#لذت_بندگی و
#برنامه_ترک_گناه 98
🔷🔹💯🔷🔸🇮🇷
#مبارزه_با_راحت_طلبی 18
🔺عرض کردیم که ما باید رنج هامون رو مدیریت کنیم. بسیاری از رنج ها رو میتونیم کاهش بدیم.
✅باید تلاش کنیم رنج نکشیم.
👈در زمینه ی اقتصادی بله مشکلاتی در نوع مدیریت کشور هست. اما نقش ما در این مشکل اقتصادی که داریم چیه؟
🖲الان هر یک از ما چقدر میتونستیم کار کنیم برای ثروت بیشتر؟⁉️
خیلی وقتا میبینم طرف واقعا میتونه بره کار کنه و درامد کسب کنه
🔴اما هی ناله و نفرین میکنه به مسئولین حکومتی که چرا فلان جا اختلاس هست و دزدی و...
عزیزم اونا به جای خودش. شما چقدر تلاش کردی برای کم کردن رنج هات؟😒
⁉️شما چقدر با راحت طلبیت مبارزه کردی؟ هیچی؟
بسیاری از رنج هایی که ما میکشیم مستقیما به خاطر "راحت طلبیمون" هست.
حاج آقا کار نیست😥
🔶صبر کن. کار با نصف حقوق هم نیست؟☺️
چرا حاج اقا . زیاده!
😊خب عزیزم فعلا همون نصف حقوق رو برو تا یه کار بهتر گیر گیر بیاری.
نشین بیکار. این بیکاری خودش یه بیماری هست
یه مرگ خاموشه برای انسان....
🖲🔺🔴🔺
یه روز هم بیکار نشین. شده کار مفتی هم بری ، حتما برو...
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
تنها مسیر استان اصفهان
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۵) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش کتاب را باز
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۶)
📚 انتشارات عهدمانا
برک و عمرو به هم نگاه کردند و بعد به عبدالله خیره شدند، عمرو پرسید: « چطور چنین چیزی ممکن است ؟! علی پسر عمو و داماد و از صحابی رسول الله است ؛ کشتن چنین کسی حتی اگر از دین خارج شده باشد ، به صلاح نیست . »
برک گفت : « عمرو راست می گوید. از طرفی ، کشتن آنها چه سودی برای ما دارد ؟ آن وقت چه کسی خلیفه می شود ؟ »
عبدالله پاسخ داد : « اینکه چه کسی خلیفه می شود الله اعلم ، ربطی هم به ما ندارد . ما وظیفه مان انجام تکلیف دینی است و آن برداشتن حاکمان ظالم از سر مسلمان است. »
برک گفت : « این کار به مصلحت نیست... »، عبدالله گفت : « اتفاقاً عین مصلحت است و تکلیف شرعی است که از کنج عزلت و عبادت خارج شویم و آنچه به خیر و صلاح مسلمین است انجام دهیم. »
برک گفت : « می ترسم با کشته شدن علی و معاویه ، اوضاع از آنچه هست ، بدتر شود. » عبدالله گفت : « نترسید ؛ بدتر از اینکه هست نخواهد شد. مگر این همه تفرقه را نمی بینید ؟! بهترین یاران و صحابهٔ پیامبر اسلام در این اختلافات کشته شده اند . تا کی باید شاهد بی عدالتی ها و فتنه جویی های آن دو باشیم ؟ آنها از دین خارج شده اند و ریختن خونشان مباح است. »
برک و عمرو سکوت کردند و به فکر فرو رفتند . عبدالله از این سکوت و تردیدی که می دانست در دل دوستانش به وجود آمده است ، بهره جست و ادامه داد : « دوستان من ! آیا نشستن در خانه ، با جهاد در راه خدا یکسان است ؟ مگر خداوند نمی فرماید : « مؤمنان خانه نشینی که زیان دیده نیستند ، با آن مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا جهاد میکنند یکسان نیستند. » خداوند کسانی را که با مال و جان خود جهاد می کنند ، به درجه ای بر خانه نشینان مزیّت بخشیده و وعدهٔ نیکو داده و مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ برتری بخشیده است. »
برک رو به عمرو گفت : « چه کنیم عمرو ؟ صلاح را در چه می بینی ؟ »
عمرو به برک چشم دوخت و گفت : « فکر می کنم عبدالله راست می گوید ؛ ما که خود ، قرآن را بر دیگران می خوانیم و مسلمانان را به رعایت حق و دفع ظلم دعوت می کنیم ، صلاح نیست که آرام بنشینیم و از بین رفتن دین را نظاره کنیم . ما باید فکر کنیم و راهی بیابیم تا حاکمان ادب شوند و به صراط مستقیم بازگرداند. »
↩️ ادامه دارد...
