eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
25.6هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
5.4هزار ویدیو
7 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! 🌹داستان هامون براساس واقعیت می‌باشد کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3
مشاهده در ایتا
دانلود
9.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سامرا، از غم تو، جامه‌دران است هنوز چشم نرگس به جمالت نگران است هنوز 📺 🏴 🎙 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🌱💓🌿 🌤عصر بعداز خواب نیم روزی بابا خواست به آریا زنگ بزنم تا باهم صحبت کنن!! من هم قبول کردم من به
🌱💓🌿 صحبت ها به نتیجه نرسید و بابا و آریا خداحافظی کوتاهی کردن و بابا گوشی رو گذاشت!! همه مون تو فکر بودیم جو خونه به شدت متشنج بود من به این فکر می کردم کجا اشتباه کرده بودم که آریا اینطور از من متنفر شده بود،☹️😣 بابا گوشی رو سر جاش گذاشت ونگــاه تلخـی بــه مـن کــرد و گفت دیگه به آریا نه زنگ می زنی نه تماس هاش رو جواب میدی فهمیدی !! سری تکـون دادم ، حس می کردم تموم غم دنیا روی دلم سنگینی می کنـه🥺😢 آریا من را جلو خونواده ام خوار و حقیر کرده بود غرور بابا رو جریحه دار کرده بود. اوضاع خونــه به شدت متشنج بود همه چی به هم ریخته بود پریسا که تکلیفش رو می دونست و دنبال کارهای طلـاق بود مامان و بابا هــم پذیــرفته بودن و چیــزی خلـافش نمی گفتن ،! شاید هم مثل همیشه می ترسیدن رو حرفش حـرفی بزنـن چــون به شدت عصبـی و پـرخاشگر شـده بود وسر هر موضوعی که خلـاف میل یا باب میلش نبود دادوبــی داد راه می انداخت امــا مــن نمی دونستم رابطه ام با آریا چطور می شه و چطور پیش میره ‌و عاقبت به کجا می رسـه من نمی خواستم از آریا جـدا بــشم نمی خــواستم زندگیم خراب بشه ،..!!☹️ روزها می گذشت و یه روز که من دلم از زمین و زمان گرفته بود و هیچ کس هــم خونه نبود وپریسا هم پسرش رو برده بود پارک من از خونه زدم بیرون،!! همینطور کــه قدم می زدم فکر می کردم بـه هـمه اتـفاقاتی که این مدت افتاده بود و به سمت خونه رفتم وتصمیم گرفتم برم خونه و با آریا حرف بزنم... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌱༺◍⃟﷽🌱 ❈نهج‌البلاغه در آینه تصویر❈ 💫إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْـرُوفِ، وَ النَّهْــــیَ عَنِ الْمُنْــــکَرِ، لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللهِ (سُبْحٰانَهُ)؛ وَ إِنَّهُمَا لَا یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ، وَ لَا یَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ. ✨همانا "امــــر به معـروف" ✨و " نهــــــی از منـــــــکـر" دو صفت از اوصـــاف پروردگارنـد که نَه اَجَــل را نزدیــــــک می‌کنـــد و نَه روزی را کاهـــــــش می‌دهـــد. 📚 نهج‌البلاغه، فرازی از خطبه ۱۵۶ (بند۳) ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
Quran-page-155.mp3
2.62M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه صد و پنجاه و پنج قرآن کریم، سوره مبارکه الأعراف با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید📖 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟠 در هر موضوعی دیدید شیطان وسوسه می‌کند بدانید همانجا گنج است! (دستورالعمل بسیار زیبا و بجا برای مقابله با شیطان) ☘استاد عالی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
😍چقدر زیبا و امید بخش "‏وإن اعتقدت يوماً أن حلمك بعيد... فتذكر أن الله قريب اگه یه روزی فکر کردی آرزوهات دوره، یادت بیار که خدا نزدیکه❤️ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا، مرا به که واگذار می‌کنی؟ به نزدیکان تا با من قطع رابطه کنند؟ یا به بیگانگان تا با من با تلخی کنند؟ یا به کسانی که مرا خوار و ذلیل می‌شمارند؟ در حالی‌که تو خدای من و زمام‌دار کار منی... فرازی از دعای عرفه ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌷 امام کاظم (علیه السلام) : ☘ خوشا به سعادت اصلاح کنندگان بین مردم که آنان همان مقرّبان روز قیامت اند. 📗 تحف العقول ، ص۳۹۳ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🌱💓🌿 صحبت ها به نتیجه نرسید و بابا و آریا خداحافظی کوتاهی کردن و بابا گوشی رو گذاشت!! همه مون تو فک
🌱💓🌿 حرف بابا تو ذهنم مرور می شد ازم خواسته بود به هیچ وجه با آریا تماس نگیرم اما من نمی تونستم دست روی دست بذارم و کاری نکنم !! با خودم گفتم اگه آریا خواست تحقیرم کنه بهونه میارم که اومدم لباس ببرم ،!! وقتی رسیدم دیدم ماشین آریا دم در پارک درو باز کردم و با قــدم های آروم واردشدم می خواستم آریا رو غافلگیر کنم،! درپذیرایی را باز کردم و صدای خنده بود که می شنیدم تو فضا پیچیده بود و همه جا رو پر کرده بود 😳🤔 از چیزی که می دیدم شوکه شدم اشکان تو بغـل آریا بـود و آریــا اشکان رو بالــا و پــایین مــی انــداخــت وقربون صدقه اش می رفت و می‌گفت پسر بابا قند عسلم نگاهم به پریسا افتاد که روی مبل نشسته بود و پا روی پا انداخته بود و با ذوق به آریا و اشکان نگاه می کرد!! با ناباوری به صحنه روبه رونگاه می کردم شوکه بودم چیزهای رو که می دیدم هضم نمی کردم ، همزمان نگــاه مــن و آریا بهم افتاد!! _پریــا تو اینجا چکــار می کنــی ؟ پریسا وحشت زده نگاهم کرد من در حالی که دندون هام رو محکم روی هم فشار می دادم گفتم ؛ای بی شرف ها پس دروغ نبود شما دوتا کصافت باهم بودید ، اشکان بچه شماس حق با مهران بود خیلی کثیفید خیلی وقیحید 😠😤 اشک هام روی صورتم مـی بارید کلمات تند تند بر زبانم جاری می شــدن امــا خـودم گیج و منگ بودم مات و مبهوت از این همه رذالت ازایـن همه پست فطرتی بلند بلند نفس می کشیدم انگار یه مسافت طولـانی رو دویده بودم و نفس کم آورده بودم .. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه تون به زیبایی گلها 🍀لحظه ها تون پراز یاد خدا 🌸این سبد گل زیبا 🍀با بهترین آرزوها 🌸تقدیم به تک تک شما خوبان عصرتون بخیر ‌‌‍‌‌‌‍‌•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
هیچ وقت از شکستی که باعث رشدت شده غمگین نباش ! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°