eitaa logo
📌تقویم شیعه📜
363 دنبال‌کننده
8 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🌱 ﷽ 🌱 ✨اینجا سعی داریم وقـايـع تاریخی مرتـبـط با زندگانی معصومین علیهم‌السلام رو کاملاً مستند و معتبر ارائه بدیم. ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia برای بیان نظرات شما 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌺حدیثِ شیعه🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌️ «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» یقیناً حزب خدا پیروزند... 💢 @Hadis_Shia 💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
١. ⚔️ قيام توابين در اين روز در سال ۶۵ ه.ق سليمان بن صرد با گروهى از توابين كه نام شانزده هزار نفر آنان در دفتر سليمان ثبت شده بود براى خونخواهى امام حسين عليه السّلام قيام كردند. در روز دوم ربيع الثانى، از «نخيله» كوفه براى جنگ با ابن زياد ملعون حركت كردند. در شب جمعه ۵ ربيع الثانى از كوفه خارج شدند و روز بعد كنار قبر حضرت اباعبداللَّه عليه‌السلام رفتند. يك يا سه شبانه روز در كربلا ماندند و گريستند و استغفار نمودند و ضجه و ناله كردند، به طورى كه مثل آن روز و به آن اندازه صداى ضجه در آن وادى شنيده نشده بود. هنگام وداع، كنار قبر حضرت مانند ازدحام كنار كعبه شلوغ بود. هركس با حالتى شعر مى خواند و ناله مى‌كرد و با آن حضرت وداع مى كرد و خود را براى جنگ با ابن زياد آماده مى‌نمود. سليمان از شيعيان على بن ابى طالب و امام حسن و امام حسين عليهم السّلام بود و در جميع جنگها در ركاب امير المؤمنين عليه السّلام حضور داشت. آخر الامر با لشكر ابن زياد رو به رو شدند، و بعد از كشتن عده زيادى از آنان و مبارزات و جانفشانى‌هاى فراوان، سليمان در سن ۹۳ سالگى در عين الورد به شهادت رسيد. از اصحاب سليمان هم فقط ۲۷ نفر كه مجروح و خسته و تشنه بودند جان سالم به در بردند، و بقيه همه به شهادت رسيدند. 📚 بحار الانوار: ج ۴۵، ص۳۵٩؛ قلائد النحور: ج ربيع الثانى، ص١۶٨ و ١٩١ 🆔 @TaghvimShia1
٢. 🏴 شهادت امام باقر (ع) در اين روز به روايتى، شهادت امام باقر عليه السّلام است. 📚 قلائد النحور: ج ربيع الثانى، ص١٧٧ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ سفر امام حسن عسكرى (ع) به جرجان در اين روز امام حسن عسكرى عليه السّلام براى وفا به وعده اى كه فرموده بودند و آشكار شدن معجزاتى از آن بزرگوار به طى الارض از سامراء به جرجان تشريف فرما شدند. جعفر بن شريف مى گويد: سالى قصد حج كردم، و قبل از حج به زيارت امام حسن عسكرى عليه السّلام در سامراء رفتم. اموالى از شيعيان همراهم بود كه بايد به آن حضرت مى رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه كسى بدهم، ولى پيش از آنكه من صحبت كنم، حضرت فرمودند: «به مبارك خادم بده». عرض كردم: «همين كار را كرده ام»، و سپس بيرون آمدم و گفتم: «شيعيان شما در جرجان به شما سلام مى رسانند». امام عليه السّلام فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمى گردى؟ عرض كردم: بر مى گردم. فرمودند: ۱۷۰ روز ديگر اول روز جمعه سوم ربيع الثانى به جرجان وارد مى شوى. آن وقت به مردم اعلام كن كه من در آخر همان روز به جرجان مى آيم. برو به سلامت. خداوند متعال تو را و آنچه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانيد. پسرى براى پسرت متولد شده است. نام او را «صلت » بگذار، كه خداوند به زودى او را به حد كمال مى رساند و او از اولياء ما خواهد بود. من گفتم: يابن رسول اللَّه، ابراهيم بن اسماعيل جرجانى از شيعيان شماست و به دوستان شما هر سال بيش از صد هزار درهم احسان مى كند، و در جرجان از اشخاصى است كه متنعم به نعمت هاى الهى است. امام عليه السّلام فرمودند: «خداوند به ابواسحاق ابراهيم بن اسماعيل در مقابل احسانى كه به شيعيان ما مى كند جزاى خير بدهد و گناهان او را بيامرزد و او را پسرى صحيح الاعضاء روزى فرمايد كه قائل به حق باشد. به ابراهيم بگو: حسن بن على مى گويد: نام پسر خود را احمد بگذار». راوى مى گويد: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم، و در روزى كه حضرت معين فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامى كه اصحاب ما براى تهنيت آمدند، به ايشان گفتم: امام عليه السّلام مرا وعده داده كه در آخر امروز به اينجا تشريف مى آورند. پس مهيا شويد و مسائل و حوائج خود را آماده كنيد. شيعيان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسكرى عليه السّلام در همان ساعتى كه فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام كردند و ما به استقبال شتافتيم و دست آن حضرت را بوسيديم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شريف وعده كرده بودم كه در آخر اين روز نزد شما بيايم. من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجديد عهد نمايم. اكنون شما حوائج و مسائل خود را بياوريد. اول كسى كه ابتدا به سؤال كرد نضر بن جابر بود. او گفت: يابن رسول اللَّه، پسر من از هر دو چشم نابيناست، دعا فرمائيد تا خداوند ديده هايش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر كن. او را حاضر كرد و حضرت دست مبارك بر چشمان او كشيد و چشمانش روشن شد. پس از او يك يك آمدند و حاجت خود را بيان كردند و حضرت حاجتهاى آنان را برآورده مى نمودند، تا اينكه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند. 📚 بحار الانوار: ج۵۰، ص۲۶۳ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🎈 مرگ هشام بن عبدالملك روز چهارشنبه ششم ربيع الثانى سال ۱۲۵ ه.ق در رصافه هشام بن عبدالملك از دنيا رفت و به جهنّم واصل شد. او مردى احول و غليظ و بدخو و بخيل بوده و حريص بود بر جمع مال، دستور كشتن زيد بن على بن الحسين عليهما السّلام را صادر كرد، و امام باقر و حضرت صادق عليهماالسّلام را به شام احضار كرد و جسارتهاى فراوانى به آن حضرات نمود و آخر الامر امام باقر عليه السّلام را به شهادت رساند. ۱۹ سال و ۹ ماه و ده روز خلافت كرد و در ۵۳ سالگى به جهنّم شتافت. 📚 تتمة المنتهى: ص ۱۲۷-١٢٨ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ ولادت امام حسن عسكرى (ع) در اين روز حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام در سال ۲۳۲ ه.ق جهان را به قدوم خود منور فرمودند. پدر آن حضرت امام هادى عليه السّلام و مادر محترمه‌اش بانوئى است كه نامش حديث يا حديثه يا سوسن يا سليل است. محل ولادت حضرت مدينه و مشهورترين القاب ايشان زكى، نقى، و كنيه حضرتش ابومحمد است. آن حضرت را براى زير نظر داشتن و كنترل رفت و آمدها، در محل سكونت سپاهيان ترك تبار دربار عباسى مسكن داده بودند، و از همين جاست كه به آن حضرت «عسكرى» مى‌گويند. 📚 فيض العلام: ص۲۲۹؛ ارشاد: ج۲، ص۳۱۳ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🏴 وفات حضرت معصومه (ع) در اين روز در سال ۲۰۱ ه.