🔹یکی از کاربران این سوال رو پرسید:
مگه گفته نمیشه که امام زمان ۳۱۳ نفر یار دارن؟
از کجا معلوم که ما جزو اون ۳۱۳ نفر باشیم؟
جوابش دقیقا چی میشه به نظر شما؟☺️
تنها مسیری های استان کرمان
🔹یکی از کاربران این سوال رو پرسید: مگه گفته نمیشه که امام زمان ۳۱۳ نفر یار دارن؟ از کجا معلوم که م
👆🏼 قبول دارم که سوال سنگینیه! ولی خب حداقل به خودتون جواب بدید.!☺️
⭕️ تقریبا اکثرا انگار امیدی ندارن به اینکه جزو یاران اصلی حضرت بشن.
اول صبحی یه هدیه فوق العاده دارم براتون...
همتون حالش رو ببرید😊
یه کلیپ...
یه کلیپ بسیار امیدوار کننده....❤️💥👇
این کلیپ رو با دقت ببینید و روش فکر کنید.👇🏼
هر کسی هم دلش لرزید و اشکای قشنگش جاری شد 😭 ازش التماس دعای فرج رو داریم...
تنها مسیری های استان کرمان
👆🏼 قبول دارم که سوال سنگینیه! ولی خب حداقل به خودتون جواب بدید.!☺️ ⭕️ تقریبا اکثرا انگار امیدی ندار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ میخوای جزو ۳۱۳ سرباز اصلی #امام_زمان بشی؟
خیلی راحت میتونی... باورت میشه؟!😇
#استاد_پناهیان
#نیمه_شعبان
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
❇️ میخوای جزو ۳۱۳ سرباز اصلی #امام_زمان بشی؟ خیلی راحت میتونی... باورت میشه؟!😇 #استاد_پناهیان #نی
خدایا من چقدر دوست دارم این کلیپو....
خدا حفظت کنه استاد عزیزم....❤️
👆🌺 این کلیپ حال هممون رو خیییلی خوب میکنه و انگیزه مون رو برای طی کردن مسیر زندگی مودبانه ده برابر میکنه😊
💢 روز قیامت نباشه یکیتون که نیت نداشت جزو ۳۱۳ نفر باشه هااااا..!!
همتون نیت کنید که جزو فرماندهان حضرت باشید و به کمتر از این راضی نشید
باشه؟ ممنونم.🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#میلاد_امام_زمان
از کجا ای ماه من،تو بی هوا میگذری؟!
کاش چشمان ترم لایق دیدارت شود:)
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 یمنیها از همه به نقطۀ ظهور نزدیکترند
🔥 با یاد کردن یمن در نیمه شعبان، قدرت آنها را مضاعف کنید
📎 پویش #نجات_مستضعفین_یمن
#میلاد_امام_زمان
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ حُبّ المَهدی (عج) ،حُبّ الله عزّوجل
🔹شهید #حاج_قاسم_سلیمانی : در حال بازگشت از حرم حضرت معصومه (س) بودم، رفتم پیش پارچه فروش و بهشون گفتم پارچه سفید خدمتتون هست، گفتند خیر، گفتم در حد نیم متر چی؟گفت خب. گرفتم از ایشان و با دست خودم نوشتم "حب المهدی (عج) حب الله"
#میلاد_امام_زمان
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
✨ حُبّ المَهدی (عج) ،حُبّ الله عزّوجل 🔹شهید #حاج_قاسم_سلیمانی : در حال بازگشت از حرم حضرت معصومه (س
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
پنج شنبهی آخرسال است درثانیه های لَنگ نبودنتان زمان ایستاده می میرد ،غم ساکن میشود ،عشق ازنفس می افتد ولحظه هادرپیچ زمان گم میشوند.
درهیاهوی پرآشوب جهان بیدادمیکندیادِ شمایی که هرگزتکرارنمیشوید وهیچ حضوری
جبران نبودنتان رانمیکند...
📎 پنج شنبه های دلتنگی
هدیه به روح پاک و معطر شهـداء علی الخصوص شهدای مقاومت صلوات🌷
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
#دلنوشته
#نیمه_شعبان
💌سلام ، آخرین دردانه مادر!
🌙 نیمه شعبان هم آمد...
و زمین، باز طعم جشنی بدونِ تو را چشید.
هر روز که می گذرد.... غمی بر شانه زمین اضافه میشود.
دوباره شبی که؛
برایت جشن گرفتیم... و تو نبودی❗️
💫شعبان که به نیمه میرسد؛
تپش دلهای زلیخایی ات ، به شماره می افتد...
نکند ؛.... باز هم رمضانی بدون تو را تجربه خواهند کرد.
نکند؛ ... باز هم، برای دیدارت آماده و لایق نشده اند.
🔻آنقدر نداشتنت، درد دارد.
که جای همه شادمانی های عالم را، در قلبمان تنگ میکند.
نمیدانم تا کی؛ به استمرار دل شکستنت، عادت خواهیم کرد❓
نمیدانم تا کی؛
بدون تو، هنوز نفس هایمان، بالا می آیند❓
نمیدانم چقدر طول میکشد؛
تا ما بفهمیم بدون تو... زندگی مان، فقط یک بازی کودکانه است‼️
✨ به جان گرانت قسم...
درست در لحظه ای که از حضور تو غافل می شویم؛
از چشمان خدا... سقوط میکنیم.
و ما؛ طعم این سقوط را بارها تجربه کرده ایم.
🔻ما یقین داریم که تو جواز عبور نگاه خدایی.
جواز درخشیدن در نگاه اهل آسمان.
ما بی تو.... یعنی تماام.
یعنی؛ اصل سرمایه را باخته ایم.
🔻پریشان تر از اینمان مخواه یوسف.
رمضان نزدیک است،
و عیدش بدون تو... یعنی؛ تکرار همان خاطره تلخ زمین.
اگر بیایی، دلهایمان دوباره گل میدهند❗️
چه کنیم.... رونمایی ات کنند❓
اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|سلام زندگی|
|سلام عشق من|
🎙 محمد حسین پویانفر
✅ ولادت آقا و صاحبمون مهدی فاطمه عج مبارک.❤️
#نیمه_شعبان
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
سلااام و عرض تبریک و شادباش میلاد آقامون صاحب الزمان ☺️
عیدتون مباااارک عزیزان 🎊🎉
انشاءالله خدای مهربان بهترینها رو به شما خوبان عیدی بده 🌺
و الهی بحق این شب عزیز عیدی ما فرج مولامون باشه
در این شب خجسته و پر برکت از همگی التماس دعا داریم 🌺
تنها مسیری های استان کرمان
سلااام و عرض تبریک و شادباش میلاد آقامون صاحب الزمان ☺️ عیدتون مباااارک عزیزان 🎊🎉 انشاءالله خدای
عزیزان نظرتون چیه امشب یه قراری با هم بذاریم؟🤔
✅ قرار بذاریم که همدیگه رو حلال کنیم.
هر کی توی دلش اسم تک تک آشنایان و اطرافیانش رو بیاره و عمیقا ببخشه و حلالش کنه
🌺خدا میدونه با این کار چقدر دل آقا شاد میشه و قلب آدم نورانی میشه....
✅ هر کی عضو کاناله سعی کنه یه نفر رو که خیلی براش سخته ببخشه و حلال کنه
میتونید تجربه های قشنگتون و اون شخصی که حلال کردید رو بهمون بگید😊
#مکتب_سردار_کریمان
📜شهید حاج قاسم سلیمانی:
شايد اين حرف را از منِ بیسواد، كمتر قبول كنند؛ اما من معتقد هستم- آن چيزی كه ديدم، صحنههايی كه ديديم و شماها خيلیهایتان ديديد- امام زمان (عج) كه ظهور بكنند، حكومتی که ايجاد ميكنند، قلّهی آن حکومت، آن دورهای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخشها و حالاتش اتفاق افتاد...
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅ ❥❥❥ ┅┄
🔥 #baghdad /1:20'⏱
وقتۍ زمــان ایستــاد!!
🕜ساعت حوالی پـــ²⁰ــ¹ـــرواز🕊
#به_وقت_حاج_قاسـم 💔
"به وقت عروج "🕊
┄┅ ❥❥❥ ┅┄
«سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ المَلاَئِكَةِ وَالرُّوحِ»
🌷 ارواح طیبه شهـدا روح مطهـر حـاج قاسـم سلیمـانی و شهـدای مقـاومت را در آغـوش گرفتند...
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
ســــــــــلام و ادبـــــــ خدمت شما یاوران امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف )، صبح آدینه تون بخیر و عافیت و به کام دل❣☺️
به به چه آغاز قشنگی 👌😍
امروز پر از لبخند خوشگل خداست🌈
ولادت آخرین ذخیره امامت و ولایت صاحب العصر و الزمان حجه بن الحسن العسکری بر همه شما بزرگواران مبارک باشه👏👏
باشـد که هرکداممان، نقش خویش را در پازل ظهور پیدا کنیم، و گامی به قدرِ وسعمان در رفع موانعش برداریم👌💯
امیدوارم که خیرات و برکات فراوانی،
روزی این روز و هر روز شما باشد🌺☺️
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🌹«روز بیست و هفتم»
🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۲/۰۱
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
ـ࿆༆ بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆ 🔖روز بیست و ششم چله ی #ترک_گناه + قرا
ـ࿆༆ بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆
🔖روز بیست و هفتم چله ی
#ترک_گناه + قرائت #دعای_عهد
سلام رفیق . خداقوت👌
🎊میلاد منجی عالم بشریت حضرت حجت بن الحسن رو تبریک میگم محضرتون 🎊
وخیلی مبارک باااااشه این عید بر شما عزیزان 👏👏
امیدوارم تا این لحظه از چله تربیتی بهره کافی رو برده باشید ....🌸 و ان شاءالله مایه چشم روشنی امام زمان عج باشید و در رکاب ایشون،
قدم قدم با هم اومدیم و یاد گرفتیم ؛
هیچوقت از خدا نبُریم ...
و آغوشش رو فراموش نکنیم❗️
🔆به آیت الله بهجت (ره) گفتن:
کتابی در مورد اخلاق معرفی کنید.
ایشون فرمودن:
نیازی به کتاب نیست یک کلمه کافیست:
(( خدا میبیند ))
بهشتے میشیم اگه:
⇦از صحنه گناه فرار کنیم!
و واردش نشیم✖️
بهشتے میشیم اگه:
⇦رعایت کنیم قـلب امام زمان نلرزه💔
بچـه ها کل زندگے یه مسابقه س
نکنه تو این مسابقه کم بیاریم❗️
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تا حالا به این فکر کردیم که آقامون دلتنگ ماست....؟
#استاد_پناهیان
#امام_زمان
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
⭕️ تا حالا به این فکر کردیم که آقامون دلتنگ ماست....؟ #استاد_پناهیان #امام_زمان ✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ #ت
👆 این کلیپ خیلی سنگین بود. هرچی ازش متوجه شدید بگید تا همه بهتر متوجه بشیم
✍سفارش های #رهبر_انقلاب :
🌺 انتظار فرج فقط انتظار فرج به معنای ظهور حضرت ولیعصر عجل الله فرجه نیست، (منظور) مطلقِ فرج است.
🔸 نفسِ اینکه انسان انتظار فرج داشته باشد، یعنی اگر در یک شدتی قرار دارد، انتظار داشته باشد که آن شدت برطرف بشود.
🔸 این یعنی چه؟ یعنی اینکه شما هرگز در هیچ شرایطی نباید نااُمید بشوید، در هیچ شرایط شما امید را از دست ندهید.
👈فرض کنید انسان در یک تونلی گیر افتاده که مدخل تونل را مثلاً یک سنگی بسته، انتهای تونل هم بسته است، در یک چنین وضعی هم انتظار فرج داشته باشید. یعنی خدای متعال ممکن است یک تفضلی بکند، فرض کنید گوشه ای از سقف بریزد راهی باز بشود انسان بیرون برود.
❌ در هیچ شرایطی انسان نباید احساس بُن بست بکند بلکه بایستی همیشه انتظار فرج داشته باشید.
✅در مورد این انتظار فرج میفرمایند: عبادت است.
#نیمه_شعبان
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #استوری
#رهبر_انقلاب : زندگی حقیقی انسان در این عالم، دوران بعد از ظهور #امام_زمان (عج) است.
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 41 🌷 "که عشق آسان نمود اول ..." 🔹نه دلی برای برگشتن داشتم ... نه قدرتی
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 42
🌷 "بیا زینبت را ببر ..."
🔹 تا بیمارستان، هزار بار مُردم و زنده شدم ... چشم هام رو بسته بودم و فقط صلوات می فرستادم ...
❇️ از درِ اتاق که رفتم تو ... مادرِ علی داشت بالای سرِ زینب دعا می خوند ... مادرم هم اون طرفش، صلوات می فرستاد ... چشم شون که بهم افتاد حال شون منقلب شد ... بی امان، گریه می کردن ...
⭕️ مثل مُرده ها شده بودم ... بی توجه بهشون رفتم سمتِ زینب ... صورتش گُر گرفته بود ... چشم هاش کاسه خون بود ... از شدتِ تب، من رو تشخیص نمی داد ... حتی زبانش درست کار نمی کرد ...
🔸اشک مثل سیل از چشمم فرو ریخت ... دست کشیدم روی سرش ...
- زینبم ... دخترم ...
🔹هیچ واکنشی نداشت ...
