eitaa logo
تنها مسیری های استان کرمان
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
8.3هزار ویدیو
48 فایل
جهت ارائه انتقاد، پیشنهاد و ارتباط با ادمین کانال👇 @YASNA8686 در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد 🌹☘🌹☘🌹 http://eitaa.com/joinchat/1367539744C38a905eac9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️کلیپ زیبای «سلام فرمانده»👌🏻 🎙بانوای ابوذرروحی و ۳۱۳ نفر دهه‌نودیای عشق💖 سلام‌فرمانده/سلام ازین نسل‌غیورجامانده سلام‌فرمانده/سیدعلی‌دهه‌۹۰هاشوفراخوانده ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید اجرای سرود «سلام فرمانده» در راستای عرض ارادت به شهید سلیمانی، توسط فرزندان شهدای مدافع حرم در یک مجتمع رفاهی در خرم آباد ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید بی تابی آقا حسین را که برای سومین بار از بافق یزد به زیارت سرداردلها آمده بود... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
🎑 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 56 "دزدهای انگلیسی"🇬🇧 🌷وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... با یه وجودِ خست
🎆 شب 57 "تقصیرِ پدرم بود..." 🔹این رو گفتم و از جا بلند شدم ... ⭕️ با صدای بلند خندید... 😄 –دزد؟ ... از نظر شما رئیسِ دانشگاه دزده؟... ❇️ –کسی که با فریفتنِ یه نفر، اون رو از ملّتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟ ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم... 💢 از جاش بلند شد... –تا الان با شخصی به استقامتِ شما برخورد نداشتن ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا مجبور کرده باشه... 🔸 نفسِ عمیقی کشیدم... –چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبارِ پدرم... و از اتاق خارج شدم... 🏡 برگشتم خونه ... خسته تر از همیشه ... دل تنگِ مادر و خانواده ... دل شکسته از شرایط و فشارها... 😞 از ترسّ اینکه مادرم بفهمه این مدّت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... امّا بعد باز هم عذاب وجدان میگرفتم ... به خاطر بهانه آوردن ها از خدا خجالت می کشیدم ...😓 ❣از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه... ⚠️حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم ... ➖رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولو شدم... 🔷 –بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیرِ سخت نمی ترسم ...💪🏼 امّا ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... 😔 می ترسم از پس این همه آزمونِ سخت برنیام ... 🌷_کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم توی مسیرِ حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم...✌️🏼 🔶 همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطراتِ اشک از چشمم سرازیر می شد...😢 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
🌃 شب 58 "حس دوم" 📑 درخواستِ تحویلِ مدارکم رو به دانشگاه دادم ... باورشون نمی شد میخوام برگردم ایران... هر چند، حق داشتن ... 🔹 نمی تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن ...گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد ... 👿 اونقدر قوی که تهِ دلم می لرزید...⚡️ 🇮🇷 زنگ زدم ایران و به زبانِ بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم ...📞 اوّل که فکر کرد برای دیدار میام ... خیلی خوشحال شد ...😍 امّا وقتی فهمید برای همیشه است ... حالتِ صداش تغییر کرد ... توضیح برام سخت بود... –چرا مادر؟ ... اتفاقی افتاده؟... 🔷–اتفاق که نمیشه گفت ... امّا شرایط برای من مناسب نیست ... منم تصمیم گرفتم برگردم ... "خدا برای من، شیرین تر از خرماست..." –امّا علی که گفت.... 🔸پریدم وسطِ حرفش ... بغض گلوم رو گرفت... –من نمی دونم چرا بابا گفت بیام ... فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم ... بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم ...😔 گریه ام گرفت ... - مامان نمی دونی چی کشیدم ... من، تک و تنها ... لِه شدم... 😭 ⭕️ توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم ... دارم با دلِ یه مادر که دور از بچه اش، اون سرِ دنیاست ... چه می کنم ... و چه افکارِ دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم... 😓 چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم... –چطور تونستی بگی تک و تنها ... اگر کمکِ خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ ... فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟...‼️ 💭 غرق در افکارِ مختلف ... داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد ☎️ 👨‍⚕دکتر دایسون ... رئیسِ تیمِ جراحی عمومی بود ... خودش شخصاً تماس گرفته بود تا بگه ... دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده... ✌️🏼برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد ... 😌 🔹امّا یه چیزی تهِ دلم می گفت ... اینقدر خوشحال نباش ... همه چیز به این راحتی تموم نمیشه.... و حق، با حس دوم بود....... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
🌠 شب 59 "هوای دلپذیر" ⭕️ برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها ... شیفت های من، از همه طولانی تر شد ... نه تنها طولانی ... پشت سر هم و فشرده ... 🚷 فشار درس و کار به شدت شدید شده بود ... گاهی اونقدر روی پاهام می ایستادم که دیگه حس شون نمی کردم ... از ترسِ واریس، اونها رو محکم می بستم ... به حدی خسته می شدم که نشسته خوابم می برد...😴 🌙سخت تر از همه، رمضان از راه رسید ... حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم ... عمل پشت عمل... 🌡💉 🔹انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره ... امّا مبارزه و سرسختی توی ژن و خونِ من بود...😌 💪🏼✌️🏼 🔸از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم ... کل شب بیدار ... از شدتِ خستگی خوابم نمی برد ... بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک ... ⛲️ رفتم توی حیاط ... هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد ... 🙂 ❇️ توی حالِ خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد ... و با لبخند بهم سلام کرد... –امشب هم شیفت هستید؟ –بله... –واقعاً هوای دلپذیری شده... 🔷 با لبخند، بله دیگه ای گفتم ... و تهِ دلم التماس می کردم به جای گفتنِ این حرف ها، زودتر بره ... بیش از اندازه خسته بودم و اصلاً حس صحبت کردن نداشتم ... اون هم سرِ چنین موضوعاتی... به نشانه ادب، سرم رو خم کردم ... 🔸 اومدم برم که دوباره صدام کرد...❗️ –خانم حسینی ... من به شما علاقه مند شدم❤️ و اگر از نظرِ شما اشکالی نداشته باشه ... می خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم....... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
📜شهید حاج قاسم سلیمانی: اصول انقلاب، توجه به رهبری است، قبول اصل ولایت فقیه است. ما باید حکمت رهبری را، ما باید تشخیص رهبری را، ما باید به ترسیم رهبری توجه کنیم، نه صرفاً بگوییم ما تابع ولایت فقیه هستم. توجه به ولایت فقیه یعنی توجه به حکمت او، تشخیص او... @Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┄✮بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ✮┄• آغاز یک روز خوب با سلامی پر از حس زندگی سـلام و عرض ادب محضر شما خوبان ☺️🌺 صبح زیبای بهاریتــــــۅݩ طلایی وزریــــــــن به رنگــــــــ عشـــــــــق و سرشار از لحظه های ناب و روزتون بہ زیبایے گـلهاے نیلوفـر و بہ لطافت لبخند خدا ☀️حس خوب یعنی ☺️ تبسم دوباره خدا به تو در آغاز یک روز دیگر 🥰💕 الهی اول هفته تون پُر از خبرهای خوب باشه😊 امیدوارم یه روزعالی داشته باشید و امروزیکی ازبهترین روزهای عمرتون باشه🌺 و هفته تون پرازفرصتهای نو موفقیتهای پی درپی وعشق وبرکت درتمام مراحل زندگیتون باشه ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🌹«روز سی و پنجم» 🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۲/۰۱ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
‍ ‍ ـ࿆༆  بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆  🔖روز سی و چهارم چله ی #ترک_گناه + قرا
‍ ‍ ـ࿆༆  بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆  🔖روز سی و پنجم چله ی + قرائت ‍ سلام رفقا🤚🌺 شکر خدایے را که به من محبت میکند در حالیے که از من بی نیاز است... 🎥 اصل عالم محضر خداست و فراموش نکنم ❗️ دنیا شیشه رفلکسه ! جلوش هر کاری کنی یکی از پشت میبینت... شرمنده ی خدا و امام زمان شاهدم نباشم. امروز بیایم با هم قول بدیم تا آخر شب مـراقب چشامون باشیم⚠️ چه تلویزیون چه خیابون چه وسائل نقلیه چه تو اینستا و تلگرام چه هر جای دیگه که فکرمون میرسه❗️ برای چشمامون فیلتر بزاریم هر چیزی ارزش دیدن نداره ✋ رفیق خوبم من ادمی میشناسم که الان بیست سالشه فقط با برنامه ریزی و کنترل چشم تونست خواب امام زمانو ببینه تو هم میتونی تلاش کن هر روز و هر ساعت 👌 📌نماز اول وقت✅ حتی وقتی غرق کارهای روزمره هستم! غیبت عــمرا ⛔ پیامبر (ص) : الغیبت اشد من الزنا😥 دروغ⛔ پیامبرمون فرمودن مزه ی ایمان واقعی را نمیچشید مگر اینکه دروغ را ترک کنید چه جدی و چه شوخی! 📌سعی کنیم برای آرامش و کنترل خشم دائم الوضو باشیم 💦 ✦‎࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠برای اینکه بدونید یمنی ها چرا قربانی می شوند ؛ محل ظهور حضرت ولی عصر هست. 🔹حتما ببینید 🔹مرحوم آیت الله حاج آقا مرتضی تهرانی @Tanhamasirkerman
💥 ✍ حاج آقا فاطمی نیا : ⏳این ایام باقی مانده از را خیلی غنیمت بشمارید؛ این روزها بسیار حساس است و باید قدر بدانیم ، سعی کنیم با آمادگی کامل وارد ماه رمضان، ماه مهمانی خدا، شویم! ✍حدیثی از امام رضا(ع)واردشده است که بسیار پراسرار است وحساسیت ماه شعبان را نشان میدهد. کسی درماه شعبان خدمت امام رضا علیه السلام شرفیاب شد و از حضرت تقاضای عملی را کرد که در ماه شعبان انجام دهد. 🌹حضرت به آن شخص میفرمایند:" در ماه شعبان به خدا عرضه دار و بگو خدایا اگر در این روزهای گذشته از شعبان مرا نیامرزیده ای ، در روزهای باقیمانده از آن بیامرز" در این ایام باقی مانده خیلی چیزها میتوان کسب کرد...! ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
سلام و خداقوت خدمت شما عزیزان☺️ حالتون خوبه ان‌شاءالله؟ یه سوال؟ به نظر شما چطور میتونیم به فرزندانمون جرات و جسارت و اقتدار یاد بدیم؟ این فایل رو با دقت گوش بدید. انصافا عااالیه 😊👇🏼
026.mp3
2.01M
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده "بخش بیست و ششم" 💢 چطور به فرزندانمون جرات و جسارت بدیم؟🤔 💥 دکتر حمید ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده "بخش بیست و ششم" 💢 چطور به فرزندانمون
⭕️ واقعا یکی از دردهای اصلی جامعه ما اینه که مردها اون جرات و جسارت مردهای سابق رو ندارند. علتش هم اینه که زندگی های ما هر روز داره راحت طلبانه تر میشه و هر روز که میگذره آدم ها بیشتر لوس بار میان! 💢 آدمی هم که ترسو و ضعیف بار اومد دیگه نمیتونه یک زندگی درست رو تشکیل بده. چنین آدمی با اینکه بدبخت و ترسو هست ولی حتما به دیگران ظلم خواهد کرد و خانواده محکمی نخواهد داشت... حتما سعی کنید پسراتون رو محکم و قوی بار بیارید....
تجربه هاتون رو در مورد جرات و جسارت دادن به فرزندانتون میتونید برای ما بفرستید 😊👌🏼
✅ عید یعنی بازگشت به خویش 🔉 ✍ واژه عید از «عود» به معنای بازگشت است. 🍃 درعید نوروز، دید و بازدید، صحرا رفتن و کوهنوردى، شادى و خنده‏ وجود دارد. اما کمی هم باید به خود برگردیم. عودِ به خود کنیم. چه میتوانم باشم و چه هستم. همین فکرها، راه را براى انسان باز می کند ❌اگر در انسان تغییرى پیدا نشود، اگر استعدادهاى انسان شکوفا نشود و اگر انسان، گُل ندهد، این درخت از چرخه حیات بیرون خواهد افتاد. 👈همان گونه که این درخت در راهى که خدا مى ‏خواهد مى‏ رود، من هم تصمیم بگیرم در راهى که خدا مى ‏خواهد، بروم؛ اینها همه درسهایى است که انسان در کنار جوى آب مى‏ نشیند، زیر درخت‏ هاى گُل مى ‏نشیند، استراحت مى ‏کند و مرور می کند. باید خودش دست خودش را هم بگیرد. 📚 کتاب خنده و گریه در آثار استاد قرائتی ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
⭕️ انگار قرار است سنت خدا این بار در جاری شود (یا ایها الذین آمنوا ان تنصروا الله ینصرکم ویثبت اقدامکم) 🔹۷ سال با دستان خالی و با پای برهنه ولی با ایمانی ثابت و محکم و مقاومت و مجاهدتِ مثال زدنی به دنیا ثابت کردند که صبر و مقاومت و ایمان به وعده الهی نتیحه ای جز پیروزی ندارد. 🌐 اینک بسیاری از معادلات جهانی همچون قیمت نفت را نه اوپک ، نه رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا و عربستان و... بلکه جبهه مقاومت یمن تعیین می کند! این آغاز راه است! شادی روح شهدای مقاومت یمن صلوات🌷🌷 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
