11.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 محبت امیرالمؤمنین؛ کلید آرامش در لحظه مرگ
محبت به امیرالمؤمنین صلیاللهعلیهوآله مرگ را آسان میکند و دل را آرام میسازد. با عشق به ولایت، عبور از این دنیا به نورانیتی جاودانه بدل میشود.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
سلام دوستان گلم ، امیدوارم مهر و محبت مهمون همیشگی قلبتون باشه و نیک بخت انشالله 💐🤎🧡 زنه ادامه داد
🤎🧡
پوزخندی زدم و سرم رو روی میز گذاشتم😒
چند روز گذشت و همونجور شد که فیروزه خانم میگفت، دهن اون زن رو با پول بست و فرستادش همونجایی که ازش اومده بود،!!😮💨
خبر رسیده بود که امشب قراره سپهر از راه برسه، منم از این بابت خیلی خوشحال بودم،
فیروزه وقتی خبر رو شنید اومد پیشم و یه لباس و چند تا وسیله داد دستم و گفت: اینارو بپوش و برای شوهرت آماده شو و شب ازش پذیرایی کن!!☺️😊
از اینکه فیروزه داشت باهام همکاری میکرد تعجب کرده بودم، نگاهی به لباس قرمز روی تخت انداختم تا حالا همچین لباس بازی نپوشیده بودم و از این وسایل استفاده نکرده بودم 😕😓
ولی دیگه وقتشه خجالت رو کنار گذاشتم و لباس رو پوشیدم و از اون چیزی که رنگ قرمز داشت به لب هام زدم و با رضایت به خودم تو آینه نگاه کردم!
سپهر اومد خیلی استرس داشتم توی اتاق اون بودم، هی این پا و اون پا میکردم تا بالاخره اومد،اول حواسش نبود اما وقتی منو دید خیلی جا خورد😳
_توران تو...
-خوش اومدی
_ممنون ولی تو اینجا !؟؟
_حتما خسته ی راهی، بیا اینجا تا..
_وایستا، نه نه تو منظور دیگه ای داری اره بگو ببینم چی شده!!؟🤨
_این مدت که نبودی دل تنگت شده بودم
_چرا...ما که باهم
پریدم وسط حرفش و گفتم:به هر حال
تو شوهرمی، نگرانت میشم دلتنگت میشم🥰🥲
_ببین توران من میدونم تو چه حسی داری باشه، درکت میکنم ولی من نمیتونم...
عصبی شدم و بدون توجه به اینکه کی جلوم ایستاده داد زدم وگفتم: چرا ها؟چرا نمیتونی مگه من چی کم دارم؟!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وفا یعنی کسی که
همه چیزشو بریزه پای امامش
و بر اساس امامش زندگی کنه
نه بر اساس نقشه های خیالی خودش...
-استادشجاعی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
• در مسلخ عشق جز نکو رانکشند...
#إنا_على_العهد
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
نماهنگ آغاز نصر الله - سید رضا نریمانی.mp3
5.12M
قسم به قرآن و به سوره فتح
قسم به خون شاه شیب الخضیب
وعده نصرت الهی اینه
نصر من الله و فتح قریب
🎙 #سید_رضا_نریمانی
#️⃣ #سید_حسن_نصرالله
#️⃣ #انا_علی_العهد
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-ما به دنبالِ آخرت هستیم...!
اگر در این دنیا کار میکنیم به خاطر
این است که مسئولیم..
به خاطر این نیست که به دنیا
علاقه داریم:)🌱
#انا_علی_العهد
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
نماهنگ یا أیها العزیز - گروه سرود.mp3
5.36M
يا أيها العزيزْ
لو مَسَّنا وأهلَنا الضُرُّ
يا أيها العزيزْ
لو مَلَّ مِنْ صَبْرِنا الصَبْرُ
#️⃣ #سید_حسن_نصرالله
#️⃣ #انا_علی_العهد
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلًا | احزاب ۲۳
#انا_علی_العهد
#سید_حسن_نصرالله
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فأنا متعب من الشّوق إليك
ما از شوق دیدار شما خستهایم..
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🤎🧡 پوزخندی زدم و سرم رو روی میز گذاشتم😒 چند روز گذشت و همونجور شد که فیروزه خانم میگفت، دهن اون ز
🤎🧡
اونم بدتر از من عصبی شد و گفت: حواست باشه با کی داری اینجوری حرف میزنی!
اشک هامو پس زدم و گفتم: آره حواسم هست اما دیگه خسته شدم،منو ببین تا کی باید منتظر تو بمونم!
_اصلا میدونی چیه،نمیخوامت، دلم نمیخواد باهات باشم
با دست کوبیدم به تخت سینه اش و گفتم:پس چرا زن صیغه ای گرفتی
جا خورد و گفت:چی...کدوم زن!😳
_هه،زن صیغه ایت اومده بود تا حساب پس بگیره،من زنتم حق نداری بهم خیانت کنی، منم یه حقی دارم
_برو بیرون،نمیخوام حرف بزنم!
_نمیرم،تا تکلیفم رو روشن نکنی نمیرم
بهم پشت کرد و یهو سیلی محکمی نثار صورتم کرد جوری که حس کردم هر آن ممکنه بخورم زمین و داد زد:گفتم نمیخوام برو بیرون،دفعه بعد اگه اینجوری ببینمت زنده زنده گورت میکنم، گمشو..😠😤
از شونه ام گرفت و پرتم کرد بیرون
با گریه به سمت اتاق خودم رفتم
از گریه نفسم بالا نمیومد،
اون بازم منو پس زد، بازم منو خار و خفیف کرد اون هر زنی رو به من ترجیح میده با عصبانیت لباس هارو در آوردم و پرت کردم و داد زدم:خدا خیرت نده خدا ازت نگذره سپهر، اگه علایقت چیز دیگه ای بود..!
اگه از زن های هرجایی خوشت میومد پس چرا با من ازدواج کردی و منو اینجا زندونی کردی آخه !
تا ساعت ها به این موضوع فکر کردم و همش گریه کردم، از این وضعیتی که در عین شوهر داشتن باکره بودم !
و انگار شوهر نداشتم به جنون رسیده و رو روانم تاثیر مخربی گذاشته بود،همش با خودم درگیر بودم که من چی کم دارم و چرا سپهر نمیخواد باهام باشه،
اون شب انقدر درگیر گریه و فکر کردن بودم که نفهمیدم کی خوابم برد..🥱
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°