💚✨💚 ✨💚 💚 #صحیفه‌سجادیه ✨📿🍃 ↯🌙 حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام فرمودند: حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِيمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى كَرِيمِ جِوَارِ اللَّهِ . حمد و سپاسى آنچنان كه ما را از آتش دردناك خداوندى برهاند و در جوار كرمش بنشاند. 📚 صحیفه‌ سجادیه،دعای١،فراز١۵ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🎥 چند سوال... ✏️ فقط دنبال اشتباهاتتان نگردید و گناهانتان! ببینید تَهِ دلتان نفرت از مومنی دارید؟ خسته هستید؟ حسادت دارید؟ توقع دارید؟ تحمل دارید مومنین را؟! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💚✨💚 ✨💚 💚 📜 کسی که عاشق شد... ✏️ كسى كه عاشق حق شد، عاشق خلق او نيز مى‌شود و مى‌خواهد آنها را هم رشد بدهد؛ نمى‌تواند آنچه مانع رشد خلق است، تحمل كند؛ خودش باتلاق خلق نمى‌شود و باتلاق‌ها را هم نمى‌پذيرد. ✏️ لازمه پيمودن هر راهى، استقامت در آن راه است. ما اگر عشق، پيدا كرديم، به اندازه عشقمان استقامت هم پيدا مى‌كنيم و به اندازه عشقمان همكار تهيه مى‌كنيم و به اندازه عشقمان كار مى‌كنيم. ✏️ اين عشق و ايمان، زيربناست؛ هم براى سازندگى ديگران و هم براى رشد و عمل خودمان و هم براى صبر و استقامت. ✏️ اين شوخى است كه به كسى شكوفايى و استقامت بدهيم، بدون اينكه برايش زمينه‌اى فراهم كنيم. ديده‌ايم كسانى كه عاشق دو كيلو تخم مرغ ارزانند، ساعت‌ها در صف مى‌ايستند. عشق، استقامت و صبر مى‌آورد. 📄 برشی از کتاب 📚جمع‌ها و حاصل‌جمع‌ها ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🍃🌺🪴 زن از جای خودش بلند شد و اومد نزدیک من وایساد، رو کرد سمت خونه و با دستش بهش اشاره کرد و گفت: اگه خواهرشی به این از خدا بیخبر بگو بچه‌های مارو پس بده! با تعجب به زن خیره شدم! چی داشت میگفت، چه بچه‌ای…😳🤯 فکر کنم سوال های توی مغزم رو از توی چشم هام خوند چون بلافاصله گفت : من شیرینم…مادر زن محمد خدا بیامرز اشاره کرد سمت زن جوان که با چشم های اشکی بهمون خیره شده بود :اینم رعناست…همسرش؛ این خواهرت که چند وقته معلوم نبوده کجا بوده و محمد تا زنده بود بی مادر بود اما از وقتی فوت شده مادر دار هم شده پاشده اومد با آژان دم در خونه‌ی ما و دختر و پسر دخترم رو با خودش آورده اینجا!☹️😤 دستم رو گرفت و گفت :خانم شما رحم و مروت داشته باش؛نمیدونم با چه بدبختی اینجا رو پیدا کردیم و اومدیم،! راضی نشو که یه مادر که تازه زندگیش از هم پاشیده و توی این سن کم بیوه شده بی اولاد هم بشه و جگرش هم بسوزه رعنا هم اومد جلوم وایساد و با التماس گفت :خانوم شما خاله‌ی محمد میشین درسته؟!میگن خاله‌ی آدم بوی مادر آدمو میده، مادر محمد که خیلی بی رحمه شما بیا و درحق من و محمد مادری کن و کمکم کن!! بعدش هم به هق هق افتاد!😭😭 فعلا چیزی نگفتم چون باید با خدیجه صحبت میکردم و میفهمیدم جریان چیه! من تحت هر شرایطی باید طرف خواهر میبودم، به دخترها که همراهم اومده بودن گفتم که حواسشون به شیرین و رعنا باشه و خودم در زدم! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌱 خدایا! تمام اندوهم را با چیزی زیبا جایگزین کن... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

❗️خدا رو به‌نفع خودت فعال کن! 👈 این میشه معنی فناء فی الله ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🎬 #کلیپ | کتابی که شهید ثانی برای آرامش قلبش در ماتم فرزند جوانش نوشت #دکتر_رفیعی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💠 خواندن نماز در اول وقت 🔸 حجت الاسلام رفیعی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🖌 آیت‌ الله بهجت (ره) در موارد بسیاری که مردم برای مشکلات ازدواج و یا پیدا کردن شغل مناسب و نیز دیگر مشکلات زندگی ، راه‌ حلی می‌خواستند ، آنها را به خواندن نماز جعفر طیار علیه‌السلام رهنمون می‌شدند. 🖌 ایشان می‌فرمودند : «نماز جعفر را به‌ ترتیب و دعایی که در کتاب زادالمعاد آمده است بخوانید». 🖌 همچنین می‌فرمودند : «بعد از نماز و ادعیۀ آن به سجده روید و با چشم گریان اگر چه با قطرۀ اشکی که چشم تَر شود اشک بریزید و حاجتتان را بخواهید» ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) : ✍ إنّما الشَّرَفُ بالعَقلِ و الأدَبِ ، لا بالمالِ و الحَسَبِ 🖌 شرافت ، به خرد و ادب است ؛ نه به مال و خاندان. 📔 غرر الحکم ، حدیث۳۸۷۳ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌷 امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) : ✍ ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّه ِ بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ ، لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائكَةِ. 🖌 کسی که در راه خدا جهاد کند و شهید شود اجرش بزرگتر از کسی نیست که بتواند گناه کند و عفّت ورزد. انسان پاکدامن نزدیک است که فرشته‌ای از فرشتگان خدا شود. 📒 نهج البلاغة ، الحکمة۴۷۴ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🍃🌺🪴 منتظر بودم در باز بشه و برم تو که صدای شیرین خانوم از پشت سرم اومد: الکی در نزن فکر میکنه ماییم باز نمیکنه! صداش بزن شاید بفهمه تویی دلش به رحم بیاد، چند بار محکم در زدم و صداش زدم، صدای دمپایی هاش از پشت در میومد لای درو کمی باز گذاشت و من رفتم تو، دستش رو گرفتم و کشیدمش بالا بالا که رفتم صدای گریه به گوشم خورد! در اتاقیکه صدا ازش میومد رو باز کردم یه دختر تقریبا ۵ ساله و یه پسر سه ساله همدیگه رو بغل کرده بودن و داشتن گریه میکردن! جگرم تیر کشید نتونستم جلوی خودم رو بگیرم، اصلا صبر نکردم تا اول با خدیجه صحبت کنم ببینم جریان چیه!🥺😢 رفتم جلو و دست بچه ها رو گرفتم اما دستشون رو کشیدن، نشستم جلوشون و با لبخند مهربونی گفتم : ببینم شماها نمیخواین ببرمتون پیش رعنا؟!…هان؟! دختر که بزرگتر بود چشم های اشکیش رو بهم دوخت و با تکون دادن سرش بهم علامت داد آره ! باز دستشون رو گرفتم و گفتم پس بامن بیاین که ننه‌اتون پایین منتظرتونه!☺️ دختر گفت : ننه شیرین یا مامان رعنا! میخواستم جواب سوالش رو بدم خدیجه که توی چهارچوب در وایساده بود گفت : داری چیکار میکنی؟! با خونسردی کامل زل زدم توی چشم هاش و گفتم : دارم این بچه ها رو میبرم تحویل مادرشون بدم!😒 خدیجه دهنش رو باز کرد چیزی بگه که با چشم اشاره کردم سمت بچه ها که دست من رو گرفته بودن و با چشم های اشکی و ترسیده نگاهمون میکردن و لب زدم: این بچه‌ها هنوز خیلی کوچیکن! ننه‌اشون رو میخوان! سا‌یه‌ی پدر که از سرشون کم شده تو چرا باعث میشی سایه‌ی ننه‌اشون هم از سرشون برداشته بشه خدیجه؟!🤨😤 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°