ق بنابر مشهور سالروز رحلت شهادت گونه حضرت ولية اللَّه خاتون خلق جهان، عابده زاهده كامله مستوره حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه عليها دختر امام موسى كاظم عليه السّلام است. آن حضرت ۱۷ روز پس از ورود به شهر قم، با دلى شكسته و غصّه دار از داغ پدر و فراق برادر، رحلت فرمودند. در عزاى آن حضرت شهر قم را يكپارچه غم و ماتم فرا گرفت. بدن مطهر آن حضرت را غسل داده كفن كردند، و به طرف باغ موسى بن خزرج مكان فعلى حرم مطهر آوردند. دو سوار نقابدار از بيرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت نماز خواندند. آنگاه داخل سرداب شده بدن مطهر را دفن كردند و رفتند، و كسى آنان را نشناخت. موسى بن خزرج آن باغ را وقف حضرت معصومه عليه السّلام نمود، و از بوريا و حصير سقفى بر روى قبر مطهر آن حضرت قرار داد. اين بنا بود تا آنكه زينب دختر امام جواد عليه السّلام بر روى قبر شريف قبه اى بنا نهاد. سپس جماعتى از دختران ائمه عليهم السّلام در آن مكان دفن شدند. امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: «قم كوفه صغيره است، و بهشت داراى هشت در است كه سه در آن از قم است. در آن شهر زنى از اولاد من رحلت مى كند كه اسمش فاطمه است، و او دختر موسى بن جعفر عليه السّلام است كه به شفاعت او تمامى شيعيانم داخل بهشت مى شوند». 📚 بحار الأنوار، ج۵٧، ص٢٢٨ و ج۶٠، ص٢٢٠ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔸 انقراض بنى اميّه در اين روز با سفاح اولين خليفه عباسى بيعت شد و با انقراض دولت بنى مروان، دولت بنى اميّه به كلّى منقرض شد. البته مروان در ۲۷ ذى الحجه كشته شد، ولى در اين روز با تأسيس دولت بنى عباس رسماً نام بنى اميّه از صفحه خلافت برچيده شد. 📚 بحار الأنوار، ج٩۵، ص٣۵٧ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔘 شهادت حضرت زهرا (س) به روايت مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب و قرمانى در اخبار الدول، شهادت امّ ابيها فاطمة الزهراء سلام اللَّه عليها در اين روز بوده است. 📚 مناقب ابن شهر آشوب: ج۳، ص۴۰۶ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ⚔️ قيام مختار در اين روز مختار شاد كننده دلهاى شكسته اهل بيت عليهم السّلام با نداى «يا لثارات الحسين» در كوفه قيام كرد. مختار در سال اول هجرت در طائف به دنيا آمد و در سال ۶۷ ه.ق در كوفه به دست مصعب بن زبير به شهادت رسيد. كنيه او ابواسحاق است. ابوعبيده پدرش از صحابه بزرگ بود كه در جنگ با فارس شهيد شد. بعد از پدر، دو برادرش حكم و جبير شهيد شدند. مختار در هيجده ماه حكومتش، هيجده هزار نفر از قاتلين سيّد السّهداء عليه السّلام را به جهنّم فرستاد. اين به غير از كسانى است كه به دست اصحاب و ياران او و ابراهيم بن مالك اشتر در بيرون كوفه و در كنار نهر خازر كشته شدند. سعد عموى مختار از طرف امير المؤمنين و امام حسن عليهماالسّلام والى مداين بود، و هرگاه جائى مى‌رفت مختار را به جاى خود مى‌گذاشت. امير المؤمنين عليه السّلام به او خبر از فتح و ظفر دادند، و ميثم تمّار در زندان كوفه او را بشارت داد. در روز عيد قربان ابومحمّد حكم بن مختار خدمت امام باقر عليه السّلام آمد. بعد از اينكه خود را معرفى كرد، امام باقر عليه السّلام او را نزد خود خواند و او عرض كرد: آقاى من، مردم در باره پدر من بسيار سخن مى‌گويند. به خدا قسم سخن درست كلام شماست و هر چه شما بفرمائيد آن را قبول دارم. امام عليه السّلام فرمود: سبحان اللَّه، مختار خانه هاى خراب ما را آباد كرد، و دشمنان ما را به قتل رسانيد، و هر خونى كه از ما ريخته شد طلب نمود. آنگاه سه مرتبه فرمود: «رحم اللَّه اباك» (خداوند پدرت را رحمت کند) در كودكى، امير المؤمنين عليه السّلام او را روى زانوى خويش مى نشاند و به او لطف و مرحمت مى فرمود. سپس فرمود: «هر حقى كه ما نزد كسى داشتيم او مطالبه نمود». در روايت ديگر مى فرمايد: «هنگامى كه مختار سر نحس عبيداللَّه را براى امام زين العابدين عليه السّلام فرستاد، آن حضرت سر سفره بود و خوشحال شد و دعا فرمود». 📚 بحار الانوار: ج۴۵، ص۳۳۳؛ فرسان الهيجاء: ج۲، ص ۱۹۸-١٩٩، ۲۴۴-٢۴۵ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔘 وفات موسى مبرقع جناب موسى مبرقع عليه السّلام پسر حضرت جواد عليه السّلام در سال ۲۹۶ ه.ق در شهر قم وفات يافت. قبر آن بزرگوار در چهل اختران قم خيابان آذر مشهور است. نام: موسى، كنيه: ابوجعفر، لقب: مبرقع كه از فرط زيبائى بر جمال مبارك نقاب مى زد. نام پدر: جواد الائمه عليه السّلام و مادر آن حضرت كنيز بود. ايشان از اولين سادات رضوى بود كه در سال ۲۵۶ ه.ق وارد قم گرديد. او دائماً بر صورت خود برقعى داشت، ولى مردم عرب ساكن قم او را از قم بيرون كردند، و او به كاشان رفت و در آنجا مورد احترام قرار گرفت. بعد از آمدن ابوالصديم حسين بن على بن آدم و مرد ديگرى از رؤساى قم، عربهاى قم متوجه شدند موسى چه كسى بوده است، و آن بزرگوار را به قم باز گرداندند و خانه اى براى او آماده كردند. همچنين در روستاهاى متعدد زمين و باغ براى او خريدند و خواهرانش زينب و امّ محمّد و ميمونه، دختران حضرت جواد عليه السّلام به قم آمدند، و بر او وارد شدند. هنگامى كه جناب موسى مبرقع در قم از دنيا رفت، امير قم عباس بن عمرو غنوى بر او نماز خواند، و در محل كنونى كه در قم معروف است و قبلاً خانه محمّد بن حسن بن ابى خالد اشعرى ملقب به شنبوله بود، دفن شد. 📚 بحار الأنوار: ج۵۰، ص ۱۶۲ ۱۶۱ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ ولادت حضرت زينب (س) ولادت با سعادت حضرت زينب سلام اللَّه عليها در مدينه طيبه در سال پنجم يا ششم هجرى در اين روز واقع شده است. پدر بزرگوار آن حضرت امير المؤمنين عليه السّلام، و مادر گرامى اش حضرت صديقه طاهره سلام اللَّه عليها است. همسر آن حضرت جناب عبداللَّه بن جعفر ابى طالب عليه السّلام، و فرزندان آن حضرت، على، عون، عباس، محمّد و امّ كلثوم هستند كه عون و محمّد در كربلا شهيد شدند. كنيه آن مخدره‌ام كلثوم، امّ عبداللَّه و امّ الحسن است، ولى كنيه هاى خاص حضرت امّ المصائب، امّ الرزايا و امّ النوائب است. القاب آن مخدره بسيار است، و از آن جمله: عقيله بنى هاشم، عقيلة الطالبين، صديقه صغرى (اشاره به مادرش كه صديقه كبرى است و پدرش كه صديق اكبر است)، عصمت صغرى، ولية اللَّه، الراضية بالقدر و القضاء، صابرة البلوى من غير جزع و لا شكوى، امينة اللَّه، عالمة غير معلمة، فهمة غير مفّهمة، محبوبة المصطفى صلّى اللَّه عليه و آله، ثانية الزهراء سلام اللَّه عليها، الشريفة. 💠 ماجراى ولادت حضرت: هنگام ولادت آن حضرت، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در سفر بودند. امير المؤمنين عليه السّلام براى نامگذارى اين مولود فرمودند: «بر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سبقت نمى‌گيرم». تا آنكه حضرت آمدند و منتظر وحى شدند. جبرئيل نازل شد و عرض كرد: خداوند سلام مى رساند و مى فرمايد: «اين دختر را زينب نام بگذار، چه اينكه اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌ايم». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله حضرت زينب سلام اللَّه عليها را طلب كرده بوسيدند و فرمودند: «وصيت مى‌كنم به حاضرين و غائبين كه اين دختر را به خاطر من پاس بداريد، كه همانا وى به خدیجه كبرى سلام اللَّه عليها شبیه است». سكينه و وقار، آن حضرت را به خديجه كبرى سلام اللَّه عليها و عصمت و حيايش را به فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها و فصاحت و بلاغتش را به على مرتضى عليه السّلام و حلم و بردباريش را به حسن مجتبى عليه السّلام و شجاعت و قوّت قلبش را به حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام همانند نموده‌اند. ابن حجر در اصابة و ابن اثير در اسد الغابه در حالات آن حضرت نوشته اند: در مجلس يزيد لعنت اللَّه عليه حضرت زينب سلام اللَّه عليها كلماتى فرمودند كه دلالت بر قوّت قلب آن حضرت دارد. آن حضرت در كرم و بصيرت و حلم مشهور خاندان بنى هاشم و عرب بوده، و بين جمال و جلال، سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت جمع كرد. شبها در عبادت بود و روزها روزه و او به اهل تقوى معروف بود. 📚 رياحين الشريعة: ج۳، ص ٣٣ و ۴۸ 🆔 @TaghvimShia1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ⚔️ جنگ موته در سال هفتم هجرت در چنين روزى جنگ موته به وقوع پيوست. تعداد مسلمين در اين جمگ سه هزار نفر و تعدا كفار صد هزار نفر بود. اين جنگ از آنجا آغاز شد كه حارث بن امير ازدى كه حامل نامه اى از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به قيصر روم بود، در زمينهاى موته به دستور شرحبيل بن عمرو سردار لشكر روم دستگير شد و دستهاى او را بستند و گردنش را زدند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از شنيدن اين خبر بسيار ناراحت شدند و لشكرى به موته روانه فرمودند. در اين جنگ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و امير المؤمنين عليه السّلام حضور نداشتند و آن حضرت سه امير به ترتيب بر لشكر قرار دادند و فرمودند: «هر يك شهيد شدند ديگرى امير لشكر باشد. جعفر بن ابى طالب، زيد بن حارثه، عبداللَّه بن رواحه». 🔹 شهادت سه فرمانده: هر سه اين بزرگواران شهيد شدند. اول جناب جعفر به ميدان آمد و بعد از مبارزه دليرانه اى دو دست آن حضرت را قطع كردند، و با اينكه جراحتهاى زيادى بر بدن جناب جعفر وارد شده بود، اما بواسطه هيبت و شجاعتهاى آن حضرت در ميدان، كسى جرأت جدا كردن سر آن حضرت را نمى كرد. لذا دشمن دفعة حمله كرد و بدن آن حضرت را با نيزه از زمين بلند كردند. در همان لحظه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در مدينه بر فراز منبر تشريف داشتند و ماجرا را براى مردم بيان مى فرمودند. ناگهان صورت مبارك را به طرف آسمان بلند كردند و در حق جعفر دعا فرمودند. خداوند دو بال به آن بزرگوار عنايت فرمود كه با ملائكه در بهشت پرواز مى كند. پس از شهادت هر سه امير تعيين شده از طرف پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله، را در يك قبر دفن كردند. از خبر شهادت جناب جعفر، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بسيار گريستند و دستور دادند تا سه روز غذا به منزل جعفر ببرند. 🔸 سوابق جعفر: اولين مردى كه بعد از على عليه السّلام به امر جناب ابوطالب عليه السّلام پشت سر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نماز خواند، جناب جعفر بود. او از برادرش امير المؤمنين عليه السّلام ده سال بزرگتر بود. در حبشه هنگامى كه عمروعاص و ديگران قصد داشتند نجاشى را راضى كنند كه جعفر و همراهانش را تحويل دهد، او آياتى از كتاب الهى تلاوت نمود كه نجاشى و اطرافيانش گريستند. عمروعاص چندين بار خواست جعفر و همراهانش را نزد نجاشى افرادى نادرست جلوه دهد ولى نتيجه بر عكس شد و احترام آنها نيز نزد نجاشى بيشتر شد، مخصوصاً زمانى كه آيات در رابطه با حضرت عيسى عليه السّلام قرائت شد. آخر الامر عمروعاص غذائى مسموم تهيه كرد و براى جعفر فرستاد كه آن حضرت را شهيد كند، ولى گربه اى آمد و از آن غذا مختصرى خورد و بقيه غذا ريخت و آن گربه هم مرد، و توطئه عمروعاص فاش شد. در روز فتح خيبر، جعفر به همراه همسرش و ديگر مسلمانان به مدينه آمدند، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از آمدن آنان بسيار خوشحال شدند و فرمودند: «نمى دانم به كدام خوشحالتر باشم: به فتح خيبر يا به آمدن جعفر»؟ 📚 منتخب التواريخ: ص ۵۷ - ۵٨ 🆔 @TaghvimShia1