eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
24.8هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
5.5هزار ویدیو
9 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! 🌹داستان هامون براساس واقعیت می‌باشد کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکری ‌برای‌رفع‌ گرفتاری .... 📿سفارش امام رضا(ع) در خواب به پسرش امام جواد ع سفارش می‏کند که وقتی در شدّت گرفتار شدی، ذکر «یَا رَئُوفُ یَا 🔷 حجت الاسلام فرحزاد ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 خاصیت عجیب دنیا 🔸 حجت الاسلام پناهیان ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔹تلنگری زیبا برای همه ما ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌼✨ راجب داستان 🦋 سلام و درود من هم راجع به زندگی پروانه واقعا حس خوبی ندارم درسته که یه پنهان کاری هایی از طرف خانوادش نسبت بهش شده اما دلیل نمیشه ۱۵ سال زحمتی که سهراب برا خودش و بچش کشیده رو نادیده بگیره اون هم پنهان کاری داشته نسبت به رحمت تقصیر خودش بوده مگه خانوم جونش همیشه حمایتگرش نبوده که بهش نگفته حالا که سهراب واقعا مردونگی کرده در حقش و حق طلاق بهش داده و همه جوره درکش کرده خیلی خودخواهانه و بدون معرفت رفتار کرد. تازه خودش هم ابراز علاقه کرده به سهراب که اون بنده خدا هم گفت بیا عقد کنیم خودش دست و پاش لرزیده بعد ۱۵ سال دوباره فیلش یاد هندوستان کرده😕 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🟣سؤال: کسی که خیلی مشکلات زندگی به او فشار ‌آورده چه‌کار کند؟ 🌸حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: تا می‌تواند «أستغفرالله» بگوید، «أتوب إلى الله» بگوید،‌ «صلوات» بفرستد، سلاحی که به‌دست ما داده شده همین‌هاست. 📚بیانات در درس خارج فقه، کتاب حج، ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌸✨ راجب داستان 🦋 در مورد داستان پروانه میخواستم بگم که چرا هنوز تکلیف رحمت مشخص نشده هول شده وطلاق گرفته دوماً وقتی فرجی میگه باید طلاق بگیری تا کاری برا رحمت کنم باید بدونه که کاسه‌ای زیر نیم کاسه هست اگر هم طلاق گرفت باید مدتی صبر میکرد تا تکلیف رحمت مشخص بشه اگر خودش نمی‌خواست بچه را سقط کنه خان داداش نمیتونست کاری کنه ، تازه مادرش وخواهراش هم می‌تونستم حمایتش کن ونکته مهمتر اینکه مگه دزدی شاخ ودم‌ داره رحمت را از دخترش و ستاره را از پدر واقعیش مخفی کرده که گناه بزرگی هست و نکته آخر اینکه چقدر جای تعجب داره وبراش راحت بوده از رحمت بی‌درد سر جدا شد وزن سهراب شد والان هم قرار هست بی درد سر از سهراب جدا بشه وختما زن رحمت بشه جای خنده داره وتعجب میکنم چرا وقتی به رحمت گفتن پروانه خودکشی کرده! سراغ قبرش را برای یک بار هم که شده نگرفت تا حقیقت آشکار بشه و نکته آخر یعنی واقعا مادر رحمت هیچ کس را توی دنیا نداشته نه خواهری نه برادری نه اقوام شوهر تا در مراسم شرکت کنن اینم حتما از ترفند خان داداش بوده ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه 🕊🌱 با خودم فکر میکردم اگه بفهمی من باردارم خیلی نگران میشی یادمه اون موقع ها میگفتی اگه بار
🕊🌱 اول سهراب گفت فرجی گفته به شرطی اینکار و میکنم که از شوهرش طلاق بگیره و با من ازدواج کنه!! هیچی جز نجات جون تو برام مهم نبود قبول کردم ولی یه مشکلی بود اونم این بود که حامله ام وقتی به سهراب گفتم پیشنهاد فرجی و قبول میکنم ،. خیلی عصبانی شد و گفت معلوم هست چی داری میگی؟ اونجا بود که به سهراب گفتم باردارم و وقتی فهمید خیلی شوکه شد ! بهم گفت چطوری میخوای ازدواج کنی وقتی بارداری اگه فرجی بفهمه نمیزاره بچه اتو به دنیا بری.!؟ سهراب گفت فعلا کاری نکن بزار ببینم چیکار میتونم بکنم. بعد چند روز گفت بدون اینکه نیاز باشه با فرجی ازدواج کنم کارمونو راه میندازه... انگار دنیا رو بهم داده بودن ، بدون اینکه مجبور بشم زن کس دیگه ای بشم مشکل تو حل شده بود.😍 ولی مشکل اصلی سر جاش بود اینکه من حامله بودم و خیلی زود همه میفهمیدن. اون موقع ها خیلی تحت فشار بودم و کم سن بودم از خیلی چیزایی که ترسناک نبود میترسیدم.!! از ترس اینکه یه وقت خان داداش نفهمه بچه دارم و بگه باید بچتو از بین ببری قرار شد با سهراب نامزد کنیم ولی صوری.، قرار بود به بهونه شرکت سهراب چند وقتی بریم ترکیه تا دوران بارداریمو بگذرونم و بچه امو به دنیا بیارم ، چاره دیگه ای نداشتم زری هم موافق این قضیه بود به نظرم بهترین راه همین بود. اولاش خانواده ام راضی نبودن تا زمانی که عقد نکردیم بریم ترکیه ولی بالاخره راضی شدن به نامزدی صوری کردیم و رفتیم سمت ترکیه✈️ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍مرحوم اسماعیل دولابی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ساعتها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن روزها، روزها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن ماه ها. ماه ها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن سالها و سالها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن عمرها. 💥پس فرصتمان خیلی کم است و باید آن را غنیمت دانست و به هدر نداد و باید در کار سرعت داشت. 📚مصباح الهدی 229 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌸✨ نقل شده امیرالمومنین ؏ برای وسعت رزق این دعا را ۳ بار در سجده می‌خواندند↯ رَبِ‏ إِنِّي‏ ظَلَمْتُ‏ نَفْسِي‏ فَاغْفِرْ لِي✨ 📚 چشمه رستگاری ۴۱ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶چرا دعاهامون مستجاب نمیشه؟به10دلیل! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌷 امام رضا(علیه السلام) فرمود : ☘️ کسی که توان جبران گناهانش را ندارد ، پس بسیار بر محمد و آل محمد درود فرستد ، زیرا صلوات فرستادن هر آینه گناهان را نابود می کند. 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 📚 وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۹۴ ‌‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه 🕊🌱 اول سهراب گفت فرجی گفته به شرطی اینکار و میکنم که از شوهرش طلاق بگیره و با من ازدواج کنه
🕊🌱 تمام مدت بارداریم با سهراب تو یه خونه بودیم بدون اینکه حتی نگاهی بدی بهم بکنه خیلی مواظبم بود ،!🥲 خیلی هوامو داشت راستشو بخوای هر چی میگذشت از اینکه میدیدم انقد هوامو داره و جوری رفتار نمیکنه که موذب بشم ته دلم یه احساسی نسبت بهش پیدا کرده بودم.! تا زمانی که بچه ام به دنیا اومد شش ماه تمام با سهراب زندگی کردم ،. خیلی دلم میخواست زودتر برگردم ایران ولی باز سهراب مانعم شد و با حرفهاش پشیمونم کرد.!! البته حرفهاش درست بود میگفت برگردی ایران با یه بچه تو بغل فکر میکنی خان داداشت میزاره آب خوش از گلوت پایین بره حرفهای مردم فکر میکنی تموم میشه؟ از اون طرف هم زری همین حرفها رو میزد. سهراب میگفت بیا با هم عقد کنیم ، یک سال دیگه برمیگردیم ایران به همه میگیم بچه منو توعه !! به اینجای حرفم که رسیدم نفسمو بیرون دادم و گفتم رحمت منو ببخش من واقعا چاره دیگه ای نداشتم من به خاطر آینده بچه امون هر کاری تونستم کردم.😮‍💨 رحمت مثل کسی که میخکوب شده باشه تمام مدت سکوت کرده بود با صدایی بهت زده گفت یعنی ستاره بچه منه؟😳🤯 سرم و پایین انداختم و گفتم آره.! یه دفعه سیلی محکمی تو گوشم زد جوری که برق از سرم پرید.🤧 دستم و روی صورتم گذاشتم و وحشت زده نگاه رحمت کردم رحمت که از شدت عصبانیت سرخ شده بود گفت تو چیکار کردی با من و زندگیم؟؟!😠😤 با بغض گفتم رحمت من کاری و کردم که فکر میکردم درسته.!! رحمت فریاد زد چی درستههههه؟؟؟؟هااااا؟؟؟؟چی درسته؟؟؟؟؟ ستاره میدونه؟؟آره؟؟ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا