eitaa logo
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
2.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
6هزار ویدیو
45 فایل
🌖 زیرسایه امام رضاعلیه السلام با"تنهامسیرآرامش" قدم برمی‌داریم درمسیرظهور ان شاالله🌸 🌐 ارتباط باادمین کانال @Mahdi9294، @Zhaklins 💫لینک کانال اصلی تنهامسیرآرامش http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
مشاهده در ایتا
دانلود
🌍 ما انسانها در دنیا بیشتر درگیرِ انتخاب بین "رنجِ خوب و لذّتِ بد" هستیم 🔹و برای همین شناختِ این دو مورد👆 خیلی میتونه به انتخاب های بهترِ ما کمک کنه. ✅💍🌷 🌺 همیشه سعی کنید توی دنیا تا اونجا که میشه "لذّت های خوب" رو ببرید ⚠️ "اما به هیچ وجه حتّی فکرِ ذره ای از لذّت های بد رو هم نکنید"👉 👆👆👆✔️🔸 * چرا؟ 🔻چون لذّت های بد اولاً "انسان رو حقیر و پست میکنن" 🔺و ثانیاً "امکانِ بردنِ لذّت های خوب و زیبا رو از شما میگیرن" در واقع دیگه نمیتونی لذّت های خوب ببری...😞 🚫🚫🚫
🎴 مثلاً کسی که خدای نکرده سراغ "رابطه حرام با زنان و دختران مختلف" میره 💔 از همسرِ خودش زده میشه و لذّتِ رابطه خوب با همسرش رو از دست خواهد داد. 🌐 خصوصاً در زمانه ما که زمینه این ارتباطات خیلی بیشتر فراهم شده باید بیشتر مراقبِ فریب های هوای نفس و شیاطین بود....👌 ☑️👆📢 🌹 توی زندگی خانوادگی اگه رنجی بهت رسید حتماً یه رنج خوبه ✔️سعی کن با لبخند تحمل کنی تا بزرگ بشی...😊 ✅🔷➖💖🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 29 "جبهه پر از علی بود" 🔸با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ...
🌠 شب 30 " طلسم عشق" 🔺 بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم ... دل توی دلم نبود ... 📞 توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم ... اما تماس ها به سختی برقرار می شد ...☎️ 🔺 کیفیت صدای بد ... و کوتاه ... برگشتم ... از بیمارستان مستقیم به بیمارستان ... ✅ علی حالش خیلی بهتر شده بود ...☺️ 💢 اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد ...😒 به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود ... - فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای ... اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی ...😤 🔸 خودش شده بود پرستار علی ... نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم ... چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه ... تازه اونم از این مدل جملات ... همونم با وساطت علی بود ... خیلی لجم گرفت!!!☹️ آخرش به روی علی آوردم ... - تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ 🤔 🔷 من نگهش داشتم... تنهایی بزرگش کردم ... ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم ... باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه!!!🙄 و علی باز هم خندید ... اعتراض احمقانه ای بود ... 👌🏼وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم ...😊💞 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
🌠 شب 31 " مهمانی بزرگ" 🔷 بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ... علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... ☺️ 💢 اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه ... منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره ... 🔷بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ... قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ... 🔸همه چیز تا این بخشش خوب بود ... اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ... 💢 پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت ... زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش ... دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... 😢 🔸مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد ... یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... و زینب و مریم رو دعوا کردم .... و یکی محکم زدم پشت دست مریم... 🔺نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن ... قهر کردن و رفتن توی اتاق ... و دیگه نیومدن بیرون ... 🔺 توی همین حال و هوا ... و عذاب وجدان بودم ... هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد ... قولش قول بود ... راس ساعت زنگ خونه رو زد ... 🔸بچه ها با هم دویدن دم در ... و هنوز سلام نکرده ... - بابا ... بابا ... مامان، مریم رو زد ...😢 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
📝 #یادمون_باشه وظایفی که در زمان تحصیل، بعهده‌ی ماست، وظایفی که در زندگی شغلی، بعهده‌ی ماست، وظای
📝 اول مرورِ ی دیشب! و بعـــد 👇 همه ی وظایف ما، در دوره‌های مختلف زندگی؛ ـ یا تغییر می‌کنند! ـ یا کلّاً از ما برداشته می‌شن! جُــــز ؛ 🔺مراقبت از قلب‌مون❗️ مراقبش باشیم تا آلوده نشه، به حسادت، غرور، بدبینی، قضاوت، شک، ریا، زودرنجی و .... نبرد ما با خودمون، برای حفاظت از قلب‌مون، تا لحظه‌ی "تولدمون به آخرت " ادامه داره! ❤️ باید این قلب رو، سالم به صاحبش برسونیم. 🌛 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• سلااااام و احترااام همراهان جان و دوست داشتنی☺️ صبحتون متبرک به الطاف الهی باد😊🌹 امیدوارم روزهای آخر سال را با سلامتی و دل خوش سپری کنید از همراهی و حضورتون سپاسگزاریم🌺 لطفتان مستدام باد🌹 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🌹«روز بیست و دوم» 🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۲/۰۱ ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
‍ ‍ ـ࿆༆  بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆  🔖روز بیست و یکم چله ی #ترک_گناه + قرا
‍ ‍ ـ࿆༆  بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆  🔖روز بیست و دوم چله ی + قرائت سلام همسفر دنیا ☺️ این روزا شیطون درونت در چه حاله؟ حالشو گرفتی حسابی؟ همین طوری ادامه بده 🤛👿 اگه بتونی نفس خودتو سرگرم کنی پیروزی❗️ سعے کن برای ثانیه های زندگیت برنامه داشته باشی.. اگه بتونی بیکار نباشے پیروزی✌️ 🔆بیا امروز یه قراری بزاریم امروز محض دل امام زمان تا جاییکه میتونیم گناه نکنیم❌ از گرفته تا تا و تا و ... ✅یه امروز این چنتا رو باهم مواظب باشیم بخاطر لبخندش 😊 موفق باشی...🌺 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
یکشنبه سوری در اربیل! اماکنی که امشب در اربیل هدف قرار گرفتند را در این قاب زیبا مشاهده نمائید
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
یکشنبه سوری در اربیل! اماکنی که امشب در اربیل هدف قرار گرفتند را در این قاب زیبا مشاهده نمائید
📌 حمله بزرگ با موشک‌های بالستیک به پایگاه‌های اسرائیل در ساعت ۱:۲۰ 🔹ساعت ۱:۲۰ بامداد، انفجارهای بزرگی در اربیل عراق به‌وقوع پیوست. چندین راکت ۱۲۲ میلی‌متری گراد به ۲ مرکز آموزشی پیشرفته متعلق به موساد اسرائیل اصابت کرد. رسانه‌های عراقی نوشتند: این پایگاه‌ها زیر باران موشک‌ها بود. 🔰موشک های سپاه دقیقا در ساعت ۱:۲۰ دقیقه به وقت عراق(همزمان با زمان شهادت سردار سلیمانی) به اهداف برخورد کردند. 1:20 این زمان به هیچ‌وجه تصادفی نیست!
خیلی از خواهران بزرگوار میفرمایند که بحث حفظ اقتدار مرد رو مجددا توضیح بدیم بله چشم. ان شاء الله...🌹 اگه اجازه بدید یه نکته ای که بعضی از خانم ها در موردش سوال دارند رو در موردش صحبت کنیم. 🔺 برخی از خانم ها میگن که شوهرمون فلان مشکل رو داره و ما داریم فقط به خاطر بچه ها تحمل میکنیم. یا میگن من اصلا به شوهرم علاقه ای ندارم و به زور قیافش رو تحمل میکنم. اون اهل نماز نیست و اهل چشم چرونی هست و ... شوهرم نمیخواد درست بشه و میخوام طلاق بگیرم و ... 🔸 با این موارد چیکار کنیم ؟ در رابطه با این موضوع استاد حسینی بزرگوار توضیحات کامل و نکات قابل توجه و قابل تاملی رو فرمودن که تقدیم حضورتون می‌کنیم ☺️
recording-20211213-230325.mp3
2.64M
✅ زندگی ما سراسر امتحان هست... 🔶 انقدرها هم نباید زندگی رو جدی و سخت گرفت! 🔹 حاج آقا حسینی ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ : ان‌شاءالله خدا به حق حضرت علی اکبر شما جوانان را ثابت قدم بدارد 🔻بعضی‌ها جوانی خوبی داشتند اما امان از پیری‌شان! 🌺 (ع) و روز جوان مباااارک . ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 یک نفر ؏ـاشق اگࢪ بود..🌱 ؛ زمین ‌مے فھمید ؏ـاشقے‌؛بے‌ٺو محال‌اسٺ...! کجایۍ آقا . . :)🍂 اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💔 . 5 روز تا ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 31 " مهمانی بزرگ" 🔷 بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ...
شب ۳۲ "تنبیه عمومی" 🔹 علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ... ✅ اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم... 💢به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود ... خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد ... 🔹تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن ... اون هم جلوی مهمون ها ... و از همه بدتر، پدرم😒 🔸علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت ... نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت ... - جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟ ... 😒 💢 بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن ... و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن ... و علی بدون توجه به مهمون ها ... و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه ... غرق داستان جنایی بچه ها شده بود ...😌 🔸داستان شون که تموم شد ... با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت ... - خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد ...😒 و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن ... و با ذوق تمام گفتن ... با دست چپ ... 💢 علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ... خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ... و لبخند ملیحی زد ...😊 - خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام ... ❤️ و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها ... هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود ... 💢 بچه ها هم دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ... 💞 منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... ✅ اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ... این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ... و اولین و آخرین بار من...☺️ ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
🌠 شب ۳۳ "نغمه اسماعیل" 🔹این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... 🔸 دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم ... ⭕️ هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ ... 😕 🔸اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت .. 🔵 عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود ... توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون ... ✔️ پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ... دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم ... علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود...✅ 🔵 بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ... مثل لبو سرخ شده بود ... - هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ... مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه ... جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ... - به کسی هم گفتی؟ 💢 یهو از جا پرید ... - نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم ... 🔹 دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید ... - تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم ...😣 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
سلام و ادب خدمت شما عزیزان🌺 🔶 یه نکته اینکه برخی از خانم ها متاسفانه خیلی ناامیدانه صحبت میکنند و میگن وقتی تلاش یک طرفه باشه فایده نداره! میگن که مرد خانواده حتما باید همراه خانم باشه تا بشه جلو بریم! 💢 خیر! این حرف ها درست نیست. اگه مرد خانواده همراه باشه که دیگه هنری نیست که یک خانم رفتارش خوب باشه! ✅ هنر اینه که طرف مقابل هیچ تلاشی نکنه و حتی تلاش شما رو هم خراب کنه ولی شما فکر و ذکرت اصلاح و رشد خودت باشه این میشه رشد اصلی انسان. در واقع خدا آدم رو برای رقم زدن این تفاوت ها خلق کرده. ⭕️ ما نباید دنبال این باشیم که حتما اطرافیانمون اصلاح بشن تا ما اصلاح بشیم. حتی اگه اون ها هر روز بدتر شدند باز هم ما نباید از تلاش خودمون دست برداریم.
✅ کاش میشد این حرف رو به تمام بانوان دنیا رسوند که: حفظ اقتدار مرد در درجه اول به نفع خانم هاست. 💢 خدا نابود کنه اون فعالان خبیث حقوق زنان رو که با تحریک زنان و گذاشتن خانم ها مقابل مردان موجب دوری زن و شوهرها ازهمدیگه شدند... ⭕️ خدا زن و شوهر رو نیافرید که صبح تا شب با هم بجنگند... خدا ازدواج رو مطرح کرد که زن و شوهرها مایه آرامش همدیگه بشن...
💢فــوری| هلاکت یکی دیگر از قاتلین سردار سلیمانی 🔻«آدام باتلر» افسر ارشد سیستم پهپادی رژیم صهیونیستی که در عملیات ترور حاج قاسم حضور داشت در حمله موشکی دیشب سپاه پاسداران به درک واصل شد. الله اکبر 💪🏼
📝 ؛ تا درد رو حس نکنیم، سراغ طبیب نمیریم. تا سراغ طبیب نریم؛ درمان نمیشیم! دردِ "قحطی انسانیت" اگر به جانمان افتاد، دعامون برای رسیدن "مربی‌ انسان‌سازی"، حتماً اجابت می‌شه! 🌛 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh