سلااااام سلااااام
حواستون هست؟ دیگه وقتی نمونده ...
به چی؟؟؟؟؟؟🧐🧐🧐🧐🧐
به....اولین....سالگرد.....سردار....عزیزمون.... شهید....
❤️حاج قاسم سلیمانی❤️
چقدر دوستش داری؟😍
چقدر بهش افتخار میکنی؟🥰
چقدر دل تنگش شدی؟😭
بیاین هر کدوم در حد توانمون ب یاد سردار مهربانمون کاری بکنیم... دشمنای اسلام باید بدونن ک شهدا بعد از شهادت زنده تر میشن و از خون پاک حاج قاسم ، به همین زودی هزاران #سلیمانی علیه جنایت های اونها قیام خواهد کرد!
آثارتون رو شامل : عکس، فیلم، دلنوشته، کلیپ و....
با هشتک
#قهرمان_من
بفرستید به آیدی زیر👇👇
@nahno_ghademoon
تا در کانال و صفحات مجازی به اشتراک گذاشته بشه👌☺️
@Tanhamasir_semnan
سلااااام سلااااام
حواستون هست؟ دیگه وقتی نمونده ...
به چی؟؟؟؟؟؟🧐🧐🧐🧐🧐
به....اولین....سالگرد.....سردار....عزیزمون.... شهید....
❤️حاج قاسم سلیمانی❤️
چقدر دوستش داری؟😍
چقدر بهش افتخار میکنی؟🥰
چقدر دل تنگش شدی؟😭
بیاین هر کدوم در حد توانمون ب یاد سردار مهربانمون کاری بکنیم... دشمنای اسلام باید بدونن ک شهدا بعد از شهادت زنده تر میشن و از خون پاک حاج قاسم ، به همین زودی هزاران #سلیمانی علیه جنایت های اونها قیام خواهد کرد!
آثارتون رو شامل : عکس، فیلم، دلنوشته، کلیپ و....
با هشتک
#قهرمان_من
بفرستید به آیدی زیر👇👇
@nahno_ghademoon
تا در کانال و صفحات مجازی به اشتراک گذاشته بشه👌☺️
@Tanhamasir_semnan
☢ در کل کار اصلی رسانه،
"مدیریت تمایلات" انسان هاست نه صرفا آگاهی دادن به اون ها.
✅ در مقابلش شما میبیند که اثری که #اربعین داره، صدبرابر همه سخنرانی هاست.
اثری که قهرمانی مثل شهید حاج قاسم #سلیمانی داره خیلی بالاست.
✔️ اثری که عشق به #اهل_بیت و #شهدا داره، امواج خروشانی از جوانان رو به سمت خدا میبره و...
🌷 چون این ها هم از جنس مدیریت تمایلات هستند ولی در جهت مثبت.
✳️ @Tanhamasir_semnan ✳️
••
💢✍خوابی که سردار #سلیمانی پس از شهادت سردار #مهدی زینالدین دیدن :
♻️هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت…» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون #میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. یك بار دیگر چهرهی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد.
💠قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس.
💢هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگهی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
🔶همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت #زیر_نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: « #سیدمهدیزینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید #نبودی!» اینجا بهم مقام #سیادتدادن.
🔶🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در #جمعشماهستم»
📚برشی از کتاب “تنها؛ زیر باران”
روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین