eitaa logo
تَهذیبِ نَفْس
7.8هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
48 فایل
🌱اللهم عجل لولیک الفرج 🌱 کعبه دلهاااا 🕌🏴حسین 😭 @Tahzibe_Nafs ✨️ مدیر @hasan2810✨️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼حل يك معادله ریاضی توسط امیر المومنین علی(ع) ✍گویند شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد: من 17 شتر و 3 فرزند دارم شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف آنها را و فرزند دومم یک سوم آنها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند. وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این 17 شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟ و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در جزیرة العرب می تواند به آنها کمک کند؛ بنابراین آنها به نزد امام علی رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند حضرت علی ((ع))فرمود: رضایت می دهید که من شترم را به شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم. گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود، نه شتر داد، به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود شش شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود دو شتر داد و در آخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود. 👈یعنی چی شد؟هر کس به سهم خودش رسید و شتر حضرت دوباره به خودش،جل الخالق 📚از بیانات دکتر رفیعی @‌‌‌‌Tahzibe_Nafs
✨﷽✨ 💐 «عید غدیر، بالاترین عید» ✍آیت‌الله بهجت(ره): به‌حسب ظاهر، می‌شود انسان بگوید عیدی [داریم] که در عیدیت بالاتر از همه اعیاد [اسلامی] باشد [و آن عید غدیر است]. چطور می‌شود بالاتر از همه اعیاد [باشد] با آنکه آن [اعیاد دیگر] عید اسلامی هستند، [اما] این، عید تشیع است؛ عید وصایت است، است! چطور این بالاتر شد؟! به اعتبار همان که [می‌گویند:] «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست»؛ به اعتبار اینکه کسی که قائل به ولایت است، قائل به اسلام [نیز] هست و لا عکس. کسی که این روز را عید بداند، آن سه تا (فطر، قربان و جمعه) را هم عید می‌داند، و لا عکس.(و برعکس آن چنین نیست) 📚 درس خارج فقه، کتاب صلات، ١٢ دی ١٣٧۴ «ما نُودیَ اَحَدٌ بِشَیءٍ مِثلَما نودیَ بِالوِلايَةِ؛ آن‌چنان که به ولایت فراخوان داده شده، به چیزی فراخوان داده نشده است»[١]، به اعتبار اینکه همه چیز در این یک کلمه هست. اگر ولایت باشد، دیگر [آن موارد مقدم] و جلوتر، [یعنی] اصل توحید، اصل نبوت و تصدیق رسالت [هم خواهد بود.] تمام محرمات [و تکالیف شریعت]، اعظم و فالاعظم، اهم فالاهم [از مهم‌ترین تا جزئی‌ترین احکام] همه این‌ها در آن هست. از این جهت است که چون که صد آید نود هم پیش ما است. 📚 درس خارج فقه، کتاب صلات، ١٨ اسفند ١٣٧۵ @‌‌‌‌Tahzibe_Nafs
✍استاد انصاریان شقاوت و تیره بختی از آن کسی است که خدا و قیامت و حقیقت را انکار کرد و بر قاطر چموش معصیت سوار شد، قاطری که مهار ندارد و طبق فرموده امیرالمؤمنین(ع) سوار خود را تا به دوزخ تحویل ندهد، آرام نمی شود. 🌸 عید غدیر مبارک 🌸 @‌‌‌‌Tahzibe_Nafs
~id➜|•@mola113•|↰ - %0Aمَداح|‌ کربلایی‌حسن‌عطایی •۰.mp3
4.65M
🎤•|کربلایۍ‌حسن‌عطایۍ|• 🔊شور‌_حَبْل‌ُالمَتینِ‌یَعْصوبِ‌دینِ‌خوشْگِل‌ تَرین‌اِسْمش‌اَمیرالْمُؤمِنینِ..؛⛓♥•~ ↓ @‌‌‌‌Tahzibe_Nafs
🌺 عید بزرگ غدیر ، مبارکباد ✍ آیت‌الله بهجت (ره):مودت و محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام حتی برای کافر نافع است. در بالای ایوان طلای حضرت امیر علیه‌السلام نوشته شده است: «رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: اگر همه مردم بر محبت علی علیه‌السلام گِرد می‌آمدند، هرگز خداوند آتش جهنم را نمی‌آفرید». 📚در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۲ @‌‌‌‌Tahzibe_Nafs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~id➜|•@mola113•|↰ - •مَداح|حآج‌محمودڪریمۍ•.mp3
11.28M
🎤•|حآج‌محمودڪریمۍ|• 🔊سرود_حیدر‌شدۍ‌تاپشتِ‌در‌هِۍ‌ دَربڪوبند..؛♥️🚪•~ ↓ : @mahdeyavaran🌷
🚨ماجرای جالب آرزوی کودکی رهبر انقلاب که برآورده نشد ✍رهبر معظم انقلاب :در کودکی آرزوی کفش بنددار به دلمان بود؛ تا الان هم من کفش بنددار نپوشیده‌ام. یعنی این آرزو برآورده نشده است. یادم هست یک بار [پدر]کفش میرزایی خریده بود که تنگ بود و دیگر قادر نبود عوض کند یا کفش دیگری بخرد. گفتند کفش‌ها را می‌شکافیم و اندازه می‌کنیم. بعد بند می‌گذاریم. از اینکه کفش بنددار خواهم داشت خیلی خوشحال بودم، ولی وقتی شکافتند و بند گذاشتند، خیلی زشت شد و چقدر غصه خوردم، ولی چاره دیگری نداشتیم. 📚مصاحبه با رهبری ، منتشر شده در سایت باشگاه خبرنگاران جوان @‌‌‌‌Tahzibe_Nafs
✨﷽✨ 🌼داستان زیبا و آموزنده نامه پدر به فرزندان ✍️مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده‌اش راهی سرزمینی دور شد. فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می‌گذاشتند. مدتی بعد، پدر نامه اولش را به آن‌ها فرستاد. بچه‌ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند: این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند، آن را در کیسه مخملی قرار دادند. هر چند وقت یک بار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می‌گذاشتند. و با هر نامه‌ای که پدرشان می‌فرستاد همین کار را می‌کردند. سال‌ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید: مادرت کجاست؟ پسر گفت: سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم‌تر شد و مرد. پدر گفت: چرا؟! مگر نامه اولم را باز نکردید؟! برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم!! پسر گفت: نه. پدر پرسید: برادرت کجاست؟! پسر گفت: بعد از فوت مادر کسی نبود که با تجربه‌هایش او را نصیحت کند و راه درست را به او نشان دهد، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت. پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟! مگر نامه‌ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند و نشانه‌های راه خطا را برایش شرح دادم نخواندید؟ پسر گفت: نه. مرد گفت: خواهرت کجاست؟! پسر گفت: با همان پسری که مدت‌ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او اسیر ظلم و رنج است. پدر با تأثر گفت: او هم نامه من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و دلایل منطقی‌ام را برایش توضیح داده بودم و اینکه من با این ازدواج مخالفم. پسر گفت : نه. الان به چی دارید فکر می‌کنید؟ به اینکه مقصر خود فرزندان بودند که به جای خواندن نامه، اونو می‌بوسیدن و به چشم می‌مالیدند و با احترام در کیسه مخملی نگهداریش می‌کردند؟ به چیز درستی فکر می‌کنید، پس حالا می‌توانید ادامه صحبت‌های منو خوب درک کنید. به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه به راحتی همه فرصت‌ها را از دست داده بودند، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر ما! رفتار ما با كلام الله مثل رفتار آن بچه‌ها با نامه‌های پدرشان است. ما هم قرآن را می‌بوسیم؛ روی چشمان می‌گذاریم؛ مورد احترام قرار می‌دهیمغ می‌بندیم و در کتابخانه می‌گذاریم و آن را نمی‌خوانیم و از آنچه در اوست، سودی نمی‌بریم، در حالی که تمام آنچه که در آن است روش زندگی ماست. @‌‌‌‌Tahzibe_Nafs