#دلنوشته_مهدوی
با ذهنی درگیر، سخت مشغول انجام کاری بودم، اما به نتیجه نمیرسیدم. با کلافگی دست از کار کشیدم و آرام گفتم یا صاحب الزمان!❤️
ناگهان خجالت همه قلبم را گرفت.😔
یادم آمد آنقدر درگیر روزمرگیهایم شدهام که مدتهاست یادی از امام زمانم نکردهام...
لحظهای با تمام وجود، معنای غربتش را فهمیدم.🥀
✨ امام غریب است که منِ پُر از ادعا، خود را منتظر و عاشق او مینامم، اما به یادش نیستم...
آخر کدام عاشقی لحظهای از یاد معشوق خود غافل میشود؟
آن هم معشوقی که آمدنش گره از کار همه انسانها باز میکند. 🌺
امان از ما، که چه غافلانه در گیر و دار روزمرگیهایمان او را فراموش کردهایم.😔
🌍 کارِ دنیا برعکس شده؛ آقا در انتظار ما نشسته که او را بخوانیم تا جوابمان دهد؛
اما ما آنقدر بیوفاییم که گاهی حتی حضورش را هم از یاد میبریم.
🍃🌸 کاش صبحی نباشد، مگر اینکه به یاد او بیدار شویم...
کاش دعایی نباشد، مگر دعا برای ظهور او...
کاش باور کنیم شلوغی و سردرگمی و آشوب ذهن و دل همه مردم دنیا، حاصل عادت کردن به زندگی منهای یاد و ذکر و حضور مهدی است...
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Tanhamasir_Yazd
┗━━━🍂━
🌃 آخرین شب از فصل رنگارنگ پاییز، سپیدی زمستان را سلام میکند و در لابلای گذر زمان جای خالی «او» را به رخ می کشد.
❤️ سرخی دانههای انار، دلتنگی غزلهای حافظ، بغضهای پنهان شدهی منتظران، همگی کنار هم و با هم انگار که ناقصاند، انگار همه چیز هست و هیچ چیز نیست. انگار بیشتر حس میکنیم، که چند یلدا گذشته، اما بازهم قِصهی همهی ما تکراریست.
🔅 تکرار مکرر یک نبودن. این روزها و شبهای بینشاط همگی تمام خواهد شد، نفسهای عمیق از سرِ دلتنگی تمام خواهد شد و بالاخره در اوج سرمایی که در وجودمان رخنه کرده، گرمای عشق او را حس خواهیم کرد.
⏳ هر چند بیوفایی رسم این لحظههایمان شده اما هر دقیقه شوق آمدنش را داریم، و خوب میدانیم نگاه مهربانش هر لحظه مراقب تک تک ثانیههایمان هست؛ ما میخواهیم این حس زیبا در حقیقت چشمانمان نقش ببندد.
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد / تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
🌸 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه شب #یلدا
❖ @Tanhamasir_Yazd ❖
📌 مثلِ علیبن مهزیار...
☀️ خوشبختی یعنی…
مثل «علیبن مهزیار»، امام زمانت به تو بگوید: چرا اینقدر دیر به دیدنمان آمدی؟
ما صبح تا شب و شب تا صبح منتظرت بودیم…
📝 #دلنوشته_مهدوی