26.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥در قرن جدید، وارد عصر جدیدی خواهیم شد 👈🏻 تمدن نوین اسلامی، به جای تمدن شکست خورده غرب ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 59 "هوای دلپذیر" ⭕️ برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها ... شیفت های من،
🎑 شب 60 "خانواده" ❇️ برای چند لحظه واقعاً بریدم... –خدایا، بهم رحم کن ... حالا جوابش رو چی بدم؟... 🔸 توی این دو سال، دکتر دایسون ... جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد ... 🔹 از طرفی هم، ارشدِ من ... و رئیسِ تیمِ جراحی عمومی بیمارستان بود ... و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابلِ تصور قرار بده... 👨‍⚕–دکتر حسینی ... مطمئن باشید پیشنهادِ من و پاسخِ شما... کوچک ترین ارتباطی به مسائلِ کاری نخواهد داشت ... پیشنهادم صرفاً به عنوان یک مَرده ... نه رئیسِ تیمِ جراحی... 🔵 چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم تر بشه... –دکتر دایسون ... من برای شما به عنوان یه جراحِ حاذق و رئیس تیم جراحی ... احترام زیادی قائلم ... علی الخصوص که بیان کردید ... این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابطِ کاریه... ✔️ _ امّا این رو در نظر داشته باشید که من یه "مسلمانم" ... و روابطی که اینجا وجود داره ... بین ما تعریفی نداره ... 🔞 _ اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سال ها زیرِ یه سقف زندگی کنن ... حتی بچه دار بشن ... و این رفتارها هم طبیعی باشه ... ❌ ✅🌺 _ ولی بین مردمِ من، نه ... ما برای خانواده "حرمت" قائلیم ... و نسبت بهم احساسِ مسئولیت می کنیم... _ با کمالِ احترامی که برای شما قائلم ... پاسخِ من منفیه...... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman
🌌 شب 61 "خیانت" 💢 روزهای اوّلی که درخواستش رو رد کرده بودم ... دلخوریش از من واضح بود ... سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه ... مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه ... توی جلساتِ تیمِ جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید ... و من رو خطاب قرار نمی داد ... 🔶 امّا همین باعث شد، احترامِ بیشتری براش قائل بشم ... حقیقتاً کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود... 📆 سه، چهار ماه به همین منوال گذشت ... 🔹 توی سالنِ استراحتِ پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو ...بدون مقدمه و در حالی که ...اصلاً انتظارش رو نداشتم ، یهو نشست کنارم...🔺 👨‍⚕–پس شما چطور با هم آشنا می شید؟ ... اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن ... چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟... ⁉️ همه زیرچشمی به ما نگاه می کردن ... با دیدنِ رفتارِ ناگهانی دایسون ... شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد ... هنوز توی شوک بودم امّا آرامشم رو حفظ کردم... 🔹 _ دکتر دایسون ... واقعاً این ارتباطات به خاطرِ شناختِ پیش از ازدواجه؟ ... 🔞_ اگر اینطوره چرا آمارِ خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟ ... یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن ... ⭕️ و وقتی یه مَرد ... بعد از سال ها زندگی ... از اون زن خواستگاری می کنه ... اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتاً عشقه؟... یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ ... یا بوده امّا حقیقی نبوده؟... ⁉️ خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم ... 💭خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود... 🔸منم بی سر و صدا ... و خیلی آروم ... در حال فرار و ترک موقعیت بودم ... درِ سالن رو باز کردم و رفتم بیرون ... در حالی که با تمامِ وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه ... توی اون فشارِ کاری... 🔹که یهو از پشت سر، صدام کرد..... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasirkerman