eitaa logo
تنها مسیر استان اصفهان
3.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
57 فایل
••●❥🌸﷽🌸❥●•• ✅ کانال رسمی تنهامسیر آرامش‌اصفهان 🌟جایی برای رسیدن به زندگی عالمانه و مومنانه همراه با لذت و نشاط 🔴 کانال اصلی تنها مسیر آرامش 👇 @IslamlifeStyles 🔺ادمین @Tmontazer313 @lotfee 🔺 تبلیغ (تبادل❌) @sarbaz_seyed_ali90
مشاهده در ایتا
دانلود
و رسیدن به 47 💠➖🔶➖🌸➖✅ 14 " ترک تکبر" 🔷اگه ما بخوایم به مقام عبودیت برسیم، باید ریشه ی "تکبر" رو از توی وجودمون بیرون بکشیم. ✅ برای درمان تکبر راه های مختلفی هست. دو تاش رو تقدیم میکنیم. ✔️✔️✔️اول اینکه اهل پذیرش حرف حق باشید. مثلا خانمت یا دوستت یه حرف درستی میزنه، اگرچه خلاف تمایل شما باشه، شما رد نکن. نگو چون تو میگی من قبول نمیکنم! 🔴🔴🔴 🔹یا با یه نفر در زمینه های سیاسی اختلاف داری. یه حرف درستی رو میزنه. نگو که چون طرفدار جناح فلانی هستی پس حرفت قبول نیست! نه شما قبول کن. ➖یا حد اقل سکوت کن. سریع جبهه نگیر. سریع مخالفت نکن. حرف حق رو بپذیر. این یه تمرین میخواد 💠حق طلبی باعث میشه که انسان تکبرش بریزه. آماده بشه برای اینکه عبد خوبی برای خدا بشه.✔️✅ 🔶مورد دوم هم نماز هست. موقع نماز مخصوصا وقتی که سجده میری "حواست باشه که تو داری زانو میزنی مقابل مولا" "داری به خاک می افتی مقابل حضرت حق" 🔹وقتی که امیر المومنین علی علیه السلام در دعای کمیل عرضه میداره: انا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین... خدایا من هیچم... 🎴دیگه حساب منو شما مشخصه. مدام توی سجده ی آخر نمازت به خدا بگو خدایا رحم کن به این بنده ی ضعیفت...😓 یا لطیف، ارحم عبدک الضعیف... 🌱✅➖➖💖
و رسیدن به 48 💠➖🔶🌸🌷🔹 15 🔵ما به طور روزانه باید هوای نفسمون رو بزنیم. هوای نفست رو بزنی داغونش کنی. ❌هر روز باید باهاش درگیر باشی هر موقع فریبت داد بعد از گناه، "باهاش دعوا کن" بزن توی سرش. بگو ای آشغال، آخرش کار خودتو کردی؟؟؟⛔️😕 آخرش آبروی منو پیش مولای خوبم بردی؟؟😒 ازین به بعد بیشتر مراقبتم! به لطف مولای خوبم، اجازه نمیدم منو به گناه وادار کنی.😒 من آقای خوبی دارم که منو از دست تو نجات خواهد داد... 🔹🌺🔹🌷 این یه واعظ درونی هست برای انسان. باید مدام با هوای نفست درگیر باشی. اجازه بدید که یه روایت زیبایی از امام جواد علیه السلام فداش بشم خدمتتون تقدیم کنم:👇💖🌸🌺 قال الامام الجواد علیه السلام : «المؤمن یحتاج الی ثلاث خصال: توفیق من الله، و واعظ من نفسه، و قبول ممن ینصحه». 🔅🔶🔺 🌺 امام جواد علیه السلام فرمود: مومن به سه خصوصیت نیاز داره: توفیق پیدا کردن از طرف خداوند متعال، "پند دهنده ی درونی" و قبول کردن نصیحت از کسی که نصیحتش میکنه. پند دهنده ی درونی همون عقل یا وجدان انسان هست. مواظب باش هیچ وقت پا روی حرف وجدانت نذاری.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر استان اصفهان
🔹 متن دعای #عرفه 🔺 همراه با ترجمه التماس دعای فرج 🤲🏻 🌸🍃ೋ•~ @Tanha_sfahan
❇️ امروز زیارت عاشورا و سلام بر امام حسین علیه السلام (زیارت از راه دور) فراموش نشود 🔸در روایت میفرمایند که خداوند متعال در عصر عرفه اول به زائران امام حسین علیه السلام نگاه می‌شود و بعد به حاجیان بیت الله 👈از این روز بزرگ غافل نشوید! بسیار دعا کنیم. در راس دعاها و حاجات ظهور حضرت ولی عصر (عج) و بعد از آن سلامتی رهبر عزیزمان و بعد هم برای این نظام و کشور و مردم و همه مردم عالم دعا کنیم.
10.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر جشن خانوادگی حجاب 🌸🌸🌸اصفهان به رنگ خدا🌸🌸🌸 وعده ی ما سه شنبه ۲۱تیرماه ساعت ۱۸ میدان امام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_316096514810183770.mp3
1.82M
❇️ قرائت دعای "عهــــد" 🌹«روز نوزدهم» 🗓شروع چله: ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
40.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕 نماهنگ زیبا از خواننده بحرینی سلام فرمانده در مورد امام زمان علیه السلام 🌸🍃ೋ•~ @Tanha_sfahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۵۵) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش و ایرینا ، عروسشان يولا و نوه شان آنوشا را در آغوش گرفتند . سرگئی گفت : « بنشینید ، لابد حسابی خسته اید . عصرانه ای میخوریم و بعد حرف هایمان را می زنیم. » کشیش به رانندهٔ عرب نگاه کرد که داشت چمدان و ساک دستی ایرینا را از پشت ماشین پایین می آورد . سرگئی به راننده گفت که چمدان ها را ببرد به داخل ساختمان و وسایل عصرانه را بیاورد . کشیش نفس بلندی کشید و گفت : « عجب هوایی دارد این بيروت ! پاییزش هم طعم بهار میدهد. » ایرنا گفت : « کاش هیچ وقت از بیروت نمی رفتیم . سرمای روسیه استخوان شکن است. » يولا لبخندی زد و گفت : « هنوز هم دیر نشده ؛ بیروت شهر اول شماست . می توانید همین جا بمانید . ما هم از تنهایی در می آییم. » سرگئی رو به کشیش پرسید : « پدر ! توی تلفن گفتید که یک نسخهٔ بسیار قدیمی و منحصر به فرد پیدا کرده اید ... چی بود ماجرایش ؟ » قبل از اینکه کشیش پاسخ بدهد ، ایرینا گفت: «جریانش این است که آن کتاب ، کم مانده بود پدرت را به کشتن بدهد ، دلیل اینکه ما الآن اینجاییم در واقع این است که از خطر فرار کرده ایم. سرگئی و یولا با تعجّب به کشیش نگاه کردند . سرگئی پرسید : « مامان چه می گوید ؟! ماجرا چیست؟ قبل از اینکه کشیش جوابش را بدهد ، مرد راننده با سینی چای نزدیک شد و سینی را روی میز گذاشت . کشیش فنجانی چای برداشت و آن را به بینی اش نزدیک کرد ، عطر آن را بویید و گفت : « ماجرایش مفصّل است ؛ الآن حوصلهٔ گفتنش را ندارم . ما مدتی اینجا می مانیم تا هم اوضاع آرام شود و هم من دربارهٔ موضوع آن کتاب تحقیقاتم را کامل کنم . البته اگر هم آن اتّفاق در مسکو پیش نیامده بود ، باز مجبور بودم مدتی به بیروت بیایم و تحقیقاتم را ادامه بدهم . » ↩️ ادامه دارد...