5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶🌷 مهم ترین هدیه همسران بهمدیگه چیه؟
استاد پناهیان
@Tanha_sfahan
تنها مسیر استان اصفهان
🔶🌷 مهم ترین هدیه همسران بهمدیگه چیه؟ استاد پناهیان @Tanha_sfahan
✅ واقعا مهم ترین اصلی که یه خانم و آقا باید توی زندگی رعایت کنند حفظ آرامش هست.
🔹 یعنی هر کاری که میکنید مراقب باشید که آرامش طرف مقابل رو بهم نزنید. اگه بخوایم تعریف درست انسان مومن رو بگیم باید بگیم انسان مومن یعنی کسی که هم خودش آرامش داره و هم به دیگران آرامش میده.
مثلا شما وقتی به کلیپ های آیت الله بهجت نگاه میکنید واقعا احساس آرامش بهتون دست میده.😌💕
یا وقتی صحبتای رهبر انقلاب رو گوش میدید آروم میشید.
🔶 حالا یه نگاهی به خودتون بندازید و ببینید توی خانوادتون چقدر آرامش دارید و به بقیه آرامش میدید؟
⭕️ نمیشه که یه نفر خودش رو تنهامسیری بدونه ولی توی خانواده از دستش هیچ کسی آرامش نداشته باشه!
💢 نمیشه که یه نفر خودش رو آدم مذهبی بدونه و ریش و تسبیح داشته باشه ولی تا توی خونه میاد اعضای خانواده ازش فرار کنند!
خود کلمه مومن از امنیت و آرامش میاد. و چقدر قرآن روی مومن شدن انسان تاکید داره خدا میدونه...
012.mp3
2.18M
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده
"بخش دوازدهم"
🌷 همه ما وسیله هدایت همدیگه هستیم...
💥 دکتر حمید #حبشی
@Tanha_sfahan
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤦♂️ماشین عروس رو تو راه تالار خراب کردیم
تا ببینیم مردم تا کجا حاضرن به یه عروس و دوماد کمک کنن!🤔
#حس_خوب
@tanha_sfahan
تنها مسیر استان اصفهان
🤦♂️ماشین عروس رو تو راه تالار خراب کردیم تا ببینیم مردم تا کجا حاضرن به یه عروس و دوماد کمک کنن!🤔
خیلی جالبه😊❤️
⭕️ البته اون عروس خانم واقعا بدترین اقتدارشکنی ها رو کرد. قشنگ میشه زشتی این عمل رو دید.
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🌹«روز یازدهم»
🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۱/۳۰
@Tanha_sfahan
تنها مسیر استان اصفهان
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت دا
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و سی و سوم
❇️ دعوت معاویه به جنگ تن به تن
🔻[ یکی از جنگاوران لشکر شام به نام کُریب به میدان آمد و مبارز طلبید. سه تن از یارانم در جنگ با او کشته شدند و او که سرمست پیروزی بود، فریاد میزد: آیا مبارزی باقی نمانده است؟ خودم به میدان آمدم و به وی گفتم: ]
🔻وای بر تو ای کُریب! من تو را از خدا و سختگیری و انتقامش برحذر میدارم و به سنت خدا و سنت رسولش دعوتت میکنم. وای بر تو! مبادا "فرزند جگر خوار" تو را جهنمی کند!
🔻[ او با غرور و تکبر گفت: چه بسیار از این گفتهها که از تو شنیدهایم. ما را بدین سخنان نیازی نباشد. اگر خواهی، تو خود پای به میدان بگذار. کیست که شمشیر برّان به جان بخرد؟
من با ذکر "لا حول ولا قوّة الا بالله" به مصاف او رفتم و با یک ضربه او را بر زمین افکندم؛ چنانکه در خون خویش غلتان شد. پس از او، دو تن دیگر از پهلوانان لشکر شام نیز به میدان آمدند که آن دو را نیز بر زمین افکندم. کسی بعد از آنها به میدان نیامد. معاویه را خطاب کرده و به مبارزه دعوتش کردم: ]
🔻وای بر تو معاویه! خود به میدان بیا و با من نبرد کن، تا در این میان کسانی دیگری کشته نشوند.
🔸کشف عورت عمروبنعاص!
🔻[ عمروبنعاص در یکی از روزهای صفین قصد غافلگیر کردن مرا داشت. به سراغ وی رفتم؛ ولی او خود را از اسب پایین انداخت و برای نجات جان خویش لباسش را کنار زد و عورتش را آشکار کرد. من صورت خویش را برگرداندم و او را به حال خودش رها کردم. یارانم که او را نشناخته بودند گفتند: ای امیرالمومنین، آن مرد را رها کردی؟ گفتم: ]
دانستید که او کیست؟
[ آنها گفتند: او را نشناختیم. گفتم: ]
او عمروبنعاص بود که با کشف عورتش با من روبهرو شد و من نیز صورت خویش از او برگرداندم و رهایش ساختم.
🔸فرزندم در میدان
[ گروهی از لشکر شام در زیر پرچمی گرد آمده بودند و با تمام توان از موضع خویش دفاع میکردند. ایستادگی و مقاومت آنها در برابر مومنان تعجببرانگیز بود. به یاران گفتم: ]
🔻این جماعت از موقعیت خویش عقبنشینی نمیکنند، مگر آنکه با ضربات نیزه روحشان از تن خارج و با ضربات شمشیر سرهایشان شکافته و استخوانهایشان متلاشی و بندبند دستهایشان قطع شود و پیشانیهایشان شکافته شود و ابروانشان بر سینههایشان بریزد!
کجایند دلاورمردان پایدار و طالبان خیر؟
کجایند مردانی که جان خویش را به خدای بزرگ بفروشند؟
[ گروهی از مسلمانان اعلام آمادگی کردند. فرزندم، محمّد، را صدا زدم و به وی دستور دادم: ]
🔻با آرامش و وقار به سوی آن پرچم حرکت کن و نیزهات را در مقابل سینههای آنان نشانه برو و در همین حال، دست نگاه دار تا نظر و فرمان من به تو برسد.
🔻[ محمّد دستور را اجرا کرد و من مالک اشتر را به همراه گروهی از لشکریان به کمک وی فرستادم. با رسیدن مالک به نزدیک دشمن، دستور حمله را صادر کردم. محمّد با سوارانش حمله کرد و دشمن را از جایگاهش به عقب راند و بسیاری از آنان را از پای درآورد. این جنگ تا پس از مغرب نیز با شدت تمام ادامه یافت و بسیاری از آنان نماز را فقط با اشاره خواندند. ]
📚منابع:
۱. الامامةوالسیاسة، ج۱، ص۱۲۶
وقعة صفین، ص۴۰۷
الفصول المهمة، ص ۸۹ و ۹۰
شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۹۴
کشف الغمة، ج۱، ص۲۴۷
الإرشاد، ج۱، ص۲۶۷
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Tanha_sfahan