eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
25.6هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
7 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! 🌹داستان هامون براساس واقعیت می‌باشد کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ذکر سجده 👤آیت الله کشمیری ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 تارا که رفت بالا امیر رو کرد سمت من و دختر بس و گفت :مگه من به شماها نگفتم من اینجا نباشم نذاری
🍃🌺🪴 قابله که دیگه سنی ازش گذشته بود هن هن کنان از پله ها اومد بالا، تا نفسش جا اومد گفت :آب بزارید جوش بیاد..! نایلون و پارچه‌ی تمیز هم بزارید برام الان میام با صدای آروم طوریکه انگار داشت با خودش حرف میزد گفت : من که کلا قسم خورده بودم دست به زن های طائفه‌ی شما نزنم! ولی چیکار کنم نتونستم روی دختربس رو زمین بندازم! چند سال قبل همین قابله بالا سر زهرا همسر علی بود و بچه‌اش موقع زایمان خفه شده بود و زهرا توی همون حالش حسابی از خجالت قابله دراومده بود،!! برای همین میگفت که دیگه به زن های طائفه‌ی ما دست نمیزنه! دختر بس پرید پایین تا قابلمه‌ی بزرگ بیاره و منم رفتم نایلون بزرگی آوردم که امیر هراسون گفت : این نایلون واسه چیه؟! -ننه قابله لازمش داره! رفت سمت اتاق خودشون که سارا و تارا  و قابله اونجا بودن، دنبالش راه افتادم و گفتم پسر بیا کجا میری!؟؟🙁😳 رفت تو و قابله با صدای جیغش فریاد زد : آقا کجا…برو بیرون میخوام معاینه‌اش کنم امیر با چشم های گشاد شده گفت :کیو معاینه کنی؟! دست به تارا نمیزنیا ! قابله همونطور نشسته دست هاشو زد به کمرش و گفت:بفرما من میگم مرد و زن این قوم، دیوونه‌ان باز این دختربس منو بزور میکشونه اینجا که نذارن دست به زن پابه ماهشون بزنم! تا من به خودم بیام قهر کرد و رفت بیرون تارا سر و صورتش پر از عرق بود و از درد لبش رو گاز میگرفت😰😓 سارا به گریه افتاده بود و گفت : امیرآقا ببریمش تهرون توروخدا، دیگه نفهمیدیم چطوری دختربس و امیر زیر بغل تارا رو گرفتن واز پله ها بردنش پایین.. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امروز از گلهای بهاری 🍃یک سبد گل شادی 🌸آورده ام 🍃تا زندگیتون پراز عطر عشق 🌸ولباتون به لبخند شیرین 🍃باز بشه 🌸امروزتون زیبا 🍃و نگاهتون پراز بارش مهربانی ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
20.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهمان ویژه امام رضا علیه السلام╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍قال امیرالمومنین (علیه‌السلام): کردارشخص، گواه آن چیزی است که در دل اوست. 📚تصنیف غرر/۲۷۷۶ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 قابله که دیگه سنی ازش گذشته بود هن هن کنان از پله ها اومد بالا، تا نفسش جا اومد گفت :آب بزارید
🍃🌺🪴 سارا هم ساک نوزاد بدست دنبالشون رفت ساک بچه‌رو ماه تاج خانوم از شش ماهگی تارا پر و پیمون براش فرستاده بود☺️🧳 دو روزی بی خبر بودم ازشون تا اینکه از مخابرات صدام زدن! دختربس پشت خط بود و از خونه‌ی نادری زنگ زده بود، با صدای خوشحالی داشت میگفت که تارا امروز راس ساعت ۱۲ ظهر فارغ شده و یه دختر بدنیا آورده ماه!😍🥲 خداروشکر کردم و سر راهم رفتم به لعیا هم خبر دادم که گفت : که چی مثلا…یه دختره دیگه ،پسر کاکل زری دنیا نیاورده که! یه حس عجیبی از حرفش افتاد توی تنم! با عصبانیت گفتم :دختر پسرش که مهم نیست!مهم اینه که نوه‌ی پسریمه! اولاد امیرمه،🤨😤 دیگه واینستادم چیز دیگه ای بگه و عصبی اومدم بیرون، این دختر کوچولویی که دختربس گفته بود هنوز نیومده خودش رو توی دلم جا کرده بود!🥰 دختربس روز بعدش برگشت و تارا حدودا دو هفته‌ای خونه‌ی آقاش موند، امیر براش سجلد گرفته بود و اسم دخترش رو گذاشته بود پروانه!! توی این مدت که تارا خونه نبود دختربس فقط درمورد پروانه حرف میزد و قربون صدقه‌اش میرفت، من هم با اینکه هنوز ندیده بودمش از تعریف های دختربس قند توی دلم آب میشد! بالاخره بعد از دو هفته تارا،امیر و پروانه برگشتن، همینکه صداشون رو شنیدم رفتم بیرون، دختر سفید پوست کوچولویی توی قنداق شیری رنگ پیچیده شده بود؛ دختربس بغلش کرده بود و دست کسی نمیدادش! لپ های کوچیکش رو اونقدری بوسیده بود که قرمز شده بود و به گریه افتاد، بغلش که کردم حس قشنگی سرتا سر وجودم رو گرفت، ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💚✨💚 ✨💚 💚 ✅حکمت ١٨٢: لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ، كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ. ترجمه : خاموش ماندن از گفتار حكمت آميز فايده اى ندارد، همان گونه كه سخن گفتن نابخردانه. سكوت بهتر است يا سخن گفتن؟ آنجا كه انسان، حكيمانه و عاقلانه سخن بگويد فضيلت است و ترك آن رذيلت، و آنجا كه انسان جاهلانه و نابخردانه سخن بگويد رذيلت است و ترك آن فضيلت. به یقین سکوت از امر به معروف و نهى از منکر و از حکم به حق و از شهادت عادلانه و از اندرز و نصیحت هاى مخلصانه و از مشورت خردمندانه جزء رذایل و یا از گناهان کبیره است; ولى سخن گفتن به دروغ، غیبت، تهمت، اهانت، امر به منکر و نهى از معروف، شهادت به باطل و فضول کلام (سخنان بیجا و بى معنا) جزء رذایل اخلاقى یا از گناهان کبیره به شمار مى آید. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍آیت الله عبدالکریم حق شناس: سفر به سوی خدا ممکن نیست مگر اینکه سحرها بلند شوی. داداش جون! باید سحرها برای نماز شب بیدار شوید ولو اینکه مختصر بخوانید ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✅ آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حق‌شناس: خوب ! دیگر خضر چه نصایحی به موسی فرمود؟ فرمود: «لا تطلب العلم لتحدث به ، و اطلب العلم لتعمل به»، دنبال علم نباش که منبر بروی و به سخنرانی کنی ، بلکه علم را برای عمل کردن یاد بگیر ! اگر من احادیث را یاد بگیرم و حفظ کنم که یک منبر برای خودم درست کنم ، چه نتیجه‌ای دارد ، و به چه درد من می‌خورد ؟ باید علم را برای عمل یاد بگیریم ! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°