💠میان آرزوی تو و معجزه خداوند، دیواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزویت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن. هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد. ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم به خدا...💚. . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

بعد از دو سال برگشت اونم چه برگشتنی اخلاقش خیلی عوض شده بود بچه‌ها رو کتک می‌زد اذیتشون میکرد، سه قلوهام دوتاشون دختر بودن یکیشون پسر و اصلاً چشم دیدن پسرم محمدو نداشت، من صبح تا شب تو خونه مشغول کار بودم نگهداری از سه تا بچه یه سال و نیمه خیلی کار سختی بود، هم بهشون شیر می‌دادم هم شیر خشک! لباساشونو گاهی تو دست می‌شستم، از طرفی هم بچه‌ها مدام طرف و اون طرف می‌رفتن و وسایل خونه رو به هم می‌ریختن.. شوهرمم شب که میومد از بچه‌ها مراقبت می‌کرد تا من شامو بکشم و حموم برمو کارای دیگه انجام بدم. وسط این گیرودار من تحمل رفتارهای مهدی رو واقعاً نداشتم. یکی دو بار باهاش جر و بحث کردمو اونم که بزرگ شده بود قشنگ از خجالتم در میومد و کلی بهم فحش می‌داد😤😣 یه بار زنگ زدم به مهسا و بهش گفتم اگه می‌تونه بیاد اینجا و با مهدی حرف بزنه تا دست از سر من بردارم بیچاره هم تلفنی باهاش صحبت کرد ولی هیچ فایده‌ای نداشت منو مقصر خراب شدن زندگیش می‌دونست انگار که من مادرشو کشتم. 🤦‍♀ از من متنفر بود اومده بودم جای مادرشو گرفته بودم تو خونه مادرش داشتم با پدرش زندگی می‌کردم و مهدی اصلاً نمی‌تونست تحمل کنه به مهسا گفته بود همه زورمو می‌زنن تا بابام طلاقش بده گمشو بره خراب شده باباش!! بعضی وقت‌ها هم وسایل اتاقشو پرتاب می‌کرد یه بار من از کوره در رفتم و بهش گفتم گمشو برو تو اتاقت، اونم شب همین که شوهرم از سر کار اومد گذاشت کف دستش و گفت من کتکش زدم بهش گفتم از خونه من گمشو بیرون😒 شوهرمم که خیلی خسته بود و بچه ها همش نق میزدن نمیدونم چرا گول قیافه مظلومشو خورد و... ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

‍ 🌺 دستور العمل آیت الله بهجت(ره) برای ازدیاد روزی 🍁 کسی که می خواهد روزی اش فراوان شود، این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز و پایان آن هم، یک صلوات بفرستد: ☘ ( اللهم أَغنِنی بِحَلالِِکَ عَنِ حَرامِکَ، وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواک) خدایا! مرا به وسیلۀ حلالت از حرام خویش بی نیاز کن، و با فضل و بخشش خودت، از هر چه غیر خودت بی نیاز ساز!) 📗 گوهرهای حکیمانه:14 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

✍امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که در یک روز صدبار بگوید: رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِِ وَ اَهلِ بَیته خداوند #صد_حاجت او را بر می‌آورد که سى تاى آن مربوط به #دنیا و هفتاد تاى آن مربوط به #آخرت است 📚(ثواب الاعمال ، ص ۳۴۱) ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

*يك كلام خوش، يك نگاه مهربان، يك لبخند از روى خوش قلبى، ميتواند به طرز عجيبى معجزه كند* بخند رفیق😊 عصربخیر دوستان🧡

🌷 قرآن می فرماید : 📖 من قدر علیه رزقه فلینفق هر کس روزی اش تنگ شد پس باید (از همان چیزی که دارد) انفاق کند. 🌷 امیرالمومنین (علیه السلام) می فرماید : ✍ هنگامی که فقیر شدید ، پس با صدقه دادن با خدا تجارت کنید. ☘ صدقه کلید رزق است. ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

🍃پندانه افلاطون را گفتند : چرا هرگز غمگین نمیشوی؟ گفت دل برآنچه نمی ماند نمی بندم. 🔰فردا یک راز است، نگرانش نباش. دیروزیک خاطره بود، حسرتش رانخور و امروز یک هدیه است، قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت لذت ببر. از فشار زندگی نترسيد به ياد داشته باشيد که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبديل ميکنه.. نگران فردايت نباش خدای ديروز و امروز خداى فرداهم هست... مااولين باراست كه بندگی ميكنيم. ولى اوقرنهاست که خدايى ميكند پس به خدايى او اعتمادكن و فردا و فرداها رابه اوبسپار... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

🍂 حضرت زهرا(سلام الله علیها) : ✨ یا على! من از پروردگارم شرم دارم كه چيزى از تو درخواست كنم كه تو توان برآوردن آن را نداشته باشى. 📚 بحارالانوار ، ج ۴۳ ، ص۵۹ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