- تو رو قرآن نگام کن ... ببین مامان اومده پیشت ... زینب مامان ... تو رو قرآن ...😭
🔶 دکترش، من رو کشید کنار ... توی وجودم قیامت بود ... با زبانِ بی زبانی بهم فهموند ... کارِ زینبم به امروز و فرداست ...😢
🌅 دو روز دیگه هم توی اون شرایط بود ... من با همون لباسِ منطقه ... بدونِ اینکه لحظه ای چشم روی هم بزارم یا استراحت کنم ... پرستارِ زینبم شدم ... اون تشنج می کرد ... من باهاش جون می دادم ... 😔
✅ دیگه طاقت نداشتم ... زنگ زدم به نغمه بیاد جای من ... اون که رسید از بیمارستان زدم بیرون ...
🔷 رفتم خونه ... وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... دو رکعت نماز خوندم ... سلام که دادم ... همون طور نشسته ... اشک بی اختیار از چشم هام فرو می ریخت ...
- علی جان .. هیچ وقت توی زندگی نگفتم خسته شدم ... هیچ وقت ازت چیزی نخواستم ... هیچ وقت، حتی زیرِ شکنجه شکایت نکردم ...❤️
- امّا دیگه طاقت ندارم ... زجرکش شدنِ بچه ام رو نمی تونم ببینم ... یا تا امروز ظهر، میای زینب رو با خودت می بری ... یا کامل شفاش میدی ... و الا به ولای علی ... شکایتت رو به جَدّت، پسرِ فاطمه زهرا می کنم ... 😭
❣زینب، از اوّل هم فقط بچه تو بود ... روز و شبش تو بودی ... نَفَس و شاهرگش تو بودی ... چه بِبَریش، چه بذاریش ... دیگه مسئولیتش با من نیست ... 😭
🔹 اشکم دیگه اشک نبود ... ناله و درد از چشم هام پایین می اومد ... تمامِ سجّاده و لباسم خیس شده بود ...
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 43
💞 "زینبِ علی"
🔷 برگشتم بیمارستان ... واردِ بخش که شدم، حالتِ نگاه همه عوض شده بود ... چشم های سرخ و صورت های پف کرده...
مثل مرده ها همه وجودم یخ کرد ... شقیقه هام شروع کرد به گِز گِز کردن ... با هر قدم، ضربانم کندتر می شد ...
- بردی علی جان؟...دخترت رو بردی؟😭
💢 هر قدم که به اتاقِ زینب نزدیک تر می شدم ... التهابِ همه بیشتر می شد ... حس می کردم روی یه پلِ معلق راه میرم... زمین زیر پام، بالا و پایین می شد ... می رفت و برمی گشت ... مثل گهواره بچگی های زینب ...
🔸 به درِ اتاق که رسیدم بغض ها ترکید ... مثل مادری رو به موت ... ثانیه ها برای من متوقف شد ...
🌺 رفتم توی اتاق ...زینب نشسته بود ... داشت با خوشحالی با نغمه حرف میزد...
تا چشمش به من افتاد از جا بلند شد...و از روی تخت پرید بغلم...
🚫 بی حس تر از اون بودم که بتونم واکنشی نشون بدم ...
❇️ هنوز باورم نمی شد ... فقط محکم بغلش کردم ... اونقدر محکم که ضربانِ قلب و نفس کشیدنش رو حس کنم ... دیگه چشم هام رو باور نمی کردم ...
🔶 نغمه به سختی بغضش رو کنترل می کرد ...
- حدود دو ساعت بعد از رفتنت ... یهو پاشد نشست ... حالش خوب شده بود ...
دیگه قدرتِ نگه داشتنش رو نداشتم ... نشوندمش روی تخت...
- مامان ... هر چی میگم امروز بابا اومد اینجا ... هیچ کی باور نمی کنه ... بابا با یه لباس خیلی قشنگ که همه اش نور بود اومد بالای سرم ... من رو بوسید و روی سرم دست کشید ... 😍
- بعد هم بهم گفت ... به مادرت بگو ... چشم هانیه جان ... اینکه شکایت نمی خواد ... ما رو شرمنده فاطمه زهرا نکن ... مسئولیتش تا آخر با من ...
امّا زینب فقط چهره اش شبیه منه ... اون مثل تو می مونه ... محکم و صبور ... برای همینم من همیشه، اینقدر دوستش داشتم ... ❣
- بابا ازم قول گرفت اگر دخترِ خوبی باشم و هر چی شما میگی گوش کنم ... وقتش که بشه خودش میاد دنبالم ...😊
💖 زینب با ذوق و خوشحالی از اومدنِ پدرش تعریف می کرد ... دکتر و پرستارها توی در ایستاده بودن و گریه می کردن ...
🔹امّا من، دیگه صدایی رو نمی شنیدم ... حرف های علی توی سرم می پیچید ... وجودِ خسته ام، کاملاً سرد و بی حس شده بود ... دیگه هیچی نفهمیدم ... افتادم روی زمین ...
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman