای دیگری مثل روند مصرف آب و توسعه در ایران رسید. استاد برجسته محیط زیست و اقلیم شناس مشهور ایرانی، می گوید عمده طرح هایی که برای آبرسانی به شهرهای کویری ایران پیش بینی و اجرا می شود، برای ایران زود بوده است؛ چه اینکه راه های بهتر و به صرفه تری برای مبارزه با کم آبی وجود دارد که سریعتر از انتقال آب نتیجه می دهد. به دلایلی امکان گفتگوی حضوری با استاد کردوانی نبود، حدود ۲ ساعت و ۱۵ دقیقه تلفنی با او گفتگو کردیم. متنی که می بینید، کمتر از نیمی از سخنان اوست. گفتگوی خبرآنلاین با پروفسور کردوانی را بخوانید؛ آقای دکتر، آب دریای خزر را می توان برای کم آبی مرکز ایران استفاده کرد؟ اول باید ببینیم تا به حال از آب دریا برای کشاورزی استفاده کرده اند یا نه؟ آب دریاهای آزاد خیلی شور است و ۳.۵ درصد نمک دارد. یعنی در واقع ۳۵ میلی گرم در لیتر. اما آب دریای خزر را استفاده کرده اند در کشاورزی. چطور؟ شیرینش کرده اند؟ نه. آب دریای خزر معمولاً ۱۱ تا ۱۳ میلی گرم در لیتر یا ۳/۱ و یا ۱/۱ درصد نمک دارد. ۱۱ میلی گرم برای آن بالای دریا است که رود ولگا می ریزد و آبش شیرین است. ولی قسمت ما می شود ۱۳ میلی گرم در لیتر یا ۳/۱ درصد. در حالی که اقیانوس ها ۵/۳ درصد دارد. دانشمندان شوروی ۱۹۷۳ در خاک قلعه، داغستان؛ از این آب گرفته اند وکشاورزی کرده اند. دو منطقه را مشخص کرده اند، یک منطقه را که اصلاً آبیاری نکنند و تنها با آب باران در آن زراعت کنند. این منطقه را به اصطلاح منطقه شاهد می گویند. منطقه دیگری را هم با این روش آبیاری کردند. این کار خیلی هم نتیجه داد. ۵ دانشمند بودند و در ۳۲ سال پیش یعنی در سال ۱۹۷۵ مقاله ای هم در این خصوص چاپ کردند. من ۱۳۷۱ شروع کردم و دانشجوهای فوق لیسانس و دکتری دانشگاه تهران را با اتوبوس دانشگاه تهران به ۱۴ کشور بردم. ترکیه، مولداوی، بلغارستان، رومانی، اوکراین، چچن، مسکو، سن پطرزبورگ، آستاراخان، کالمیک، داغستان شوروی و آذربایجان. در داغستان با دانشجویانم خواستم که این تاسیسات را ببینم. رفتیم اداره کشاورزی، گفتند خبری از این طرح ندارند و باید به دانشکده کشاورزی برویم. رئیس دانشکده گفت که این طرح محرمانه است و نمی شود آن را با کشور دیگر مطرح کرد. گفتم که من ۳۰ سال پیش کتاب منابع و مصالح آب در ایران را نوشته ام. اما او گفت نه و ما آنجا را ترک کردیم. اما این کار را کرده اند، اما سه شرط برای آن گذاشته اند؛ که اگر کسی خواست از آب دریای خزر استفاده کند؛ فقط با آب دریای خزر با این شوری می شود استفاده کرد. اگر آب رودی داشته باشیم با این مقدار نمک نمی شود استفاده کرد. فقط با آب دریای خزر می شود این کار را کرد. چرا؟ در آب دریای خزر مواد غذایی هم وجود دارد، مثل ید، کلسیم، منیزیم و پتاسیم که به گیاه قوت می دهد. مثل این می ماند که به دو نفر یکی آب شور بدهیم و به نفر دیگر آب شوری که مواد غذایی هم دارد. کسی که فقط آب شور خورده است، زودتر می میرد. چون مواد غذایی فرد را تغذیه هم می کند. سه شرطی که برای این کار آورده شده است؛ برای ما بهتر است تا برای داغستان. ۴۶۰ میلی متر متوسط بارندگی سالیانه اش است. زمستان ها هم بیش از ۲۰۰ میلی متر بارندگی دارد. در جایی باید از آب خزر استفاده کرد که متوسط بارندگی اش حداقل در زمستان ها ۲۰۰ میلی متر باشد. که ما در سراسر مرزمان در خزر از آستارا تا بندر ترکمن خیلی بیشتر از این مقدار در زمستان بارندگی داریم. دلیلش هم این است که در تابستان نمک در خاک جمع می شود و در زمستان با این حجم بارندگی؛ نمک تمام سطح زمین کشاورزی را می شورد و خاک شیرین می شود. اگر کمتر باشد، نمک جمع می شود و می شود شوره زار. شرط دوم این است که زمین باید سبک باشد. رس خالص نباشد، ماسه هم داشته باشد. چون در خاک رس آب پائین نمی رود که شسته شود. شرط سوم این است گیاهانی در این شرایط کاشته شوند به شوری مقاوم باشند. آنها یونجه کاشته اند، چرا که یونجه به شوری مقاوم است.
پس در کویر نمی شود از این آب استفاده کرد. خیر. نمی شود. کویر که هیچ از این مناطق بیرون بروید، دیگر نمی شود از آن استفاده کرد. حتی در خراسان شمالی و اردبیل هم نمی توان از آن استفاده کرد. چند سال پیش که آب دریای خزر بالا آمده بود، سمیناری گذاشته بودند در مورد آب خزر، یکی از دانشجویان دکتری تربیت مدرس گفته بود که چه نعمت بزرگی است برای جمهوری اسلامی؛ زیر کوه البرز را سوراخ کنند و آب را بیاوریم در دشت های بین تهران تا قم؛ آبیاری کنید و کشاورزی کنید. در همان زمان من پاسخ ایشان را دادم که در این صورت دشت ها تبدیل به نمک زاری سفید خواهند شد. تنها راهش این است که به مازندرانی ها و گیلانی ها بگویند که شما از آب دریا استفاده کنید برای کشاورزی و آب شیرینتان را اختصاص دهیم به جای دیگر. همین الان هم که آب ندارند. باعث نارضایتی آنها نمی شود اگر این اتفاق بیفتد؟ مازندارن و گیلان ۷ ماه از سال خوشحال می شوند که آب شیرینش را از گیلان و مازندران را ببرند. البته در واقع شمال کشور ما نیز باید بیابان می شد مثل کویر های یزد و یا دبی؛ اما دو اتفاق در ایران افتاده است در طول تکامل کره زمین که این منطقه ای که باید مثل دبی می شد، از نظر بارندگی مثل اروپا شد. حتی بارندگی این مناطق بیش از اروپا است. این دو اتفاق از برکت چیست؟ یک اتفاق مربوط به دوران دوم زمین شناسی است که سراسر اینجا دریا بود. دریاها خشک شدند و تنها جایی که باقی ماند، دریای خزر بود. یکی از بهترین کوهستان ها، کوهستان البرز و تالش است، که در جهت بسیار عالی دور دریای خزر قرار گرفته است. در قسمت جنوب غرب و جنوب دریای خزر است. هوای پرفشار سیبری می آید، می خورد به کوه و بالا می رود. هوای پرفشار یعنی هوایی که مثل هوایی که بادبزن تولید می کند و دود کباب را پخش می کند. این هوا هم پخش می شود. دود بالا می رود و هزار و پانصد متر بالا می رود، سرد می شود و باران می بارد. شمالی ها وقتی برنج می خواهد دست بیاید، خدا خدا می کنند که باران نیاید، در حالی که تمام زراعتشان به آب احتیاج دارد، اما برای به دست آمدن برنج دعا می کنند که باران نیاید. در سراسر گیلان و مازندران به مدت یک ماه، از ۱۵ فروردین تا ۱۵ نباید اردیبهشت باران بیاید، برای این که برنجشان را بکارند. از زمانی که برنج دست می آید، دولت می تواند برنامه بریزد و این آب ها را جمع کند و به جاهایی ببرد که نیاز دارد. اولویت آن هم اول استان گلستان است. چرا که بارندگی های شدید است و آب دریا بالا می آید و می آید سمت شهر و خانه ها. بارندگی اینقدر شدید است که در یک روز ۱۵۰ میلی متر در بندر انزلی باران می آید. دریا نمی تواند این مقدار آب را جذب کند. تمام خانه ها و خیابان ها دچار آب گرفتگی می شوند. نیازی هم به این میزان بارندگی نیست. پس باید چه کرد؟ می اول اسفند باید آب را برگردانند. در اسفند ماه باید زمینشان را آماده کنند برای کشت برنج. شمال پر باران ترین نقطه ایران است؛ اما تابستان بدترین وضعیت را از نظر آبی دارد، حتی یزد هم این وضعیت را ندارد. به عقیده من ۶ الی ۷ سال دیگر نصف بیشتر برنج کاری گیلان و مازندران تعطیل است. چرا که سد دیگر آب ندارد. تایلند و هند خشکسالیشان بهار است و تابستان فصل بارندگیشان است. در تایلند حتی روی کوه ها و تمام جنگل ها را تراشیده اند تا یک هکتار زمین در آن شیب تند درست کنند و دارند برنج برداشت می کنند. پس می توانند آب را بگیرند، اما در مملکت ما اینگونه نیست. اما در ایران سدهای بسیاری زدند تا آب به مناطق مرکزی برسد بحث عدالت مطرح شد و این که چرا این همه آب در کرخه و کارون جاری است و می ریزد به خلیج فارس و می رود برای کشورهای عربی؛ آب را گرفتند و آوردند به استان های مرکزی. استان های مرکزی آب دار نشدند، بلکه بدبخت هم شدند. چرا؟ چون آب ها را فقط به شهرها دادند، نه به کشاورزی که مردم استفاده کنند. الان ۷۰ درصد روستاهای یزد خالی شده اند. در ایران ما هر ۵ سال یکبار مهاجرت را محاسبه می کنیم، در یزد هر ماه حساب می کنیم. چون آبها را داده اند به شهر و مردم از روستاها متواری شده اند. هر استانی را می خواهید نابود کنید، آب را از این طرف و آن طرف بگیرید و فقط به شهرهایش بدهید. در کارونی که کشتیرانی می شد، سبزی کاشته اند. با این شرایط حتی اگر بخواهند آب را از گیلان و مازندران بگیرند، مردم باید مقاومت کنند؛ چون گیاهان مازندران بیچاره می شوند.
تاکنون چند بار برای انتقال آب از خزر به تهران طرح هایی پیشنهاد شده است؟ مهندس هومان فرزاد از سال ۱۳۴۵ طرح می داد و هر چیزی که می نوشت من گفتم نمی شود. می گفت در ایران سه چاله پست داریم، یکی چاله جازموریان است، یکی بیابان لوت است و یکی دشت کویر. آب از خلیج فارس پمپاژ کنیم و بیاوریم در بیابان لوت، جازموریان و دشت کویر خالی کنیم. در این صورت ۳ تا دریاچه در می آید و همانطور که بارندگی شمال از دریای خزر است؛ اینجا هم اینقدر بارندگی می شود که دیگر از تهران می خواهیم برویم قم، لازم نیست با ماشین برویم؛ با کشتی می رویم. گفتم نمی شود. چرا که بارندگی شمال تنها از برکت دریای خزر نیست. اگر فقط به خاطر دریا بود، باید میزان بارندگی دور تا دور دریای خزر یکسان باشد. در حالی که بندر انزلی ۲۰۰۰ میلی متر و آن طرف در ترکمنستان کمتر از ۱۰۰ میلی متر بارندگی دارد. به دریا نیست، آن کوه البرز است و کوه تالش که رطوبت را می آورد و هوای پرفشار سیبری با آن برخورد می کند، بالا می رود و بارندگی ایجاد می کند. ما چنین کوهی در قسمت مرکزی ایران نداریم که پشت دشت کویر باشد و یا بیابان لوت باشد که بخواهد رطوبت را بالا بیاورد و تبدیل به بارندگی شود. امکان این هست که شما کانال درست کنید، آب خلیج را هم در بیابان لوت بیاورید؛ اما آب و هوا عوض نمی شود. اتفاقاً اگر این کار انجام شود، دیگر از تهران می خواهید بروید مشهد، دیگر نمی توانید. باید از جاده دیگری بروید. چرا که همه جاده آبلمبو می شود. حتی تمام قم هم آبلمبو می شود. کویری که الان برای ما قابل استفاده است می شود باتلاق نمک زار. چندین طرح دادند، یک طرح هم در زمان تزار مطرح شد؛ که می خواستند راه پیدا کنند به آب های گرم جنوب، امکان پذیر نشد تا زمان شاه، او هم می خواست این کار را انجام دهد که امریکا مخالفت کرد. و طرح های دیگر چی؟ کتابی دارم به عنوان طرح های (تخیلی) بزرگ برای ایران بزرگ که همه این طرح ها را به نقد کشیده شده است. طرح کانال کشتی روی خلیج فارس – دریای مازندران, در ۱۳۷۵ در کتاب خشکسالی و راه های مقابله با آن در ایران؛ خشکسالی را بررسی کردم و این که آیا می شود این هوا را عوض کرد یا نه؟ طرح ها را دانه دانه بررسی کرده ام. طرحی بود برای آقای هاشمی، طرحی هم بود برای آقای خاتمی که در سفر به امریکا ۵۰ تحصیل کرده ایرانی بهش طرحی را دادند و اسمش را گذاشت ایران رود. این طرح را یکی از مقامات سپاه برای من فرستاد و نظر من را خواست. من این طرح را رد کردم. مملکت ما از کوه البرز تا خلیج فارس، از زاگرس تا افغانستان و پاکستان نباید به فکر تغییر آب و هوا باشد. جلوتر از این ها طرح آقای موسوی بود. یک آقایی به نام "مسعود قمی امام رودی" طرحی داده بود به آقای موسوی که نزدیک بود اجرا شود که من نامه ای دادم به آقای موسوی و این طرح را رد کردم. این طرح چی بود؟ طرح این بود که بیاییم کوه البرز را بشکافیم و کانالی ذوزنقه ای شکل درست کنیم؛ یعنی از تجریش به سمت کرج، ۵ کیلومتر، و شمال ۷ کیلومتر را خاک برداری کنیم تا رطوبت شمال به اینجا برسد. با رسیدن رطوبت به اینجا تمامی تهران، کاشان و قم و ... بارندگی پیدا می کنند و مثل شمال می شود. من برای آقای موسوی نوشتم که بهتر است مسئولان فکر تغییر آب و هوا را از مخیله شان بیرون کنند. حتی گفته بودند که این طرح هیچ هزینه ای ندارد و با برداشتن خاک ها می رسیم به سنگ های گران قیمت و هزینه خاک برداری به این شکل در خواهد آمد. در دولت آقای احمدی نژاد هم چنین این طرح مطرح شد. چهار سال پیش طرح آقای احمدی نژاد مطرح شد. از دفتر آقای بهبهانی به من زنگ زدند و طرحشان را مطرح کردند. طرحشان هم کشیدن کانال از خلیج فارس به دریای مازندران بود. خواستند جلسه بگذارند، که وقت نداشتم. دیگر به من زنگ نزدند و طرح هم اجرا نکردند. بعضی ها نمی دانند فکر می کنند منظور از این کانال، کانال کشتی رو است. فکر می کنند قرار است خلیح فارس را به دریای مازندران قرار است وصل کنند. فکر می کنند منظور از کانال، آن کانالی است که ۵/۵ تن باید آب داشته باشد و کشتی رو باشد. در این صورت کوه البرز باید شکافته شود. باید ۳۸ دریاچه مصنوعی درست کنند که کشتی برود بالا. اما اینجوری نیست؛ نه نمی خواهند کشتی بالا برود، می خواهند یک کانال درست کنند که آب برود. اصلاً اطلاع ندارند. اولاً این آن کانال نیست. آقای احمدی نژاد هم گفتند که کویر دارد پیشروی می کند و برویم جلوی کویر را بگیریم. این حرف بهانه می دهد به دست کسانی که ناشی هستند و نمی دانند آب برای کجا می رود. اصلاً همچین چیزی نیست که کویر پیشروی کند. حتی آقای رفسنجانی هم در نمازجمعه آن سال ها می گفتند که کویر دارد پیشروی می کند. این را بگویم که نه کویر، حتی بیابان هم پیشروی نمی کند.
پس با این اوصاف نباید در انتظار روزهای خوبی باشیم؟ نظریه من این است که از کوه البرز تا خلیج فارس، از زاگرس تا افغانستان و پاکستان با این روندبهره برداری از آب های زیرزمینی، حداکثر ۵۰ الی ۶۰ سال دیگر نه قمی وجود دارد، نه کاشانی. این شهرها اصلاً وجود ندارند. چون آب زیرزمینی اش تمام می شود. سال ۱۳۴۰ وقتی در جهرم چاه زدند، آب ۸-۹ متری بود. الان دارند از ۵۵۰ متری آب برداشت می کنند. انار رفسنجان ۳۵۰ متر همه اش آب نمک است، آب دیگر وجود ندارد. ابرقو می روی از ۳۵۰ متری آب برداشت می کنند. الان در تهران، قم و کاشان که یک چاه آب کشاورزی ۳۰۰ -۴۰۰ میلیون قیمت دارد. در انار رفسنجان ۵ تا ۶ میلیارد تومان قیمت دارد. چون آب نیست. برای همین می روند سراغ آب های غیر متعارف. یکی اش این بود که فاضلاب را تصفیه کنیم، که نکردند در کشور ما. مشهد آب کشاورزی را گرفته است و استفاده می کند؛ فاضلاب را داده است به کشاورزی. این اتفاق در تهران هم می افتد... در جنوب تهران هم که رودهای فاضلاب اینقدر آب دارد که آدم درونش بیفتد او را می برد. به اندازه سد از هر کدام از رودهای تهران آب می رود. تمام سبزی ها هم از آن تغذیه می شود. یعنی نباید سبزی ها را خورد چون برای جنوب تهران است. تمام فاضلاب بیمارستانی، مردشور خانه و .... دارد می ریزد در آنجا. پس فاضلاب ها را باید تصفیه کرد. دوم جمع آوری آب باران است. ما هیچ کاری نمی کنیم، ایرانی ها خیلی لوس هستند. همه آب سد می خواهند. همدان ۳۰۰ میلیمتر بارندگی دارد، تا ۵ سال پیش جیره بندی آب داشت. ۳۰۰ میلی لیتر یعنی یک خانواده فقیری که پشت بامش ۱۰ در ۲۰ متر است، می تواند آب سال خودش را از آب باران جمع شده از پشت بامش تامین کند. اروپایی ها ۶۰-۱۵۰ سال پیش سنبل تمدن را اختراع کردند، قبل از آن همشان آب پشت بام جمع می کردند. اسم شیلنگ را گذاشتند سمبل تمدن. از این سمبل تمدن را اینقدر سوء استفاده کردیم که یواش یواش دارد می شود سمبل عقب افتادگی. با این روند بهره برداری از آب های زیرزمینی از ۳ سال دیگر تا ۶۰ سال دیگر یکی یکی این شهرها آب ندارند. باید مثل قدیم بشکه بزاریم توی خانه و با کاسه آب بیاوریم. باید آب باران را جمع کنیم. غرب استرالیا مثل ماست. کسی که خانه می سازد مجبور است طوری بسازد که بشود آب باران را از پشت بام جمع کرد و در آب انباری ذخیره کرد؛ این خودش یک یا دو تا سد می شود. تهران این همه بارندگی شد، مترو را خراب کرد. ما بارندگی منظم نداریم، اما سیل داریم. باران می آید و جاری می شود. بارندگی در سطح شهر هم که قابل استفاده نیست. پشت بام آسفالت است، خیابان آسفالت است، کف جوی آسفالت است. تمام آب از شهر خارج می شود. حداقل بیاییم آب پشت بام را جمع کنیم. حتی قمی که ۱۰۰ الی ۱۲۰ میلی متر بارندگی دارد، اگر ۱۰ هکتار زمین را آبخیز کند، می تواند قدر دو تا سد آب جمع کند. برای استفاده از آب شور باید چه راهی وجود دارد؟ دستگاه آب شیرین کن بگذارند و از آن استفاده کنند. آب روستای بخار اصفهان شور است، نباید امید داشته باشد که از کارون و دز برایش آب ببرند، دولت باید کارخانه آب شیرین کن بگذارد و آب را شیرین کند. آب دیگر نیست. این همه آب از غرب گرفتند، دیگر غرب را نابود کردند. چهارمحال بختیاری سه تا رود ازش سرچشمه می گیرد و خودش فاضلابش را تصفیه کرده و دارد استفاده می کند. چون آبش را می دهند به جای دیگر. یک راه دیگر این است که رطوبت هوا را تبدیل کنند به آب. تابستان که همه جا مسئله آب داریم؛ پر آب ترین نقطه می شود چابهار؛ می توانیم هزارها هکتار موز بکاریم بدون نیاز به آبیاری. همه دنیا زمستان ها رطوبت هوا بیشتر می شود، اما چابهار تابستان بیشتر می شود. از بادی که از اقیانوس هند می آید. این باد می آید روی دریا، از کوه بالا می رود و شرجی می شود. اگر کسی پشت بام خانه اش شیروانی باشد؛ می بینید که تا صبح دارد از ناودانش آب می آید. هر جایی که رطوبت به ۳۰ درصد برسد، ازش آب می گیرند. پنجمین راه استفاده از آب مجازی است که در کشو رما هم شروع کرده اند. اما این از نظر من خیانت است.