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
تنها مسیر استان اصفهان
🔮 مجموعه پیامهای مکتب عاشورا ♨️ پیام سی و چهارم: توفیق، رفیقی است به هر کس ندهندش‼️ ✅ از ادّعای
🔮 مجموعه پیامهای مکتب عاشورا
♨️ پیام سی و پنجم: زینب(س)، الگوی بینقص و بینظیر فعّالیّت اجتماعی زنان‼️
✅ اگر زن، حیای خود را از دست بدهد و با جلوهگری و عشوهگری، نامحرم را به خود جذب کند، بازیچه و ابزار هوسرانی دیگران میشود، بنیان مقدّس خانواده فرو میپاشد، تربیتِ نسل، جای خود را به فسادِ نسل میدهد و جامعه و فرهنگ سالم و صحیح زندگی اجتماعی، تباه میشود...
#شعور_عاشورایی
#نشر_حداکثری
🏴🍃ೋ•~
@Tanha_sfahan
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
تنها مسیر استان اصفهان
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۶) 📚 انتشارات عهدمانا برک و عمرو به هم
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۷)
📚 انتشارات عهدمانا
برک گفت : « اگر بخواهیم علی و معاویه را بکشیم ، نباید از خون عمرو عاص نیز بگذریم ؛ زیرا ممکن است آن پیر حیله گر زمام امور را به دست بگیرد و خود را خلیفه بنامد. »
عبدالله گفت : « عمروعاص کوچک تر از آن است که بخواهد چنین ادعایی کند. »
عمرو در تأیید سخنان برک گفت : « او را دست کم نگیر عبدالله ، عمروعاص در تمام مصر و شامات صاحب قدرت است. بهتر است او را نیز از سر راه امت برداریم. »
عبدالله عمامه اش را روی سرش جابه جا کرد و گفت : « بسیار خوب ، عمروعاص را نیز از سر راه خود می برداریم . »
عمرو پرسید : « حالا چگونه و چه وقت باید اقدام کنیم ؟ »
عبدالله گفت : « من فکر آن را کرده ام ! من مأمور قتل علی می شوم ، زیرا کشتن او سخت تر و پرمخاطره تر است. » ، با انگشت به عمرو اشاره کرد و ادامه داد : « تو باید معاویه را بکشی. » به برک نگاه کرد ، اما قبل از اینکه به سخنش ادامه دهد ، برک گفت : « و لابد من هم بايد عمروعاص را بکشم. » عبدالله گفت : « بله ، عمروعاص هم برای تو »
برک گفت : « ولی من ترجیح می دهم به سراغ معاویه بروم . من قبلاً به شام رفته ام و آن جا را می شناسم. مصر دور است و توان سفر به آنجا را ندارم. عمروعاص باشد برای عمرو که از من جوان تر است و سفر را نیز دوست دارد. »
عمرو گفت : « برای من فرقی نمی کند . من به سراغ عمروعاص می روم، که می دانم کافرتر از علی و معاویه است. »
آنگاه رو به عبدالله کرد و پرسید : « آیا زمان معین برای این کار در نظر گرفته ای ؟ » .
عبدالله پاسخ داد : « بله . رفتن از مکه به سوی کوفه و شام و مصر ، زمان بر است ؛ بنابراین ، نوزدهم ماه مبارک رمضان را لحظهٔ موعود قرار می دهیم ، هنگام نماز مغرب. » برک گفت : « اما شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ، لیلة القدر است. مگر فراموش کرده اید که چه شبی است ؟ عبدالله پوزخندی زد و گفت : « اتفاقاً عمداً شب قدر را انتخاب کردم که در این شب همهٔ ملائکه بر روی زمین هستند و شاهد و ناظر بر اعمال ما . باید در این شب برترین و عبادات و اعمال را انجام دهیم ؛ و چه عملی بهتر از ریختن خون دشمنان خدا ؟»
عمرو گفت : « حالا که می خواهید این کار در شب قدر انجام شود ، بهتر است زمان آن هنگام نماز صبح باشد». عبدالله گفت : « این پیمان اولیه است ؛ پیمان اصلی را فردا در کنار خانهٔ خدا می بندیم. »
عبدالله بن ملجم ، در کوفه غریبه نبود . دوستانش او را به زهد و تقوا می شناختند . مردی عابد و دائم الذکر بود . با اینکه بعد از جنگ نهروان ، کوفه را ترک کرده بود ، اما از اینکه به عنوان دشمن علی ، به شهری که مقرّ حکومت علی بود ، وارد می شد واهمه ای نداشت. علتش را مرحب بن قیس ، دوستی که عبدالله در منزل او ساکن شده بود ، از او پرسید.
↩️ ادامه دارد...
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
۲۰ شهریور ۱۴۰۱