هرزمان ؛ یادگرفتیمدرجایگاهینیستیم
کهآدماروقضاوتکنیم ؛ اونوقت میشهگفت ؛ بالغشدیم .
کافیهچندروزبهکسیپیامندی ؛ متوجهمیشیکه
همیشهتوبهبقیهپیاممیدادی ؛ وهیچکس
نیستکهبهتپیامبده ..
مابلدنبودیمنگهتداریم ؛ ولیخودتم
نخواستیبمونیا
خیالینیست!
تنهاییچشه؟
دریارونمیشهتنهاییرفت؟ میشه
باروننمیبارهتنهایی؟ میباره
بهارنمیادتنهایی؟ میاد
پاییزچی؟ اونممیاد
سردتمبشه ؛ میتونییهپتوبندازی دورِخودت .. بهدستِ یارمهیچ احتیاجینیست
- دیالوگ -
احتیاجدارمازخودمبودناستعفابدم ؛ بعد
ازجسممخارجبشمُبهسرعتازخودم دورشم
یکیدیگهبیادتوجسمم ؛ واطرافیانم
همهخوشحالبشنکه ؛ عهفلانیچقدر
عوضشده ؛ وچقدرحالشُ خودشخوبشده .. بدونِاینکهبدونن
فلانیدررفته .
هدایت شده از - آشفتگیهبایدببخشید -
این پیامو فور کنین
تو چنلاتون تا بهتون بگم اگه
یه مهمونی بین چنل نویسا باشه
شما چه لباسی میپوشین !🙂😂