برای ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﻛﺰ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺭﻭﺍﻧﻲ ﺭﻓﺘﻢ . . . ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﺮﻛﺰ ﻏُﻠﻐﻠﻪ ﺑﻮﺩ ، ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺳﺮ ﺟﺎﯼ ﭘﺎﺭﮎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﯾﻘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ! ﭼﻨﺪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺴﺎﻓﺮﮐﺶ ﺳﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﻟﻄﻒ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ ! ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﺟﻮﻛﻲ ﺯﺷﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻮﺑﺎﻳﻠﺸﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻢ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﻌﺮﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﻴﺨﻨﺪﻳﺪﻧﺪ ! ﺗﻌﺪﺍﺩﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺸﻢ ﭼﺮﺍﻧﻲ ﻧﻮﺍﻣﻴﺲ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻧﺪ ! ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﺗﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ، ﺩﯾﺪﻡ ﺟﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﭘﺮﺩﺭﺧﺖ ، ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﻧﯿﻤﮑﺘﻬﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻼﻗﺎﺕﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ . . . ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻣﯽﺭﻭﻡ ﺭﻭﯼ ﻧﯿﻤﮑﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﯿﺪ ! ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ، ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻟﻪ ﺷﻮﺩ ! ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﮐﻒ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﻭﺩ ! ﻭ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ نمی ﺩﺍﻧﻢ " ﺗﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ " ﺍﯾﻨﻮﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ اوﻧﻮﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ... ! ؟ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

✨کلام خدا و مؤمنان را بشارت ده که خدا را بر آنان فضل ورحمت عظیم و ثواب بزرگ خواهد بود ( که از حد تصور آنها بیرون است).    💠سوره احزاب آیه ۴۷ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

👌#تلنگر ⚠ تملک گرایی و مال اندوزی 👈  قبل از هر چیز باید این واقعیت را درک کنید که هرگز نمی توانید مالک چیزی شوید. هنگام زاده شدن، هیچ نداشتید و در هنگام مرگ نیز جهان را بی چیز ترک می کنید. 🔸 من کت و شلواری را در جمع لباسهایم دارم که جیب های آن را بریده ام. هربار که برای پوشیدن لباسم در کمد را می گشایم، چشمانم به این کت و شلوار مسخره می افتد و به یاد می آورم که آخرین کتی که بر تن می کنم به جیب احتیاج ندارد. 🔸 تملک گرایی و مال اندوزی تصاحب آن نیست بلکه به تصاحب در آمدن آن است. 🔸 اگر احساس می کنید که باید فلان ملک، اتومبیل و یا مقام را داشته باشید و بدون آن احساس کمتری میکنید مفهومش آن است که تحت سلطه دارایی قرار گرفته اید و قربانی شده اید. 🔸در چنین شرایطی اگر اتومبیل BMW  و خانه يیلاقی و جواهرات مورد علاقه خود را نداشته باشید، می نالید و فکر می کنید که با به دست آوردن آنها زندگیتان رو به راه می شود و از آن پس شاد و خرسند خواهید بود. 🔸 غافل از اینکه، این یک خیال باطل است: زیرا پس از به دست آوردن آنها، به فکر می افتید که اگر خانه بزرگتر و بزرگتری داشته باشید، زندگیتان کامل میشود و به این ترتیب به بیماری زیاده طلبی دچار میشوید. 🔸 آنگاه دست به گریبان دنیا می شوید تا به مال و منال بیشتری چنگ بیندازید. زیرا قانون طبیعت چنین است که هر چه دارایی بیشتری داشته باشید، بیشتر به جانب آن کشیده می شوید و هر چه کمتر تملک گرا باشید خود را بی نیازتر احساس می کنید. 🌺 عظمت خود را دریابید. 👤 وین دایر ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

اونشب برای اولین بار دست روم بلند کردو یه سیلی محکم زد تو صورتم، بعدم چند تا فحش آبدار نثارم کردو رفت بیرون.. نشستم همونجا و گریه کردم 😭😭 مهدی پیروزمندانه نگام میکرد بعدم رفت تو اتاقش.. بچه ها هم دورمو گرفته بودنو گریه میکردنو جیغ میکشیدن، اشکامو پاک کردمو پیرهنمو کشیدم بالا و بهشون شیر دادم تا آروم شدن، بعدم شام دادمو خوابوندمشون.. ساعت ۱ شب بود که شوهرم اومدو گرفت خوابید، دو سه روز باهم سرسنگین بودیم تا بالاخره اومدو معذرت خواهی کرد😒 منم بخشیدمش درست یکی دو هفته بعد ازون ماجرا بود که وقتی من رفته بودم حموم با صدای جیغ و داد پریدم هوا، تندی حوله تنم کردمو دوییدم سمت بچه ها که دیدم، مهدی از نبود من استفاده کرده و بچه هارو کتک میزنه، سرش داد زدم و باهاش دعوا کردم صورت محمد سرخ شده بود و به پهنای صورت اشک میریخت، انقدر آتیشی شدم که گفتم باشه بزا بابات شب بیاد که گفت هیچ غلطی نمیتونی بکنی😏 با حرص گوشیمو برداشتمو زنگ زدم : همینکه جواب داد نه سلام نه علیک گفتم بیا به این پسرت جواب بده، یه دیقه من آرامش ندارم نمیتونم برم حموم اونم سعی میکرد آرومم کنه ولی من ول نمیکردم، گفتم همین العان میای بهش جواب میدی وگرنه همشون ول میکنمو میرم خونه ی بابام😡😠 بعدم تلفنو قطع کردم! نیم ساعت نشد که اومد، کلافه گفت وای من نمیدونم از دست شما ها چیکار کنم چرا آخه باهم را نمیاین😤☹️ محمد رو گرفتم بغلمو گفتم بیا ببین دسته گل بچتو🤨 تا صورت سرخ محمدو دید، گر گرفت و رفت سراغ مهدی و حسابی کتکش زد.. بعدم با حرص نشست رو مبلو کلی غر زد سرش، مهدی هم ساکشو برداشت و... ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══